نظامی که دستگاه اطلاعاتیاش ترمینال نفوذ دشمنانش شود، پدیده فرتوت و درهمشکستهای است که دیر یا زود توسط مردم ، کانونهای شورشی و شوراهای مردمی در هم شکسته خواهد شد.
این حکایت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است که این روزها در غم بحرانهای لاعلاج و آش و لاش شدن دستگاههای اطلاعاتیاش در خود میپیچد!
گرچه دیکتاتوری حاکم بر میهنمان نه با فروپاشی بلکه در جریان یک انقلاب و به دست مردم و با پیشتازی کانونهای شورشی سرنگون خواهد شد و این، قانونی است که درستی آن سالهاست در حال محک خوردن است اما با اینهمه، یادآوری یک قانون دیگر نیز در این مورد ضروری است که یادآوری آن در شرایط فعلی به یکی از دلهرههای نظام تبدیل شده و آن، به پایان رسیدن عمر نظامی است ارتجاعی و ضد تکاملی که تاریخ مصرف آن گذشته ونه توان بازسازی و نه توان تکثیر دارد.
بر این اساس هر نظام یا سازمان و مجموعهای عمر مفیدش بسته به انطباقی است که با حرکت رو به جلو و تکاملی تاریخ دارد. آیا نظامی است مردمی و مقید به حفظ آزادی و شرافت جامعه انسانی یا به عکس؟
همانگونه که تولد هر پدیده، نشانههایی دارد، مردن آن نیز پیش از وقوع نهایی «مرگ»، نشانههایی دارد. موضوع این نوشته «دیکتاتوری حاکم بر ایران» است. پدیدهای که روزگاری تلاش میکرد هوادارانش را با خرافه نایب امام بودن رهبر و بنیانگذار جنایتکارش خمینی دجال سرپا نگهدارد، این روزها نفراتش مثل برگ خزان از تنه درخت «شته»زدهاش فرو میریزند! و انواع و اقسام نشانههای زوالش از زمین و آسمان در چشم بینندگان فرو می رود!
به هر حال پدیده «مرگ» را از نظر زیست شناسی، «بههم خوردن نظم ارگانیک» موجود میدانند که نشانههای روشن آن، با ضعف و از کارافتادگی اعضا، تکیدگی، ناکارآمدی، اخلال در توان بازسازی، تکثیر آشکار می گردد.
یکی دیگر از نشانههای آغاز پروسه «مردن» پدیده، در بیدفاع شدن آن در برابر عامل یا عوامل خارجی است. عواملی که قبلا توان نفوذ در پدیده را نداشتند و در دوران کهولت و استیلای آنتروپی (کهنگی) به آسانی در ارگانیسم مورد نظر نفوذ کرده و آن را از درون مورد تهاجم قرار میدهند. همانگونه که برخی عوامل خارجی نیز از بیرون و با متلاشی کردن پوسته آمیب، آن را از «ریخت» انداخته ونهایتا تجزیه و منهدم می کنند! و این داستان، ماجرایی است که اینک بر «کلان ویروس»ی به اسم دیکتاتوری فاسد آخوندها حاکم شده است!
نهادهایش «دفرمه» شده و اعضایش بعضا از کار افتادهاند.
تکیدگی نظام از هر زاویه قابل مشاهده است.
نظام، انسجام درونیاش را از دست داده است.
قدرت دفاعش به شدت کاهش یافته است.
پوسته آن از بیرون زیر ضرب مکرر عوامل نابود کننده گوناگون، سوراخ سوراخ شده است.
و از درون نیز حضور عوامل نفوذی غوغا می کند!
در این یادداشت کوتاه تنها به همین محور آخر پرداخته میشود و بس!
کجای رژیم سالم مانده است؟
روزنامه کیهان خامنهای مورخ ۱۲ اردیبهشت ۹۸ در مقالهای نسبت به نفوذ عوامل خارجی در وزارت اطلاعات آخوندها مطلبی نوشته که بخشی از آن قابل توجه است، کیهان نوشته:
« مسئله نفوذ یکموضوع مهم و اساسی در کارزار کنونی دشمن با ماست. همه میدانیم که در پرونده مذاکرات هستهای که منجر به یک سند «خسارت محض» شد بهغیر از آنکه با ضعف کارشناسی تیم ایران توأم بود، افرادی- شامل دری اصفهانی- در این تیم حضور پیدا کرده بودند و پشت صحنه طرف ایران را پیش از آغاز هر دور مذاکرات به سه طرف اصلی مذاکرات یعنی آمریکا، انگلیس و فرانسه میدادند و در واقع تیم ایران، خلعسلاح شده دور میزی مینشست که طرفهای مقابل انواعی از سلاحها را برای وادار کردن او به تمکین آماده کرده بودند. نباید تردید کرد که این تیم نفوذی جاسوس علاوه بر آنکه در دادن اطلاعات و پشت صحنه تیم ایران به دشمن نقش ایفا میکردند، در متقاعدکردن تیم ایرانی به تفسیری دشمنپسندانه از نیات و عبارات هم نقش ایفا میکردند و در نهایت بر سر یک سرمایه استراتژیک ایران آن آوردند که میدانیم.
الان در بحث نفوذ باید توجه داشت که دشمن واقعاً بهطور گسترده در دستگاههای متعدد جمهوری اسلامی حتی وزارت اطلاعات ما- با همه ارادتی که به این عزیزان داریم و آنان را به تأسی از حضرت امام بحق سرباز گمنام حضرت امام زمان سلامالله علیه میدانیم- نفوذ کردهاند تا همان دو کارکردی که در بحث مذاکرات هستهای علیه کشور به اجرا گذاشتند، به منصهظهور برسانند.
برای آنکه درجه نفوذ دشمن را در دستگاهها دریابیم کافی است به ادبیات مسئولین، معاونین، مدیران کل، سخنگویان، مصوبات و آنچه آنها بهطور غیررسمی در فضاهای رسانهای و مجازی مینویسند نگاهی بیاندازیم».
به این ترتیب کیهان خامنهای به روشنترین بیان و با صریحترین کلمات، اقرار میکند که جنایتکارترین دستگاه آدمکشیاش اکنون سوراخ سوراخ شده و انباشته از «جواسیس»! گوناگون است! اکنون خلصترین جناح فاشیسم حاکم بر ایران به روشنترین زبان میگوید حتی وزارت اطلاعاتشان مملو از نفوذیهای دشمن است! ضایعهای که « پاکسازی و به روال طبیعی برگرداندن آن» کار آسانی نیست! آنهم در نظامی که ریل فروپاشی طی می کند و در سراشیب سقوط و اضمحلال قرار دارد.
چنین واقعیتهایی نشان میدهند زمان مناسب برای پایین کشیدن دیکتاتور از اریکه جنایت بیش از هر زمان دیگر در دسترس است، امری که بی تردید به همان اندازه که از روحیه پاسداران نظام و سربازان بدنامش میکاهد، در تعادل قوا به نفع مردم محروم و کانونهای شورشی و جوانانی که دل در گروی آزادی میهن دارند، میباشد.