728 x 90

پیام فوریِ شعار فراگیر «دولت شش کلاسه»

همه ایرانیان آزاده خواهان محاکمه رئیسی جلاد هستند
همه ایرانیان آزاده خواهان محاکمه رئیسی جلاد هستند

آبشخور مدیریتی فسادزی و فسادزا

اعتراضات گسترش‌یابندهٔ اقشار مردم در مقابل مدیریتی که از آبشخور ارزش‌گذاریهای ولایی ـ ارتجاعی تغذیه و اعمال هژمونی می‌کند، یک بحران ریشه‌دار و پردامنه در مناسبات جامعهٔ ایران با حاکمیت سیاسی و طبقهٔ حاکم است.

شاخص اصلیِ گزینش در چنین مدیریتی، نه صلاحیت علمی و تخصصی و وفاداری به منافع ملی ایران، بلکه دوری و نزدیکی در میزان سرسپردگی به ولایت فقیه و نظام گماشتهٔ آن با حداقل دانش در امور مدیریت، سیاست، فرهنگ، آموزش و... است. گسترش دادن شاخصهای این گزینه تا هر کارخانه، اداره، مدرسه، دبیرستان، دانشگاه و حتی کف خیابان و خانه‌ها، باعث سال به سال افزودن تنفر اجتماعی از حاکمیت آخوندی شده است. حاصل نقد و دم دست و روزآمد چنین تنفر اجتماعی را می‌توان در شعار این روزهای فرهنگیان و بازنشستگان مشاهده نمود:

«دولت شش کلاسه ـ نمی‌خوایم، نمی‌خوایم».

«دولت شش کلاسه ـ همین روزا خلاصه».

 

عامل سقوطی چند وجهی

تبعات و پیامدهای مدیریت فاسد شده از ارزش‌گذاریهای ارتجاعی ـ ولایی، سقوط شتابان شأن و مرتبت دانشگاههای ایران است. این سقوط با گسیل به‌فرموده و قاچاقیِ پاسداران، بسیجی‌ها و نان‌خورهای نظام به دانشگاهها و صدور مدارک دستوری و بی‌اعتبار برای آنان میسر شده است. کودتای ضدفرهنگی خمینی هم با همین هدف و چشم‌انداز علیه دانشگاههای ایران انجام شد. فرار میلیونیِ مغزها از ایران آخوندزده نیز بر همین زمینهٔ سرکوب صورت گرفته است.

 

وجهی از مبانی علل عقب‌ماندگی ایران

از پس آن کودتا و گزینش‌ها با شاخص ارزش‌های ارتجاعی ـ ولایی، سال‌هاست که مشتی بی‌سواد ولایی راهی صدارت و وکالت و اشغال مناصب قانون‌گذاری، قضایی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی و... شده‌اند. از این رو یکی از مبانیِ علل عقب‌ماندگی ایران طی این چهار دهه و سقوط آن به شرایطی هم‌چون قرون وسطا، سلطهٔ همین قوم اشغالگر با شاخصهای ارتجاعی ـ ولایی بر امورات همه‌جانبهٔ یک کشور است.

 

تراکم تنفر؛ مکافات اتودینامیک

این مدیریت با چنین کلاهکی، سال به سال موجب انباشته شدن نفرت بیشتر مردم ــ به‌طور خاص نسل جوان شورشی و قیام‌آفرین ــ شده است. این نفرت در گسترهٔ ایران‌زمین، تراکمی در ابعاد سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی یافته و خود، یکی از موضوعات اعتراضات وسیع اقشار مردم ایران علیه حاکمیت، طی سالیان متمادی است.

بی‌سوادی کلاسیک، تاریخی و فرهنگیِ کارگزاران نظام ملایان و کلان‌آثار و تبعات زیان‌بارشان، یکی از سوژه‌های ثابت نفرت مردم، توأم با طنزپردازی پیرامون آنها است. بازتاب گستردهٔ این بی‌سوادی در سطح جامعه و شبکه‌های اجتماعی، مکافات اتودینامیک کودتای ضدفرهنگی خمینی و اعمال هژمونیِ بلاهت‌بار با توسل به شاخص‌گذاریها و ارزش‌های ارتجاعی ـ ولایی می‌باشد.

 

روزآمدترین مطالبه

اکنون در موقعیت سیاسی ـ اجتماعی بالفعل ایران، این تنفر عمومی از خانه‌ها به خیابان‌ها آمده و بازتاب آن در شبکه‌های اجتماعی گسترش یافته است. شعار فراگیر «دولت شش کلاسه ـ همین روزا خلاصه»، بر زمینه‌یی کلان در میان اقشار مردم ایران تکیه دارد. پیام این فراگیری و این زمینهٔ کلان را کارگزاران و عوامل نگاه‌دارندهٔ نظام ملایان خوبِ خوب دریافته و حتی از تصور تحقق آن به وحشت افتاده‌اند. یعنی که پیام بلوغ تنفر عمومی به نفی حاکمیت و مطالبهٔ سرنگونیِ آن، روزآمدترین پیام برای «خاموش شدن چراغ نظام» و مکافات آن شده است. دقت کنید:

آخوند ناصر رفیعی از عوامل جامعةالمصطفی در قم، در سخنرانی خود به‌مناسبت سالمرگ خمینی که از تلویزیون حکومتی پخش شد، مطالبهٔ اکثریت قاطع مردم ایران علیه حاکمیت آخوندی را اعتراف می‌کند:

«مردم مأیوس بشوند از جمهوری اسلامی و مأیوس بشوند از این‌که اسلام هم برای آنها بتواند در این‌جا کاری انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ‌کس، نه روحانیت و نه اسلام، نمی‌تواند جلویش را بگیرد» (خبرگزاری حکومتی ایرنا، ۱۴خرداد ۱۴۰۱).

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/ac1952e4-f51e-4af3-832c-9a5b70118235"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات