728 x 90

هدیه ماندگار مسعود ـ مهدی خدایی‌صفت

هدیه ماندگار
هدیه ماندگار

در میان همه دردها و رنجها، ستم‌ها و نابرابریها، جنگها، تجاوزها و پلشتی‌ها، زد و بندها و مردم فریبی‌ها، بیم‌ها و امیدها و در هجوم ظلمت تردیدها، یک نور، یک شعله، یک مشعل همیشه روشن، پیوسته نورافشانتر و پر فروغ‌تر، باور و یقین و امید به‌ زندگی و آینده را نوید می‌دهد و هر سال فزونتر از قبل، نگاهها، قلبها و دیدگاهها را به اصالت، حقانیت و بالندگی خود باورمند می‌کند. اسمش آلترناتیو است. بله آلترناتیو تبهکارترین رژیم ستیزه‌جو با بشریت معاصر، تنها آلترناتیو دمکراتیک برای ایران پس از آخوندها که بی‌تردید راه را بر تمامی آلترناتیوها و راه‌حل‌های ارتجاعی و استعماری بسته است و موجودیت خود را به‌مثابه آزمون ماندگار اتحاد عمل سیاسی در این میهن به‌ ثبت رسانده است. بسیار تلاش کردند انکارش کنند، بر سرش خاک بپاشند و اگر شد داغانش نمایند و یا در مقابلش انواع آلترناتیوهای قلابی علم کنند، ولی خورشید در زیر ابرها هم خورشید است. آن‌که عین حقیقت بوده و آزمایش صدق و فدایش را در هر شرایطی پس داده، محکم و استوار ایستاده و هویت، اصالت و موقعیت خود را در عرصه داخلی و بین‌المللی به‌اثبات رسانده است.

اما اکنون قصد صحبت دربارهٔ شورای ملی مقاومت و مختصات آن را ندارم. تنها می‌خواهم در چهل و یکمین سالگرد بنیانگذاری این بدیل ماندگار، مروری هر چند کوتاه به‌ خاطراتی چند در این‌باره داشته باشم. شورای ملی مقاومت، آلترناتیو دمکراتیک که امروزه صورت مسأله اصلی تغییر نه فقط در ایران که در منطقه و حتی جهان پیرامون ماست، روزگاران پرتب و تابی را از سرگذرانده است. به یاد می‌آورم ایامی را که بنیانگذار، معمار و خالق این نقش ماندگار صورت مسأله و آینده این خلق جدید را در خشت خام می‌دید، ولی هیچ‌کس و نه حتی هیچ‌کدام از خود ما مجاهدین، درک قابل توجهی از این پدیده و ضرورت حیاتی آن نداشتیم. چندی پیش استاد ارجمندمان دکتر عزیز فولادوند، به درستی دربارهٔ این معمار چیره دست نوشت «مسعود با تسلط بر عنصر «زمان» چنین راهگشایانه آینده را ترسیم کرد»... او در مورد دیدگاهها و خطوطی که مسعود پیشاپیش و قبل از تنوره کشیدن هیولای خمینی طرح کرده بود افزود: «پیش‌بینی شگرف و داهیانه مسعود در آن دوران (دربارهٔ خمینی) بسان معجزه‌ای بود» حالا به‌راستی باید گفت که آینده‌نگری و پیشدستی مسعود در شکل دادن آلترناتیو هم فی‌الواقع معجزهٔ دوم او بود. همه می‌دانیم که در فاز سیاسی، سازمان مجاهدین فی نفسه هماورد بی‌رقیب ارتجاع حاکم بود و به‌گفته خود آخوندها با ۵۰۰هزار نیروی جوان رزمنده و گوش به‌فرمان در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران پیش می‌رفت و در اوج محبوبیت و توانمندی بود، چیزی کم نداشت و چنان‌چه بعداً دیدیم حتی در انتخابات مجلس هم به‌رغم همه تقلب‌ها و کارشکنیهای ارتجاع، مجاهدین میلیونها رأی کسب کردند. اما مسعود درست در همان شرایط و در پراتیکهایی مثل انتخابات، بر ضرورت ائتلاف با جریانها و شخصیتهای ضدارتجاعی تأکید می‌ورزید و آن را محقق کرد. قدم بعدی انتشار برخی مقالات شخصیتهای غیرمجاهد در نشریه مجاهد بود و گام بعدی انتشار صفحات شورا، ضمیمه نشریه مجاهد، و سرانجام درست در میان آتش و خون و اوج درگیریهای مسلحانه روزهای تیرماه ۶۰، اطلاعیهٔ تأسیس شورای ملی مقاومت را در تهران صادر کرد و به همه نیروهای آزادیخواه برای پیوستن به شورا فراخوان داد. مسعود در پاسخ این سؤال که تلاش برای برپایی شورا در میان این نبردهای خونین با ارتجاع، چه ضرورتی دارد؟ گفت برای حفظ و حراست و بالغ کردن همان خونها به‌یک فرایند جمعی: «وقتی شما به مبارزه "بود و نبود"، یعنی به‌ مبارزه سرنوشت‌ساز برای آزادی میهنتان، قد علم می‌کنید و سینه سپر می‌سازید، باید یک جایگزین سیاسی ارائه بدهید... چه چیزی را می‌خواهید جای آن بگذارید؟ با چه برنامه‌یی؟ چه روشی و... بله این‌دفعه برخلاف گذشته، نه یک فرد تنها (اشاره به خمینی)، بلکه شورایی هست مرکب از سازمانها، گروهها، افراد و شخصیتهای مختلف با نظرگاهها، ایدئولوژیها و مواضع گوناگون. این واقعیت یک جامعه است».

