728 x 90

نوروز با پرنده عاشق، سارو قهرمانی

سارو
سارو

دو روز مانده بود به نوروز 97 دنبال عکس پرنده زیبایی می‌گشتم تا کارت تبریکی  را که برای یار و همرزمم تهیه کرده بودم با آن تزئین کنم. در جستجوی گوگل،  به پرنده کوچک «سار» برخوردم. در توضیح آن نوشته بود به این پرنده در زبان کردی «سارو» می‌گویند.

 با دیدن این واژه یاد «سارو قهرمانی» شهید قیام دیماه امسال در سنندج افتادم. هم ولایتی خودم بود. افکارم پرکشید به سنندج، شهری زیبا بر دامنه کوه «آبیدر». شهری که خمینی در سال 1358با فتوای جهاد کمر به قتل‌عام ساکنانش بست و آن را به خاک و خون کشید. حالا هم خامنه‌ای خلف او، «سارو» هایش را به مسلخ می‌برد.

سارو قهرمانی را در بهشت محمدیه سنندج به خاک سپردند. او تنها 24سال داشت.  روز11دی 1396 مأموران اطلاعات او را دستگیر کردند و 11روز بعد خبر درگذشت او در زندان را به خانواده‌اش دادند. مادرش می‌گوید بر پیکر سارو زخمهای متعدد شکنجه بود. ما را تهدید کردند که حرفی نزنیم و سکوت کنیم!

همشهریهایش می‌گویند «سارو» جوان آرام و محجوب، مادرش را بسیار دوست داشت.

راستی مادر سارو در نوروز امسال بدون پسر دلبندش چه حالی دارد؟ این سؤالی است که مدام در درونم تکرار می‌شود. در حالی که اشک بر گونه هایم جاری است، در خیالاتم بر در خانه سارو می‌کوبم. می‌خواهم در چشمان مادر سارو نگاه کنم و آنچه را در دل دارم به او بگویم.

در چشمان مادر نگاه می‌کنم  و این ترانه ملی کردی را برایش زمزمه می‌کنم:

«نوروز آن‌چنان آتش عشقی در دلها برافروخت که جوانان  دسته‌دسته به سوی مرگ می‌شتافتند... تا مژده صبح را به همه جا برسانند».

می گویم مادر، سارو با قلبی پر از عشق به میدان رفت. عشق به آزادی. او  به جنگ زمستان و تاریکی آخوندها رفت و قبل از ما آتش نوروز را برافروخت. او زنده است. او مژده صبح را به همه جا برده است. او در قلب جوانان قیام در خیابانهای سنندج و کرمانشاه و تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و مشهد و سراسر کردستان و همه شهرهاى ایران زنده است. خون سارو و ساروهاست که نوروز امسال را زیباتر از هر سالی کرده است.

آری! به قول خانم مریم رجوی

به‌پاخاستگان، بدین‌سان نوروز آزادی را خلق می‌کنند

زمستان امسال، فصل قیام‌ و خیزش، به‌گونه‌یی جای خود را به‌بهار می‌دهد که سال آینده، سال جنبش و قیام و سال پیشروی به‌سوی پیروزی و آزادی باشد. (اسفند1396)

یک سرود ملی کردی چه زیبا درباره سارو و ساروها و شهدای راه آزادی گفته است:‌

تا شه هید خوینی نه ریژی ـ تا خون شهید بر زمین نریزد

تاکو گه ل ت0الی نه چیژی ـ تا خلق درد و محنت نکشد

داری آزادی شین نابی ـ درخت آزادی به ثمر نمی‌نشیند

باغی ژینمان رنگین نابی ـ باغی زندگیمان رنگین نمی‌شود

ئه‌ی شه هیدان ئه‌ی شه هیدان نامری ناو و نیشانتان  ـ  ای شهدا، ای شهدا نام و نشان شما همیشه جاودانه خواهد ماند

بله این رسم تاریخ و تکامل است، آنان که در راه آزادی فدا می‌کنند همواره جاودانه‌اند.

هیوا سقزی

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6b97b93e-5c2d-4469-9d51-092dfc10ec97"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات