خامنهای روز ۲۱آذر ۹۷ به صحنه آمد و به مزدورانش هشدار داد که دشمنان «میخواهند دودستگی و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند». در ادامهٔ صحبتهای خامنهای روشن شد که وحشت اصلی او از قیام مردم و مقاومت ایران است که طبق معمول تلاش میکند آن را به خارج و آمریکا وصل کند. هر چند اذعان به این مطلب در تعادلقوا کار عاقلانهای نیست، اما خامنهای حتی ابراز وحشتش از اینکه دشمن که همان مردم و مقاومت ایران باشد در سال ۹۸ نقشهای برای نظام دارند را پنهان نکرد، تا بلکه بتواند از دودستگی و شکاف عمیقی که حاکمیتش را به ۲قطب متخاصم تبدیل کرده است جلوگیری کند.
او تلاش کرد باندهای متخاصم را در وحشت از مردم و مقاومت مردم ایران، حول خودش به وحدت برساند.
اما شکاف و دودستگی درون رژیم به قدری عمیق است که نمایشهای جمعه این هفته نمایشگاه بروز این دودستگیها شد.
نمایش جمعه تهران نمایانترین نقطه بروز شکاف و دودستگی درونی بود. آخوند غلامحسین صدیقی با اشاره به باندهای مغلوب گفت: «لیبرالها غربگراها، سکولارها، اومانیستها از خدا بیخبرها غیرمعتقدین به بقای دین و مددهای غیبی اینها مرتب میگویند که این نظام نفسهای آخرش را میکشند... عدهای دارند القا میکنند که شهیدان حیف شدند آنها اگر آینده را میدانستند به جبهه نمیرفتند».
حسن رحیمپور ازغدی، گماشتهٔ خامنهای در ارگان سرکوب فرهنگی موسوم به شورای عالی انقلاب فرهنگی هم از بربادرفتن بهاصطلاح آبروی ولیفقیه سوزوگداز کرد و خواست خامنهای را از زیر بار ناکارآمدی در ببرد: «رهبری را پاسخگوی کارکرد چند میلیون کارمند و کارگزار حکومت در سهقوه نکنیم اونها را اینجا بیاوریم رهبری باید پاسخگوی اختیارات و وظایف خودش باشد نه پاسخگوی وظایف زمینمانده تکتک هزاران و دههاهزار و صدهاهزار مسئول در حوزههای مختلف».
این مهرهٔ خامنهای سپس عمق شکاف در بالای حاکمیت را به نمایش گذاشت و با اشارههای آشکار به روحانی گفت: «مدیرانی که دروغ گفتند وعده دروغ دادند امیدهای دروغ ترسهای دروغ در دل ملت پروراندند نه صداقت داشتند نه شفافیت نه شجاعت و نه مسئولیتپذیری باید توی این محفل مقدس به صراحت مورد خطاب و نهی از منکر قرار بگیرند».
رحیمپور ازغدی به شکاف در بالا و بیمحلی سران سهقوه به خواستههای خامنهای اذعان کرد و گفت: «اولاً دوستان بدانید ۲نفر از سران سهقوه کلاً در جلسات شورای انقلاب فرهنگی اصلاً شرکت نمیکنند راحت! که این خلاف قانون است. رئیس شورا رئیسجمهور است همیشه و رئیسجمهور فعلی ما بسیاری از جلسات شورا را لغو میکند و برگزار نمیکند».
در نمایش جمعهٔ کرمان آخوند علیدادی سلیمانی هم گفت: «کسانی که تا دیروز جزو خواص بودند امروز موضع خود را عوض کردهاند، این افراد از قطار انقلاب پیاده شده و سخنانی را میگویند که باعث خوشنودی دشمنان میشود و قصد دارند عملکرد نظام را زیر سؤال ببرند».
در نمایش جمعه شیراز آخوند دژکام به موقعیت از دست رفته ولیفقیه اذعان کرد و گفت: «نشناختن ولی امر باعث خراب شدن کار است... اینکه برخی هنوز مرکب حکمش خشک نشده برای ولی امر خط و نشان میکشد همین است».
آخوند علی معلمی در قائمشهر گفت: «برخی از مسئولان ما قبل از امضای برجام آنقدر فشار آوردند که گویا چارهای جز پذیرش برجام نداریم و اگر زیر بار مذاکره نرویم باید منتظر عزرائیل بمانیم».
امامجمعه خامنهای هم در همدان باند مخالف را در مقابل خط خامنهای دانست و گفت: «دنیاپرستان اهمیتی به دین نمیدهند و فقط دنبال مناصب دنیوی خود هستند… اینها به ظاهر خود را دیندار معرفی میکنند ولی برای منافع خود تمامقد در مقابل دین و ولایت فقیه میایستند».
و...
این تضادهای اوجیابنده در شرایطی است که در ۲۱آذر علی خامنهای شخصاً به صحنه آمد و نسبت به وضعیت رژیم ابراز نگرانی و نسبت به نقشههای دشمن برانداز ابراز وحشت کرد.
با توجه به اظهارات او علیالقاعده میبایست در این هفته امامجمعههای خامنهای باندهای درونی رژیم را فرابخوانند تا نسبت به دشمنی که خامنهای نسبت به آن سوزوگداز کرد، وحدت داشته باشند، اما همچنانکه ملاحظه میشود صحنههای نمایش جمعه صحنه صفآرایی امامجمعهها علیه باند مقابل و آخوند حسن روحانی شد.
واقعیت این است که این وضعیت ناشی از پوسیدگی حاکمیتی است که در مرحله تلاشی و سرنگونی قرار دارد.
همچنین این وضعیت بیانگر ضعف و ناتوانی علی خامنهای بهعنوان ولیفقیه در مهار کردن تضادها است، تا جایی که خودش نیز که علیالقاعده میبایست لنگر و محور وحدت باشد، محور و لنگری برای تفرقه و آماج حملات باند مقابل هم شده است که آخوندهایش در نمایش جمعهها نسبت به آن سوزوگداز میکنند.
در این رابطه است که آن آخوند خامنهای(امامجمعه همدان) از این وضعیت آشفته است که عناصری هستند که «تمامقد» در مقابل «ولایت» خامنهای ایستادهاند و دیگری هم(آخوند دژکام) نگران این است که هنوز مرکب حکمش خشک نشده «عدهای برای ولی امر» شاخوشانه میکشند و...
این بحرانهای لاعلاج گریبانگیر رژیم و تضاد مردم با حاکمیت است که تضاد و بحران در بالای رژیم را هم دامن زده و بهشدت کنونی آن رسانده است. و این مقاومت سازمانیافته است که اجازه نداده رژیم از جزای عملکرد ارتجاعی خود بگریزد. در آینده هم آثار آن با شدت بیشتری بارز خواهد شد.