728 x 90

هموطنان سیل‌زده، بر بالای درختهای نخل

سیل در استان سیستان و بلوچستان
سیل در استان سیستان و بلوچستان

شاید تمام حرفی که می‌توان از پیامدها و وقایع سیل چند روز اخیر در سیستان و بلوچستان گفت در همین عکس خلاصه شود؛ مردانی که از یک نخل بالا می‌روند تا در سیل غرق نشوند، تصویری از یک طنز تلخ؛ طنزی تلخ از زندگی انسان‌هایی‌ که با کوچکترین حادثهٔ طبیعی، به بازی گرفته می‌شوند، داستانی که سالهاست ادامه دارد.

سیل بهار امسال که بالغ بر ۳۵هزار میلیارد تومان (بیش از بودجهٔ عمرانی یک ساله کشور) خسارت مستقیم به مردم وارد آورد، می‌توانست هشدار خوبی برای کارگزاران حکومتی باشد که فکری به‌حال زیرساختهای کشور مخصوصاً در استانهای جنوبی و سیستان و بلوچستان انجام دهند؛ ساخت زیر پل برای عبور سیل، لایروبی نهرها، درست کردن خاکریزهایی که مانع از ورود سیل به مناطق مسکونی شود و دهها کار کارشناسی دیگر که بتوان با انجام آن سیل غارتگر را به مناطق خاصی هدایت و ذخیره کرد؛ کاری که اکنون در بسیاری از کشورهای صنعتی و حتی نیمه صنعتی نیز رایج است. اما روحانی در همان زمان با بازدید از مناطق سیل‌زده تنها به دادن وعده‌های پوشالی بسنده کرد و در انتها مردم را با مصیبتهایشان تنها گذاشت.

اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران کشور، در رابطه با سیل استان سیستان و بلوچستان گفت: «...متأسفانه بخش اعظمی از زیرساخت‌های روستایی در این واقعه از بین رفته است، همین امر باعث قطع شدن محور‌های ارتباطی در ۵۰۰روستا تا الآن شده است. قطع برق ۱۳۰روستا، قطع شبکه توزیع آب آشامیدنی ۱۰۰روستا، آسیب شدید به محصولات کشاورزی در شهرستانهای دلگان، کنارک و چابهار تا اینجا بخشی از مشکلاتی است که پیش‌روی مردم قرار گرفته است. مضاف بر این ۲۰هزار واحد مسکونی در مناطق مرکزی و جنوبی استان دچار تخریب ۱۰تا ۱۰۰درصدی شده‌اند». (فرهیختگان-۲۳دی ۱۳۹۸)

حسینعلی شهریاری، عضو مجلس از زاهدان، با اشاره به وضعیت شهر زاهدان در پی سیل اخیر گفت: «این سیل، خرابی‌هایی به‌دنبال داشته به‌خصوص در حاشیه زاهدان که ۳۰۰هزار نفر حاشیه‌نشین وجود دارد و اکثر خانه‌ها خشت و گلی است و افراد مستضعف در این خانه‌ها ساکن هستند، تعدادی از آنها مجبور شدند با پلاستیک سقف خانه‌های خود را بپوشاندند تا مشکلی برای آنها به‌دلیل بارندگی‌های زیاد ایجاد نشود».(ایران- ۲۳دی ۱۳۹۸)

شهنوازی، مدیرکل مدیریت بحران استانداری استان سیستان‌ و‌ بلوچستان توضیح داد: «به‌دلیل نبود بالگرد بحث امدادی با تأخیر روبه‌روست و در برخی نقاط مردم در روی درختان رفته‌اند تا از سیل در امان بمانند».(فرهیختگان- ۲۳دی ۱۳۹۸)

 

قابل پیش‌بینی بودن سیل اخیر

در جریان سیل اخیر با این‌که هواشناسی از چند روز پیش وقوع بارش باران شدید را پیش‌بینی کرده بود باز هم هیچ کاری جز اطلاع‌رسانی ناقص به مردم کاری صورت نگرفت و به همین دلیل با شدت گرفتن بارندگی، مردم محروم دچار خسارات مادی بسیاری شدند. اما با همه این اوضاع موهبتی استاندار با وقاحت تمام گفت: «لطف خدا شامل حال ملت ایران شده و برف و باران سراسر کشور را فراگرفته...».(ایرنا-۲۳دی ۱۳۹۸)

شاید این کارگزار رژیم یادش رفته باشد که در قرن بیست و یکم به‌سر می‌بریم و این‌که در زمانی می‌توان شکر خدا را از این همه باران به جا آورد که آن را مهار کرد و مورد استفاده قرارداد. یعنی جریان آب ناشی از باران را به یک نقطهٔ پیش‌بینی شده هدایت و ذخیره نمود، نه این‌که دست روی دست گذاشت تا جانها، خانه‌ها، پلها، جاده‌ها، دام و احشام و باغ و مزارع و داراییهای مردم از بین برود و آنگاه دجالگرانه خدا را شکرکرد!.

بدون شک این کارگزار دست چندم رژیم هم خواسته است که تقلید ناشیانه‌ای از رئیس‌جمهور خود کند که بهار امسال بعد از بارندگی و سیل شدید که باعث کشته شدن دهها تن از مردم و خرابیهای وحشتناکی شده بود، خدا را شکر کرد که نزول رحمت کرده است و این هم داستان تلخ دیگری از سرنوشت مردم ایران است که به دست عده‌یی شیاد غارتگر اداره می‌شود که به‌جای انجام هر کاری برای مردم، همه چیز را به خدا حواله می‌دهند.

خبرنگار روزنامهٔ حکومتی ایران در توئیتی نوشت: «تمام آبی که در حال حاضر به‌صورت سیل در دشتیاری جاری شده، به‌خاطر باران نیست. بخشی از آن نتیجه‌ سرریز شدن سد زیردان چابهار است. با وجود این‌که از دو هفته پیش نسبت به‌وقوع بارندگی شدید هشدار داده شده بوده، آب سد رهاسازی نشده و همین شدت سیلاب را بیشتر کرده است.» اگر تنها ۱۰درصد از ۲۰۰میلیون یورویی که با شتاب به حساب سپاه پاسداران ریختند تا خرج شلیک و کشتار کند، صرف تعمیر و بازسازی سدها و مهار آب‌ها می‌شد شاهد درد بی‌پناهی، آوارگی و مرگ تدریجی عزیزانمان در سیستان و بلوچستان و سایر نقاط ایران به‌خاطر سیل نبودیم.

 

فساد و کاهش بودجه در هلال احمر

چندی پیش علی اصغر پیوندی و شماری از مدیران هلال احمر به‌دلیل فساد مالی و رانت‌خواری و «واردات داروی سالک» دستگیر و بازداشت می‌شوند، هر چند که اکنون دزدی مدیران در نظام ولایت فقیه به یک امر ساده و پیش‌پا افتاده تبدیل شده است و تنها میزان دزدی‌ها است که مورد توجه قرار می‌گیرد. اما قسمت اسف‌بار این قضیه این است که هلال احمر به‌عنوان اولین نهادی که می‌بایست قبل از هر ارگان دیگر به مناطق آسیب دیده رسیده و به کمک مردم بشتابد خود دچار پوسیدگی از درون شده است.

«... نبود مدیریتی که مدت‌هاست بعد از استعفای علی‌اصغر پیوندی مدیر بازداشتی این مجموعه و هم‌چنین بازداشت و استعفای جمعی دیگر از مدیران هلال‌احمر جای خالی آن حس می‌شود...در شرایطی هستیم که مدیریت شرایط بحرانی و امدادرسانی به‌موقع و درست حداقل انتظاری است که حجم بالایی از آن هم متوجه نهادی هم‌چون هلال‌احمر است».(فرهیختگان -۲۳دی ۱۳۹۸)

بودجهٔ سازمان هلال احمر هم با توجه به این‌که ایران کشوری است که در آن حوادث طبیعی زیادی رخ می‌دهد و احتیاج به یک سازمان قوی و گستردهٔ خدماتی مانند هلال احمر دارد، ‌در سالهای ۹۶تا ۹۸نه تنها افزایش نیافت بلکه سیر نزولی هم یافت، هر چند که همین کاهش بودجه باعث نشد تا متولیان هلال احمر دست از دزدی‌ها و فساد خود از درون این نهاد بردارند.

 

خانه از پای بست ویران است

زمانی که به مقایسه بودجهٔ نهادهای امدادرسان مانند هلال احمر با نهادهای بی‌مصرفی مانند شورای سیاست‌گذاری ائمه ‌جمعه و یا دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم می‌رسیم، تازه گوشه‌ای از فاجعه برملا می‌شود. با نگاهی گذرا به بودجه نهادهای زائدی که خرج تولید و تکثیر زالوهای عمامه‌دار می‌شود روشن می‌شود که اگر پیر و جوان بلوچ بعد از یک باران به درخت نخل پناه می‌برند به‌خاطر این است که ۲۰۰میلیون تومان از مالیات مردم و ثروت عمومی در حساب جامعه‌المصطفی برای تولید آخوند در کشورهای مختلف هزینه می‌شود و میلونها تومان خرج فسیل‌های بی‌مصرفی می‌شود که تمام مدت عمرشان یک روزکار مفید نکردند.

مقایسه بودجه سازمان مدیریت بحران با ارگانهای در حاشیه و فرهنگی آخوندی در سال ۹۸

مقایسه بودجه سازمان مدیریت بحران با ارگانهای در حاشیه و فرهنگی آخوندی در سال ۹۸

 

این نهادهای مذهبی که همگی به بیت خامنه‌ای وصل هستند یک هدف بیشتر ندارند و آن هم تحکیم موقعیت خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه نظام است.

نکتهٔ جالب توجه در اینجاست که هر چند در طی این سالیان وضعیت مردم روزبه‌روز بدتر شده، اما میزان بودجهٔ نهادهای به‌اصطلاح مذهبی وابسته به بیت خامنه‌ای نه تنها کمتر نشده که افزایش یافته است.

 

کشوری با مسئولان دروغگو و متخصصان لاطائلات بافی

در حالی‌که در جنوب میهن مردم سیل‌زده و محروم بلوچستان برای ادامه حیات خود می‌جنگند و در نقطهٔ دیگری از همین سرزمین به هواپیمای غیرنظامی موشک شلیک می‌شود و جان دهها نفر را می‌گیرد. تمامی این فجایع و رخدادها بر روی دروغ، فریب، فساد و غارتگری یک رژیم دیکتاتور بنا شده است.

خامنه‌ای در جریان سقوط هواپیمای اکرایینی که با موشک سپاه سرنگون شد ۷۲ساعت کتمان حقیقت کرد تا شاید فرجی حاصل شود اما حضور مسافران خارجی در هواپیما که برخلاف مسافران ایران پشت و پناه داشتند و مجموعه‌ای از اسناد و اطلاعات بین‌المللی، رژیم را مجبور به عقب‌نشینی نمود. تلاش خامنه‌ای و روحانی و ظریف بر این بود که مانند همیشه با یک دروغ بزرگ جنایت را حل و فصل کنند، اما نشد، حقیقت آشکار و رژیم کاملاٌ مفتضح گردید. بازی گرگم به هوا تمام شد و همین موضوع خود زمینه‌ساز ورود مردم به اعتراضات خیابانی گردید. دانشجویان و مردم روز ۲۱دی خشمگین از این همه وقاحت و اصرار در گول زدن مردم به وسیله شخص خامنه‌ای، برای گرامی‌داشت قربانیان این حادثه به خیابان‌ها آمدند و با شعار «دروغگو دروغگو» از خامنه‌ای خواستند استعفا دهد. این شعار پتکی بود که تمام و ارکان نظام را لرزاند

در ایران آخوند‌زده، از آنجا که مسایل و منافع ملی جایی در قاموسشان ندارد، سیستم امدادی ملی، مخصوص بحرانهای طبیعی که در همهٔ کشورها یک الزام خدماتی است، راه‌اندازی نشده است، به‌طوری که در سیلی که در ابتدای سال جاری راه افتاد، اگر کمکهای هموطنان تحت عنوان شوراهای مردمی نبود میزان تلفات و رنج سیل‌زدگان بسیار فراتر می‌رفت.

به همین دلیل است که رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت در حادثهٔ سیل اخیر در استانهای جنوب کشور ضمن ابراز صمیمانه‌ترین همدردیها با هموطنان مصیبت‌دیده در استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان، از مردم و جوانان غیرتمند جنوب کشور خواست تا به یاری سیل‌زدگان این مناطق بشتابند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7635d9f2-59e4-4c8c-adf0-1eed7d36e0bd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات