اساس تعاریف کلاسیک: اصلاحطلبی باور به امکان تغییر ساختارهای سیاسی و نظام اقتصادی بنیادی یک جامعه از طریق تغییر تدریجی از درون نهادهای موجود است. این فرضیه دگرگونی اجتماعی در مخالفت با راه کار انقلابی، که معتقد است، نوعی انقلاب برای وقوع تغییرات ساختاری بنیادی لازم است ایجاد شد.
با توجه به این تعاریف، اولین وظیفه و رسالت هر اصلاحطلب واقعی در ایران مخالفت با ساختار سیاسی غیردموکراتیک و دیکتاتوری حاکم یعنی ولایت فقیه میباشد، در غیراینصورت فلسفه وجودی و محتوای اصلاح طلبی هر جریان مدعی اصلاحات زیر سؤال میرود. که البته اصلاح طلبهای ما نه تنها این ناپرهیزیها را نمیکنند که برای کاندیداتوری ریاستجمهوری باید اعتقاد قلبی و عملی به اصل ولایت مطلقه فقیه داشته باشند. یعنی در پایه و از سرچشمه مسأله اصلاح طلبی در نظام جمهوری آخوندی باطل بوده و صرفاً یک اسم و فرم برای فریب دادن تودهها و طرف حسابهای خارجی است، و برعکس این ولیفقیه است که ساختار سیاسی و رئیسجمهور را تعیین میکند.در همین راستا این سؤال نیز مطرح است که آقایان اصلاحطلب ما دارای چه اصول و پرنسیبهایی هستند که این جناح را از جناح اصول گرایان متمایز میکند؟کدام اصل و ارزش و منطق و... هست که مانع وحدت و یکی شدن ایدئولوژیک تشکیلاتی و استراتژیک این دو جناح میشود؟
مثلاًًًً در بحثهای اقتصادی چه در زمینه قراردادهای اقتصادی (بخوانید باج دادنهای اقتصادی)، و یا سیاستهای اقتصادی و بانکی و چپاول اموال مردم، یا کنترل ارز،تورم... و چه اختلافاتی با هم دارند؟ البته جواب این است که هیچ اختلافی نبوده و کاملاً در وحدت هستند.
همینطور در رابطه با اختناق وسرکوب و صدور تروریسم و... حرفشان مشترک است. بهطور مثال در همین قیام دی ماه اخیر کلیه رجال اصلاحطلب مربوطه و ازجمله روحانی به زبان خودشان جهت سرکوب و کشتار مردم چراغ سبز دادند. توجه کنید:
روحانی در بحبوحهٴ قیام سراسری مردم ایران، آن را بهعنوان اغتشاش، انکار و تخطئه کرد و گفت: «دولت گروهی را که بخواهند اموال عمومی را تخریب کنند یا نظم اجتماعی را بههم بزنند و یا در جامعه اغتشاشی ایجاد کنند، حتماً تحمل نخواهد کرد». (روحانی در جلسه هیأت دولت ـ 10دی96)
آیا شما تفاوت محتوایی بین حرف خامنهای و روحانی در این مورد میبینید؟
و اما در مورد کیهان که از صحبتهای روحانی در رابطه با «امنیت» ذوق زده شده و برایش کف میزند، توجه کنید: « قدرت دفاعی هم جزو قدرت ملی است و تا روزی که تهدید علیه ما وجود دارد باید قدرت دفاعیمان را تقویت کنیم... کشور هر نوع سلاحی با هر نوع قدرتی اگر نیاز داشته باشیم در چارچوب مقررات و قوانین و فتاوای رهبریمان تهیه خواهیم کرد.» (کیهان 17بهمن 96)
حالا اینکه پول این سلاح از سفره و جیب مردم داده میشود و یا پول نفتی که باید خرج شکم های گرسنه و فقر و سیه روزی مردم شود، خرج خرید و تولید سلاح و ارسال آن به عراق و سوریه و یمن و...میشود، آخوند روحانی ککش گزیده نمیشود. بله در رابطه با امنیت و سلاح و جنگ هم همان فرهنگ و لهجهای را بکار میبرد که خامنهای دارد.
این نمونه دیگر از صحبتهای روحانی را هم ببینید خالی از لطف نیست:
«ما برای دفاع از خود، تمامیت ارضی و ملتمان، هر سلاحی از هر نوعی نیاز داشته باشیم، در ساختن و تولید و انبار کردن آن و در زمان لازم استفاده از آن تردید نخواهیم کرد. شما بدانید ما موشک را ساختیم، میسازیم و خواهیم ساخت» (کیهان 17بهمن 96)
نیاز به توضیح نیست که بکار بردن عبارات «دفاع از خود» یا «تمامیت ارضی» و «ملت» صرفاً جهت توجیه تولید و خرید سلاح از اموال خلق و صرف تروریسم و دخالتهای منطقهیی است.
در این مورد آش آنقدر شور شد که صدای سایر آشپزباشیهای اصلاحاتی هم در آمده و انعکاس لازم را به این صحبتهای روحانی ندادند، بهنحوی که جیغ کیهان را درآوردند:
«به هر ترتیب تیغ سانسور روزنامههای اصلاحطلب به سخنان رئیسجمهور آن هم تنها به جرم دفاع وی از امنیت ملی و توان دفاعی کشور موضوع قابل تاملی است که شاید نتوان بهسادگی از کنار آن گذشت» (کیهان 17بهمن 96)
ملاحظه میکنید که جناح مربوطه از اصلاحات اسم آن را غصب کرده و در واقع همان ماهیت ولایت فقیه را لباس اصلاحات پوشانده. در یک کلام بیبتهترین و بیریشهترین و در واقع غیرمسئولترین جماعت سیاسی در تاریخ ایران هستند که اسم اصلاحات را مثل سایر کلمات لوث کردهاند.
م. ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند