728 x 90

«همه می‌پرسند چه باید کرد؟»

چه باید کرد؟!
چه باید کرد؟!

سعید حجاریان، از شکنجه‌گران و از معاونان سابق وزارت اطلاعات که در حال حاضر از تئوریسین‌های باند اصلاح‌طلب محسوب می‌شود، چند روز پیش طی مقاله‌یی که در رسانه‌های این باند از جمله سایت بهار انتشار یافت، فضای کنونی حاکم بر رژیم را این‌گونه تصویر کرد: «اخیراً از سوی مردم(بخوانید نیروهای رژیم) این سؤال زیاد مطرح می‌شود که بالاخره چه خواهد شد و اوضاع ایران به چه سمت پیش خواهد رفت؟ اما در مقابل این سنخ پرسش‌ها کمتر پرسیده می‌شود «چه باید کرد؟».

حجاریان به این ترتیب علاوه بر ناامیدی به بی‌راه‌حلی و ورد چه کنم چه کنم جاری هم اعتراف کرده است. همین فضا را سایر مهره‌های آنگاه به‌طور معکوس از وضعیت رژیم و از وضعیت ذهنی نیروهای وارفته آن ارائه می‌دهند.

یکی از مهره‌های باند اصلاح‌طلب به نام نجفقلی حبیبی در مصاحبه‌یی با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به جریانهایی که مردم را ناامید و مأیوس می‌کنند، گفت: «جریانهای سیاسی نباید اوضاع را به‌گونه‌یی نشان دهند که لب پرتگاه قرار داریم». وی افزود: «دولت‌مردان، جریانهای سیاسی، احزاب باید دست به دست یکدیگر بدهند. این‌که بنشینیم و در کشتی جای خود را سوراخ کنیم و بگوییم با کسی کاری نداریم که درست نیست، وقتی خطری باشد همه را تهدید می‌کند».(خبرگزاری ایلنا ۲۰شهریور ۹۷)

وی که ابتدا تلاش می‌کرد وانمود کند نظام بر لب پرتگاه نیست در ادامه ناچار شد از مثال آشنای کشتی در حال غرق و هشدار نسبت به سوراخ کردن کشتی استفاده کند. مثالی که سردمداران و مهره‌های آن با استفاده از آن وضعیت خطرناک را به یکدیگر یادآوری کرده و به هم هشدار می‌دهند.

از این قبیل ضرب‌المثل‌ها و مثالها که این روزها ورد زبان مهره‌ها و رسانه‌های آن شده، زیاد است؛ روزنامه ابتکار در سرمقاله‌ای با عنوان گویای: «چه می‌شود و چه باید کرد؟» به قلم محمدعلی وکیلی، از اعضای هیأت‌رئیسه مجلس، فضای کنونی را چنین تصویر می‌‌کند: «روزهای سختی بر ما می‌گذرد. سخت گرفتار زمانه‌ای ناهمراه و بادهایی ناموافق شده‌ایم. جنگی پیچیده درگرفته و «ما» در میانه‌ این آشوب ایستاده‌ایم. همه سخت دل‌آشوبِ آینده‌ ایران(بخوانید رژیم) هستیم. خیلی‌ها از آینده می‌پرسند و می‌هراسند!... روزگار بر ما تنگ گرفته است و کشکولِ تدبیرها چاره‌ای نمی‌سازد. در این میان، سؤال اساسی این است که در این شرایط، دقیقاً چه می‌شود و چه باید کرد؟».

وکیلی سپس می‌افزاید: «مشکل کنونی فقط محدود به دولت نیست، دامن همه و کلیت ایران را گرفته است؛ این صندلی بلرزد نه تو مانی و نه من».(ابتکار ۳۱شهریور ۹۷)

روشن است که منظور از صندلی‌ای که اگر بلرزد، کل نظام بر باد می‌رود، تخت ولی‌فقیه آن است که در زلزله و سونامی‌ای که درگرفته، سخت به‌لرزه افتاده است.

از قضا زلزله و سونامی هم یکی از توصیفاتی است که مهره‌ها و رسانه‌های آن برای تصویر شرایط کلی و هم برای تصویر هر یک از بحرانهای گریبان‌گیر آن از آن استفاده می‌کنند. از جمله معصومه آقاپور، نایب‌رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع، با اشاره به مشکلات چرخه تولید در کشور گفته بود: «کشور از سیل بیکاری هم عبور کرده و طبق پیش‌بینی‌ها آخر مهرماه سونامی بیکاری ایجاد می‌شود. رشدی که به‌دنبال خود چالشهای اجتماعی را به‌دنبال دارد و دقیقاً تأثیر مثبت بر نرخ مهاجرت دارد».

روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران در ادامهٔ اظهارات آقاپور می‌افزاید: «دبیر انجمن قطعه‌سازان نیز در مردادماه گذشته طی نامه رسمی به وزیر کار اعلام کرده بود که از شهریورماه آماده موج بیکاری ۴۵۰هزار نفر در قطعه‌سازی‌ها باشند».(جوان ۳۰شهریور ۹۷)

یکی از اقتصاددانان حکومتی به نام مصطفوی منتظری در گفتگو با خبرگزاری ایلنا هشدار داد: «مسائل اقتصادی ایران دیگر مسائلی با ریشه صرفاً اقتصادی نیست و شامل موارد بسیار پیچیده‌ای می‌شود که الآن بیش از ۵۰درصد آن غیراقتصادی است. نظام تدبیر یعنی کلیت نظام سیاسی باید فکری به‌حال این موضوع کند؛ از نهاد رهبری گرفته تا همه قوا...».(ایلنا ۳۰شهریور ۹۷)

‌ اما این فرد بی‌شک می‌داند که از نهاد رهبری یا ولی‌فقیه سران سه‌قوه بیش از همه قافیه را باخته‌اند چون بهتر از بقیه می‌دانند که راه گریزی باقی نمانده، دست و پایی که می‌زنند اساساً برای حفظ ظاهر و مصداق با سیلی صورت را سرخ کردن است.

این اظهارات دقیقاً بیانگر بن‌بست حکومت برای خروج از بحران سرنگونی است که مردم ایران نظام را در آن گیرانداخته‌اند.

بن بستی که هیچ راه چاره‌ای برای آن نگذاشته است و سردرگمی مهر‌های آن نیز در زمینه این‌که چه باید کرد و این‌که پاسخ مشخص، یک‌دست و منسجمی هم در این رابطه در درون آن وجود ندارد، از این واقعیت ناشی می‌شود.

روزهای سخت، گرفتاریهای زمانه و بادهای ناموافق هم که آن نماینده مجلس ارتجاع(وکیلی) به آن اعتراف می‌کند بر اساس واقعیت بن‌بست سرنگونی است و هیچ راه و چاره‌ای هم برای خروج از آن نیست.

بر این اساس نه تنها هیچ‌گونه راه‌حلی برای خلاص شدن از این روزهای سخت و... نیست بلکه حاکمیت آخوندی باید منتظر گرفتاریها و نامرادیهای بیشتر در گرداب آشوب یعنی گرداب سرنگونی باشد.

وقتی زمان سونامی نهایی سرنگونی و سوراخ شدن قطعی کشتی فرابرسد، هیچ‌گونه تدبیری برای جلوگیری از آن کارساز نیست، زیرا درب تدبیر حکومت آخوندی برای جلوگیری از آن به‌طور قطعی تخته شده و بسته است.

در این شرایط تنها این تدبیر مردم قیام‌کننده و برانداز و تدبیر براندازانه کانونهای شورشی است که بر هر تدبیر ضدمردمی و ضدانقلابی دیگر پیشی می‌گیرد.

کانونهای شورشی که در سراسر ایران پراکنده هستند و نقش هدایت، سازماندهی و نقش موتور محرک در قیام‌ها و خیزش‌های مردمی برای سرنگونی حاکمیت ضدبشری آخوندی را ایفا می‌کنند.

بنابراین تدبیر مردم قیام‌کننده و این کانون‌ها است که بر هر تدبیر دیگر پیشی می‌گیرد و طومار ننگین آن‌ را در هم می‌پیچد و آن‌ را سرنگون می‌کند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6b9b4385-6fd5-4192-9376-87b8e32e7d68"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات