یکی از ویژگیها و البته یکی از تواناییهای انسان، قدرت انتقال مفاهیم پیچیده یا مطول به سادهترین و سریعترین شکل است. نمادها اساساً «دیداری» و گاه نیز به ندرت «شنیداری» هستند.
تصاویر زیر هر کدامشان یک نماد نسبتاً معروف هستند:
نماد صلح
بهعنوان نمونه، این دایره و خطوط داخل آن، نماد صلح است. طرفداران صلح جهانی با این نماد که آن را بهصورت گردنبند یا خالکوبی روی بدن خود نمایش میدهند، پیشاپیش و بیهیچ کلامی، خود و موضع سیاسی خود را به دیگران معرفی میکنند. نه به کلامی نیاز است و نه حتی به تلاشی برای ایجاد رابطه فیمابین. همینکه این علامت را از گردن کسی آویزان دیدی میتوانی مطمئن باشی که موضع سیاسی او در قبال بسیاری اتفاقهای جهان امروز چیست. فارغ از اینکه موضعش درست است یا غلط.
نماد بودا
این تصویر، نمادی از بوداست. شاهزادهای هندی به نام «سیدهارتا» که در پی دریافتن آرامش ابدی و شناخت کامل هستی و تحصیل یگانگی با آن، کاخ سلطنتی را ترک کرد و... پیروان او که اینک در شمار انبوهترین معتقدان ادیان جهانی هستند، با حک کردن این نماد بر پیکره بزرگترین صخرههای کوهها یا تراشیدن مجسمههایی از او، بودا، آرمانها و راهش را که جستجوی حقیقت در اعماق خاموش انسانی است، یادآور میشوند.
نماد عدد بینهایت
این علامت، نماد عدد بینهایت در ریاضیات است. ربطی به عقاید و ادیان و مواضع سیاسی کسی ندارد گرچه که ممکن است خارج از ریاضیات هم به زبان استعاره مورد استفاده قرار بگیرد.
همانطور که میبینید انسانها برای انتقال مفاهیم به یکدیگر راههای بسیاری یافته یا اختراع کردهاند. زبان سمبلیک و بیان نمادین یکی از آن ابداعهای شیرین بشری است که مرزی نمیشناسد. ملتها به ضرورتهای مختلف برای خود نمادهای گوناگونی ساختهاند. یک سلسله از نمادهای بشری، بهعلت محدودیت بیان و ممنوعیت در گفتگو از پدیدههایی است که دیکتاتوریها پدید آوردهاند. در این پهنه، مردم نه تنها به نمادهای «دیداری» مانند آنچه که در بالا مثال زده شدند، بلکه به نمادهایی در بیان نیز روی آوردند. انسانها هنگامیکه اجازه گفتگو از اشیاء یا انسانها یا هر پدیده دیگری را نداشته باشند، سکوت نمیکنند بلکه با بیانی دیگر و پیچیده در کلماتی دیگر، منظور ممنوعه خویش را به یکدیگر منتقل میکنند. به این ترتیب که با امانت گرفتن شکل یک کلمه، محتوایی دیگر را در قالب آن میگنجانند تا ضمن به کار بردن یک کلمه مجاز، یک معنی غیرمجاز و غیرقانونی! را بیان کرده باشند مانند:
پرواز را بهخاطر بسپار، پرنده مردنی است!
از این نمونهها فراوان میتوان گفت و همگان میدانند و غرض از این یادآوریها، رسیدن به این نکته است که مردم نمادهای خویش را میسازند و از آنها حفاظت میکنند و هر زمان آنها را «نو» کرده و به سلیقه روز، نمادها و اسطورهایشان را روزآمد کرده و بازسازی میکنند آنچنان که هیچ سیل و سونامی و توفانی را توان تخریب و نابودی آنها نیست. گویند مدفن امام حسین را خلفای وقت بارها با تمامی زمینهای اطرافش کیلومتر در کیلومتر به آب بستند و در آن کاشتند و برداشتند و شخمش زدند و... تا از نظرها محوش کنند و نشد که نشد تا اکنون که میلیونها انسان شیفته هر ساله به بزرگداشتش میشتابند.
روایت مدال افتخار - به یاد مجاهد قهرمان طاهره طلوع بیدختی فرمانده سارا
اکنون حکایت درختی است که در بیابانهای بین اسلامآباد و کرمانشاه، پاسداران در عملیات حماسی فروغ جاویدان، پیکر رزمآور قهرمان مجاهد خلق «فرمانده سارا» را از آن آویختند؛ با دشنهای در قلبش!
آن درخت و آن صخره سالهای سال نمادی شده بود از ایستادگی مجاهدین خلق بهویژه زنان قهرمان مجاهد که در نبرد با خمینی و رژیم جنایتکارش تا آخرین گلوله میجنگند و کوتاه نمیآیند. نمادی که زیارتگاه اهالی منطقه و عابران آن مسیر شده بود.
اخیراً آخوندها آن درخت را قطع کردند تا نمادی از نمادهای مقاومت را از پیش چشم مردم دور کرده باشند. البته درخت را قطع کردند اما اکنون از چارگوشه ایران، جوانان برخاسته و بر هر درختی عکس فرمانده سارا را نصب میکنند تا به آخوندهای حاکم و پاسداران جنایتکارشان بگویند طبعاً میتوانید یک درخت را قطع کنید اما هرگز نمیتوانید یک «نماد» را آنهم نمادی چنان شگفت را نابود کنید.
اینجا میتوانید چند مورد از کلیپهایی را که جوانان عاصی و کانونهای شورشی در ساوه، کرمانشاه، شیراز و تهران و رشت و... به بازسازی نماد محبوب خود پرداختهاند را ببینید.
رشت - کانون شورشی اشرف
شریفآباد پاکدشت
کانون شورشی شیراز ۱
کانون شورشی شیراز ۲