سپس مواجه شدیم با راه و رسم و سقف تازه‌یی از دموکراسی که توسط مسعود در این شورا جاری و ساری شد. از تعهد به دولت ۶ماهه پس از سرنگونی که شگفتی همه را برمی‌انگیخت. عنصر شگفت‌آفرین بعدی قانون یکسانی رأی همه اعضای شوراست. یعنی هر عضو شورا اعم از این‌که یک فرد تنها باشد یا یک حزب و سازمان، در هر حال فقط یک رأی دارد که این هم سقف جدیدی از گسترهٔ مفهوم دموکراسی در شورا بود. بارها سؤال می‌شد که آخر این چه رسمی است که فرضا همین سازمان مجاهدین یا حزب دموکرات یا دیگر سازمانها هر کدام فقط یک رأی داشته باشند و فلان نویسنده یا ورزشکار یا هنرمند عضو شورا هم یک رای؟! پاسخ مسعود این بود که آخر ما که برای مسابقه رأی و رأی‌کشی و عدد و رقم اینجا نیامده‌ایم، بلکه جمع شده‌ایم تا یک مسأله حیاتی و تاریخی از این خلق خیانت‌شده حل کنیم.

روش هدایت و پیش برد بحثها در جلسات شورا هم خود بدعت دمکراتیک نوینی را به‌ ثبت رساند. هدایت بحثها در یک ائتلاف کثرت‌گرا متشکل از افکار و عقاید گوناگون با تکیه بر بیشترین وحدتها، به‌راستی کاری بود کارستان که به‌ اذعان حاضران، جز با سعهٔ صدر، بردباری تمام‌ عیار و قیمت دادن بی‌دریغ برای شنیدن تک‌تک نظرات و هدایت آن در روند دمکراتیک بحث و اقناع امکانپذیر نبوده و نیست. مسعود خود در کنفرانس رادیو تلویزیونی۱۷خرداد۷۲ به این مسأله (البته بدون اشاره به نقش تعیین‌کننده خودش در ماندگاری شورا) چنین اشاره کرد: «... اهمیت وجود و پایداری این ائتلاف و این شورا از جمله در این است که یک امر ضروری و حیاتی اما بی‌سابقه در تاریخ سیاسی معاصر ایران محقق گردیده است. این وحدت را محاسبات و شیوه‌های مرسوم و دنیای سیاست حفظ نکرده. والاّ به‌سادگی می‌شود نظام‌نامه و اساسنامه‌یی نوشت، و نظام‌نامه‌یی کارکرد. ولی این شورا را رزم و رنج و حسن‌نیت اعضا و رزمندگانش حفظ کرده که یک ضرورتی را بحث کردند، روشن کردند و به آن رسیدند. البته خود اینها هم تماماً، برآمده از تاریخ مبارزات و فداکاریهای همین ملت از مشروطه تا به امروز است». این‌چنین بود که شورای ملی مقاومت به‌ این دستاورد کم‌نظیر دست یافت که غالب طرح‌ها و مصوباتش به‌رغم تنوع نظرات، با اتفاق آرا به‌ تصویب رسیده است.

این وحدت و استحکام شورایی البته به یمن وفاداری شورا و اعضای سرفراز آن به اصول و مبانی تأسیس شورا و در جریان یک جنگ سیاسی مستمر با بسیاری تلاشهای شوراشکنانه به‌دست آمده است. تلاشهایی که سررشته آن به رژیم آخوندی و آنها که خواهان حفظ آن بودند و با شعار البته خمینی استبداد حاکم یا دیکتاتوری سلطنتی را بر آلترناتیو دمکراتیک ترجیح می‌دهند راه می‌برد. اما اکنون تجارب این جنگ سیاسی گنجینه‌یی آموزنده در مسیر پیشبرد هدف شورا یعنی همان سرنگونی استبداد دینی و استقرار آزادی و حاکمیت مردم است. در تاریخچه پر‌تلاطم این نبرد سیاسی، مسعود به‌عنوان مسئول شورا با وفاداری بر اصل وحدت نیروهای جبهه خلق از یک‌سو و مرزبندی قاطع با شاه و شیخ از سوی دیگر این جنگ را با پرداخت هر قیمتی که می‌طلبید به پیش برد. او برای شورا و این سرمایه بی‌نظیر دربرگیرندهٔ آگاه‌ترین و وارسته‌ترین زنان و مردان پیشتاز جامعه با بیش از ۴دهه رزم و رنج و پایداری، عاشقانه جوشید و خروشید و هرآنچه در امکان داشت در طبق اخلاص گذاشت تا این گنجینهٔ بی‌نظیر را از میان توفانها و سرفصلهای خطیر عبور داده و استوار و ماندگار به‌ ایران و خلق محبوبش تقدیم نماید. این است آلترناتیو دمکراتیک با تاریخچه‌یی سراسر افتخار از مبارزه بی‌امان با ارتجاع و استبداد دینی و دفاع از جنبش آزادیخواهی در برابر ایلغار خمینی و متحدان داخلی و خارجی آن. از ایستادگی و جسارت غیرقابل تصور در برابر دجالیت جنگ‌افروزی خمینی و ریختن خون جوانان و تلف کردن منابع و سرمایه‌های ایران تا پیچیدن جلوی سازوکار شوم بمب‌سازی آخوندهای تبهکار و آگاه کردن جهان از تهدید آخوندهای اتمی. از تصویب قویترین طرح‌ها و مصوبات در مورد مبرم‌ترین مسایل پایه‌یی و تاریخی جامعه ایران تا واقع‌گرایانه‌ترین ادراک از ماهیت ارتجاعی رژیم حاکم و مسیر اتودینامیک آن‌که جز سراشیب افزایش سرکوب و انقباض نیست تا ترسیم نقشه‌مسیر واقعی برای سرنگونی این رژیم. و بالاخره پرسشی در پایان از شما که به راستی اگر نقش این مقاومت و این آلترناتیو را از صورت مسأله ایران در این ۴دهه حذف کنیم، آیا تصوری دارید که در این صورت اکنون ایران در چه نقطه‌یی قرار داشت؟ آخوندها در چه موقعیتی بودند؟ و ما و دنیا در کجا بودیم؟!

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/bb5f6934-2c37-46c5-8643-584ad885dd79"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات