جلاد ۶۷ در سه سال حاکمیتش چیزی جز فقر، بدبختی، گرانی، تورم، سرکوب، کشتار و اعدام برای مردم ایران نداشت. در مقابل، چهارنعل در «باید درمانی»، «دروغدرمانی» و بهویژه «وعدهدرمانی» تاخت و رکوردها زد؛ ایجاد سالانه یک میلیون شغل و ساخت ۴میلیون مسکن در دوره ریاستجمهوریاش از بارزترین آن وعدههای سر خرمنی بود که هرگز محقق نشد.
این روزها که کارناوال تبلیغات و گفتگوهای تلویزیونی کاندیداهای ولیفقیه راه افتاده است، همگی پابهپای تعهد بر ادامهٔ خط رئیسی، در وعدهدرمانی هم طابقالنعل بالنعل در مسیر آن دژخیم میروند. آنها برای رسیدن به صندلی پیشکاری ولایت، هیچ راهحل و برنامهٔ اقتصادی اجتماعی مشخصی ارائه نمیدهند و فقط از راهکارهای خیالی و پوچی دم میزنند که هیچ اساسی ندارند. نگاهی به این وعدهها نشانگر خالی بودن دست مسئولان ردهبالای نظام از هر برنامه و نقشهمسیر برای آینده است.
وعدههایی بر پایه خیانت!
رئیس مجلس ارتجاع در حالی شروع به فیلم بازیکردن و وعدههای صد من یک غازی همچون «خانهدار شدن کارگرها»، «مهار تورم و ثبات اقتصادی»، «مجبور کردن رانتخواران به مالیاتدهی» و... کرده است که همین روزها کلیپی از سوی رقبایش پخش شده که در آن روزنامهنگاری افشا میکند نفرات قالیباف در سال ۹۵ به او «پیشنهاد رشوه ۱۰میلیارد تومانی دادند».
بنابراین صرفنظر از فضاحتهای دیگری همچون «سیسمونی گیت»، «پرونده فساد املاک نجومی» و... او از متهمانی است که با تخلفات گسترده و اختلاسهای نجومی از مدیران بزرگترین نظام بچاپبچاپ در جهان و عامل فقر و فلاکت بیش از ۶۰ – ۷۰ میلیون ایرانی بوده است.
اما نقدتر از این، نحوه کاندیداتوری اوست که اساساً بر پایه خیانت به قرار خودش شکل گرفته است. جعفرزاده ایمنآبادی درباره بیپرنسیپی این پاسدار گفته است: «در انتخابات هیأترئیسه به دوستان مستقلین گفتم: رأی دادن به قالیباف خیانت به نظام و شهداست. گفتند: قول داده کاندیدای ریاستجمهوری نشود. گفتم: قالیباف پایبند به هیچ اصولی نیست و شهوت قدرت دارد. بعد از ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری! گفتند: اشتباه کردیم! گفتم: استغفار کنید»! (خبرآنلاین، ۲۲ خرداد ۱۴۰۳)
ژست هنری بازماندهٔ هیأت مرگ!
آخوند مصطفی پورمحمدی، معروفترین بازماندهٔ «هیات مرگ» این روزها پیوسته مشغول بازارگرمی با پر کردن کلیپهای تبلیغاتی مختلف است تا به خیال خودش یک چهرهٔ متفاوت و یک «ژست هنری» از خودش به نمایش بگذارد. او که در دوران قتلهای زنجیرهیی، قائممقام وزارت اطلاعات و از دستاندرکاران سلاخی نویسندگان و هنرمندان و دگراندیشان بوده است، این روز یاد «امنیت فعالیت هنری برای اهالی هنر»! افتاده و میگوید: «در حوزه هنر دستگاههای نظارتی، حراستی و حفاظتی... در حوزه تخصص و حرفهیی حق دخالت، امر و نهی و کم و زیاد کردن ندارند» (انتخاب، ۲۱ خرداد ۱۴۰۳).
درباره اینترنت هم که جان مردم را با قطعی مکرر و گرانی تعرفهها به لبشان رسانده است، توئیت میکند که «اینترنت مثل آب حیات است و فیلترینگ زندگی مردم را مختل کرده است. قرار من با شما انتخاب وزیری است که بساط بازی VPNها را جمع و امنیت کاربران را تضمین کند»! جالب اینکه آخوند قتلعامی در شرایطی وعدهٔ انتخاب یک وزیر مردمی را میدهد که اصلاً این اختیارات در دست وزیر ارتباطات نیست و زارعپور وزیر ارتباطات رئیسی پیشتر لو داده که «فیلتر شدن یا برداشتن فیلتر جزو اختیارات وزارتخانه نیست»! (انتخاب، ۱۳ شهریور ۱۴۰۱)
دیگر وعدههای او نیز هر کدام محل مناقشه و طنز و فکاهی است.
روی دست رئیسی با ۱۰میلیون مسکن!
دیگر کاندید خامنهای، پاسدار زاکانی است. او نیز که همچون بسیاری از عوامل رژیم، پول و پله هنگفتی از قبل شهرداری در آورده و فرزندانش را به بلاد کفر فرستاده است، برای غصب مقام بالاتر به هر دری میزند. زاکانی که خیال کرده ممکن است با دروغ و وعده تعدادی رأی جمع کند روی دست رئیسی مدعی شده که «به جای ۴میلیون وعده داده شده، ۱۰میلیون خانه میسازم». در حالی که با همه آمارسازیها، خود رئیسی جلاد هم حتی به نیم درصد گفتهاش عمل نکرد و در پایان دو سال ریاستش، «فقط ۶هزار واحد مسکونی آماده بهرهبرداری» شد!
زاکانی در شرایطی که گرانی گوشت «تیر خلاص را به سفرههای مردم» زده است، فیل دیگری هوا کرده و ادعا کرده که «روزی ۱۲۰تن گوشت توزیع میکنیم و آن را... به اندازه نیاز مردم درب منزل به آنها تحویل خواهیم داد» (خبرآنلاین، ۲۴ خرداد).
بیچاره این پاسدار که دیر آمده و زود میخواهد برود، ولی نمیداند که دوران امثال احمدینژاد که مدعی بودند «پول نفت را بر سر سفره مردم» میآورند، گذشته است و مردم ایران ذرهیی به اینگونه شعارهای پوپولیستی اعتنا ندارند و اینگونه ادعاها بیش از آنکه مردم را فریب دهد، موجب عصیان و خشم بیشتر آنها خواهد شد.
نظام غدر و خیانت
بقیه کاندیداهای موجود نیز کارنامه بهتری از این چند نفر ندارند و همچنان مشغول تبلیغات آنچنانی و نشان دادن در باغ سبز از آیندهای هستند که جز سیاهی و منجلاب بحرانها در آن دیده نمیشود.
اگر در تاریخ سلسله «بنیعباس» به «غدر و خیانت» نسبت به دوست و دشمن شناخته میشود، پس از حاکمیت ولایت فقیه در ایران قطعاً این رکورد به نظام ولایت فقیه اختصاص یافته است. ناف این نظام تبهکار را با دروغ و دغل و فریب و ریا در زیر درخت سیب بریدند که بنیانگذارش جلوی همه دوربینها و خبرنگارها وعدهٔ «جمهوری»، «آزادی»، «حقوق زنان»، «رفاه و پیشرفت» و... را داد اما تا پایش به ایران رسید زیر همه قولها و وعدههایش زد و بالاترین خفقان و اختناق را حاکم کرد.
اما خوشا جوانان و مردم ایران که بیخیال ِ همه این فریبکاریها و دجالگریها، نه به این تبلیغات کذایی محل سگ میگذارند و نه با کاندیداها و انتخاباتشان کاری دارند. آنها سر و ته همهٔ این مزدوران را از کرباس ولایت فقیه و غصب حاکمیت مردم میدانند و رأیشان را در قیامها و کف خیابان میدهند.
انواع و اقسام پراتیک و عملیات و تجمع و اعتراض و تظاهرات، بازتابی از همین «رأی من سرنگونی» است.