به موازات حادتر شدن بحران کرونا و افزایش تصاعدی آمار قربانیان آن، جنگ گرگها در درون نظام ولایت فقیه نیز بالا گرفته است؛ آتشی که پس از نمایش انتخابات مجلس ارتجاع علیالظاهر فروکش کرده و در خاکستر بحران کرونا پنهان شده بود، بار دیگر سر برآورده است. مهرهها و کارگزاران رژیم که بهتر از هرکس بر سهلانگاری مجرمانهٔ خود در افزایش آمار جان باختگان واقفند، تلاش میکنند گناه را به گردن یکدیگر بیاندازند.
انتظار سیاستگذاری از یک قرارگاه نظامی
پروانهٔ سلحشوری نمایندهٔ اصلاحطلب قلابی مجلس آخوندی در گفتگو با روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۸فروردین ۹۹اذعان میکند:
«در بین مسئولان اجرایی کشور در مورد کرونا سخنان واحدی شنیده نمیشود.... ما هنوز موفق نشدهایم در مقابله با بحرانهای کشور به یک مدیریت یکپارچه و منسجم دست پیدا کنیم».
سلحشوری برای اینکه علت «دوگانگی در تصمیمگیریها» را توضیح دهد و گناه را به گردن باند رقیب بیاندازد، به دخالت عوامل باند غالب در خصوص کرونا اشاره کرده و میگوید:
«آیا قرارگاهی که سردار باقری ریاست آن را در اختیار دارد مرکز اصلی تصمیمگیری درباره بحران کرونا است و یا رئیسجمهور متولی اصلی مقابله با این بحران است؟ در شرایط کنونی نقش این قرارگاه چیست؟ آیا باید از این قرارگاه انتظار سیاستگذاری، برنامهریزی و واکنش نسبت به اتفاقات رخ داده داشته باشیم و یا این مسئولیتها برعهده رئیسجمهور و اعضای دولت است؟... این دوگانگیها در تصمیمگیریها، مسئولان سایر نهادها را نیز دچار سردرگمی و بلاتکلیفی خواهد کرد».
سلحشوری در این گفتگو به «درخواست روحانی برای برداشت یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای مقابله با بحران کرونا» و «کمک به اقتصاد خرد کشور» و مخالفت جناح رقیب با آن اشاره کرد و با طلبکاری عارض آنها شد که «ما در مجلس در یک روز ۲۰۰میلیارد دلار به سپاه قدس اختصاص دادیم» اما با این وجود شما « هنوز پاسخی به این درخواست رئیسجمهور» نداده اید!
نتیجهٔ چشم دوختن به غرب
در مقابل روزنامه رسالت وابسته به باند غالب ۱۸فروردین ۹۹ طی مطلبی با اولویت دادن به «جان در قبال نان» به روحانی طعنه میزند:
«چند سال چشم عدهای در این کشور به درِ غربی دوخته شد و خشک شد؛ سرنوشت همهچیز حتی آب خوردن مردم به آنسوی مرزها گره خورد و در نهایت آفتابشان، غروب کرد. در تمام این مدت میشد با تمرکز بر داخل، امروز با دست پرتر، به مصاف این بحران برویم».
جنگوجدال میان وزارت کشور و وزارت صمت اوج تشتت و اختلافات درونی رژیم بود که با انتشار نامهٔ نمکی وزیر بهداشت ارتجاع به روحانی در شکایت از وزارت صمت علنی شد که بر بالاگرفتن جنگوجدال درونی دلالت میکند. اختلافاتی که حل و فصل آن در جلسات مخفی دولت و در درون میسر نگشته و لاجرم به بیرون درز پیدا کرده است.
ما هیچ اختلافی نداریم!
وزیر بهداشت رژیم در نامهاش به تاریخ ۱۶فروردین ۹۹ به روحانی شکوه و شکایت کرده که «اخیراً بدون اطلاع ستاد نامهای توسط قائم مقام وزارت صمت به کلیه استانها ابلاغ شده که عملاً دستورالعمل اداری برای بازگشایی کلیه مشاغل و مراکز کسب و کار تلقی میشود» و سپس آنرا مغایر با «مسئولیت و جایگاه ستاد ملی مقابله با کرونا» دانسته و هشدار داده که «هر گونه تصمیم آتش به اختیار» از طرف دستگاههای دولتی، غیردولتی، فرهنگی و مذهبی را که «مورد تأیید (ستاد) نباشد» شعلهاش دامن «نظام سلامت» و «اقتصاد کشور» را خواهد گرفت.
اما روحانی در پاسخ این نامه و با دهن کجی به نمکی گفت:
«ما هیچ اختلافی نداریم! نه بین وزارتخانههای ما اختلاف است نه بین وزارت صمت و بهداشت ما... ما هیچ اختلافی در این زمینه نداریم.... برخلاف دعوت بدخواهان ما و ضد انقلاب که مردم را دعوت میکنند به اینکه بین سلامت و فعالیت اقتصادی یکی را باید انتخاب کرد این هم کاملاً مردود و غلط و ناصواب است».(آفتاب یزد ۱۸فروردین۹۸)
درست در نقطه مقابل روحانی، رئیس قضاییه ارتجاع دژخیم ابراهیم رئیسی در یک واکنش آشکار به این موضعگیری گفت:
«مقتضای تدبیر این است که در تعارض بین سلامت مردم و گشایش کسب و کار، فقط جان مردم اولویت دارد».(جوان آنلاین ۱۸فروردین ۹۹)
حضور رئیسجمهور در کاخ سعد آباد به یک جوک شبیه است
جوان آنلاین (۱۸فروردین ۹۸) در مطلبی دیگر بهنقل از یک جامعه شناس حکومتی که بر تعطیلی «تمام ادارات، مدارس، دانشگاهها و پژوهشگاهها تا پایان فرودین» تأکید میکرد، با حمله به روحانی و زیر سؤال بردن مدیریت او نوشت:
«در این مرحله مدیریت دولت اهمیت فراوانی دارد، ولی متأسفانه دولت ما بهشدت مذبذب و بیاراده و منفعل است و منتظر گرفتن پولی از آمریکا مانده است.... بزرگترین مشکل ما این است که دولت ما دولت نیست بلکه یک اداره است. مرکل در خیابانها است پوتین و ماکرون در بیمارستانها حضور پیدا میکنند و حضور رئیس جمهور ما در کاخ سعد آباد به یک جوک شبیه است. این روش حکومت داری نیست».
البته بر کسی پوشیده نیست که نگرانی مهرهها و رسانههای وابسته به باند غالب از سلامت و جان مردم جز یک یاوهگویی نیست؛ همگان میدانند که آنها جهت پیشبرد مقاصد قدرتطلبانهٔ خود با پنهانکاری و کوچکنمایی همهٔ هشدارها را نادیده گرفتند و با برگزاری تظاهرات ۲۲بهمن و نمایش انتخابات، باعث شدند هزاران هزار نفر جانشان را از دست بدهند؛ هماکنون هم بهدلیل خفگی اقتصادی جان مردم را به گروگان گرفتهاند و با عبارت شیادانه جداسازی هوشمند کارگران و سایر اقشار را به خیابانها فرستادهاند.
اکنون که علاوه بر فقر و بیکاری و گرسنگی، جان و سلامتی مردم عاصی در معرض خطر قرار گرفته و یک انفجار عظیم و بنیانکن اجتماعی را در چشمانداز قرار داده است، سردمداران رژیم از فرط ترس و وحشت از مردم دم از نگرانی نسبت به سلامت و جان آنها میزنند.