728 x 90

چهل سال بی‌خانمانی

چهل سال بی‌خانمانی
چهل سال بی‌خانمانی
  • در بررسی چهل سال بی‌خانمانی، با زیر پا گذاشتن کرامت انسانی مواجهیم. موضوع اگر ‌چه به سرپناه نداشتن و آوارگی بخشی از مردم ایران برمی‌گردد، اما این چند میلیون انسان هستند که لای چرخ‌دنده‌های اندیشه و سیاست نظامی ضدبشر گرفتار آمده‌اند.
  • ریشه بی‌خانمانی در ایران بازتاب چگونگی دخل و خرج سرمایهٔ ایران است. صندوق دخل و خرج در دستان هیولای تمامیت‌خواه استثمارگر و سرداران تطاول‌کار و غارت‌گر است.
  • مسائل بی‌خانمانی در ایران بسیار زیربنایی‌تر از این‌هاست. مسأله، رانت و فساد نهادینه شده است. هر چه رانت بیشتر می‌شود، عده‌ای غربال می‌شوند و به بیرون از لایه‌های اجتماعی رانده می‌شوند.
  • ۳۲۶۸هکتار از مساحت شهر تهران بافت فرسوده محسوب می‌شود که یک میلیون و ۳۵۰هزار نفر در آن زندگی می‌کنند. 
  • بافت‌های فرسوده مثل تارهای عنکبوت در کل شهرهای ایران گسترش یافته‌اند.
  • ۴۰درصد جمعیت شهری ایران حاشیه‌نشین و بدمسکن هستند. 
  • بنا‌ به آمارهای رسمی بیش از ۱۹میلیون نفر حاشیه‌نشین در ایران وجود دارد. 
  • جمعیت حاشیه‌نشین همدان در سال ۸۵ حدود ۱۰۱هزار نفر بود و حالا ۲۰۰هزار نفر!
  • راه‌کار حکومت آخوندی برای حل بحران حاشیه‌نشینی: اعزام لودر و جرثقال و نیروی انتظامی و طرح‌های ضربتی برای انهدام کاشانه و هستی مردم بی‌نوا.
  • تنها در تهران ۳۰هزار کارتن‌خواب وجود دارد که حدود ۵هزار تن از آنها را زنان تشکیل می‌دهند.

 

 «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند».(ماده یکم اعلامیه جهانی حقوق‌بشر)

«هر فردی محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است».(ماده سوم اعلامیه جهانی حقوق‌بشر)

*** *** ***

«سرپناه، حق طبیعی هر انسانی است».(از حقوق اولیهٔ مندرج در قوانین اساسی همهٔ کشورهای دنیا)

 

بحران معیشت و وفور پدیده‌سازی 

در فراز و فرود سال‌هایی که اکنون ایران به پایان چهارمین دهه آن رسیده‌ است، آنچه از سیمای اجتماعی، مدنی، زیست‌محیطی و حق زندگی مشاهده می‌کنیم، در قاب «بحران معیشت» خلاصه می‌شود. این بحران فراگیر را در پدیده‌هایی می‌توان نشان داد که در فرهنگ گفتار و نوشتار مردم و رسانه‌های ایران جا افتاده است:

پدیده‌های: کلاف سردرگم مسکن و بی‌خانمانی، حاشیه‌خوابی، کارتن‌خوابی، گورخوابی، دختران خیابانی، اندام‌فروشی، کودک‌فروشی، فرار مغزها، هیولای فقر، گرانی، کودکان کار، بیکاری، اعتیاد، اختلاس، غارت سپرده‌گذاران، تجاوز خارجی، تروریسم و...

این است قاب سیمای چهل سال حاکمیت پدیده‌ساز ولایت فقیه.

۲اصل مهم و بنیادی اعلامیهٔ جهانی حقوق‌بشر که در شروع مقاله آورده شد، آینه‌ای برابر این چهل سال بی‌خانمانی، بحران معیشت در نظام آخوندی است.

در بررسی چهل سال بی‌خانمانی، با زیر پا گذاشتن کرامت انسانی مواجهیم. موضوع اگر ‌چه به سرپناه نداشتن و آوارگی بخشی چند میلیونی از مردم ایران برمی‌گردد، اما این چند میلیون انسان هستند که لای چرخ‌دنده‌های سیاست ضدبشری فاشیسم دینی گرفتار آمده‌اند.

ریشه بی‌خانمانی در ایران بازتاب چگونگی دخل و خرج سرمایهٔ ایران است. صندوق دخل و خرج در دستان هیولای تمامیت‌خواه استثمارگر و سرداران تطاول‌کار و غارت‌گر است. بنابراین ریشهٔ «بحران معیشت» و «بحران بی‌خانمانی» همانا در نظام سیاسی و سیاست مملکت‌داری آن است.

این پدیدهٔ میهن‌گداز و خانمان‌سوز که دامن زندگی میلیون‌ها ایرانی را گرفته است و سال به سال بهمن‌وار غول‌تر می‌شود، در چند موضوع بررسی می‌کنیم...

 

۱ـ مسکن 

«اصل سی‌و‌یکم قانون اساسی رژیم آخوندی: داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند ـ به‌خصوص روستانشینان و کارگران ـ زمینهٔ اجرای این اصل را فراهم کند».

مشاهده می‌شود که حکومت ولایت فقیه به‌دلیل شتاب در چپاول و غارت و جنایت، اگر حتی همان قانون اساسی دست‌پخت خبرگان در سال ۵۸ را هم پیاده کند، بی‌شک سرنگون خواهد شد.

یادآوری می‌شود که نظام آخوندی حاکم بر ایران با وجود بنا شدن بر یک ایدئولوژی و فرهنگ ارتجاعی قرون وسطایی، تا جایی که به حفظ نظامش برمی‌گردد، از پراگماتیسم‌ترین نظامهای سیاسی دنیا است. این را هم خود خمینی بنا نهاد وقتی که «حفظ نظام اسلامی» را «اوجب واجبات» کرد و به ارث گذاشت. اکنون همهٔ مردم ایران گواهی می‌دهند که ایران در زیر سلطهٔ اشرافیت کلان ‌فاسد آخوندیسم است.

منظور از این مقدمه این است که این رژیم در یک رویکرد دجالگرانه و عوام‌فریبانه، ژست ضد نظام سرمایه‌داری می‌گیرد، اما در سیاست و اقتصاد حتی از چهارچوبهای مقرر در سرمایه‌داری هم فراتر رفته و می‌رود. سیاست این رژیم در موضوع مسکن، یکی از این روش‌های استثمارگرانه برای انباشت مال‌ و چپاول بیشتر از سرمایه و سفره و دهان مردم ایران است.

به‌جاست تعریفی از چگونگی حاشیه‌سازی و حاشیه‌نشینی را نقل کنیم تا تصویر جامع‌تری از سیاست نظام آخوندی را نشان دهیم: «در نظام سرمایه‌داری برای انباشت سرمایه، تمامی فضاها، فضای کنار گذاشتن است».(فریدریش انگلس، جامعه‌شناس و فیلسوف)

این تعریف انگلس را اگر قدری باز کنیم، به این معنا می‌رسیم که در نظام طبقاتی حاکم، یک طبقهٔ یا لایه برتر به‌دلیل دارایی و سرمایه‌اش در خط مقدم قرار می‌گیرد و بقیه لایه‌ها هم متناسب با سرمایه‌شان به لایه‌های بعدی هول داده می‌شوند؛ و آنان که کمترین‌ها را دارند و یا هیچ‌چیزی برایشان باقی نمانده، در هیچ لایه‌ای جایی ندارند و بی‌سرپناه‌ در جامعه رها می‌شوند. این، تصویری جامع برای نگرش به بحران مسکن و انباشت حاشیه‌نشینی‌ها و انواع پدیده‌خوابی‌ها در ایران می‌باشد: انباشت بحران، انباشت پدیده‌ها، انباشت کهنه‌گی و فرسوده‌گی، انباشت بی‌خانمانی، انباشت زیر خط فقر، انباشت زنده بگوری و...

 

بی‌خانمانی ـ حاشیه‌نشینی ـ حاشیه‌سازی

بی‌خانمانی ـ حاشیه‌نشینی ـ حاشیه‌سازی

 

سقوط شتابان استانداردهای زندگی 

در سال‌های گذشته که زندگی در ایران با شتاب هر چه بیشتر به غیراستاندارد بودن سقوط کرده است، شاهدیم که جرقه‌های هشداری نسبت به بحرانهای اجتماعی وجود داشته است؛ ولی کو سیاست‌مداری که گوش شنوا داشته باشد!

نمونه‌ها بسیار زیاد‌ند؛ در این‌جا به اختصار، چند نمونه از بحران بی‌خانمانی و علت اساسی این بحران را مرور می‌کنیم:

  • «مسائل بی‌خانمانی در ایران بسیار زیربنایی‌تر از این‌هاست. مسأله، رانت و فساد نهادینه شده است. هر چه رانت بیشتر می‌شود، عده‌ای غربال می‌شوند و به بیرون از لایه‌های اجتماعی رانده می‌شوند».(سایت تخصصی مددکاران اجتماعی ایران، ۴دی ۹۴)
  • «طی ۳۰سال اخیر و بعد از انقلاب، سازوکارهای اتخاذ شده در اقتصاد ایران ملغمه‌ای ناکارآمد بوده است؛ به‌طوری که در این اوضاع، حق انسان برای مسکن گرفته شده است. آمارها نشان می‌دهند بهای مسکن در مناطق شهری از چیزی حدود ۳برابر درآمد خانوار در پیش از انقلاب به حدود ۱۲برابر آن در حال حاضر رسیده است».(سایت حکومتی دنیای اقتصاد، ۶تیر ۸۷).

توجه داشته باشید که اکنون ۱۰سال از این خبر گذشته و این تناسب به‌مراتب بیشتر علیه مردم شده است.

 

احتکار ساختمانهای خالی

نمونه دیگر از لایه‌سازی در سیاست مال‌اندوزی حکومت آخوندها، احتکار ساختمان و یا مدل‌سازیهای پوک و یک‌بارمصرف مثل «مسکن مهر» است که در زلزلهٔ پاییز ۹۶ قصرشیرین رسوای عام و خاص شد. سایت حکومتی «رویدادهای معماری» در ۱۱اردیبهشت ۹۶ یکی از این غارت‌گریها را درج کرده است: «حدود ۲.۵میلیون واحد مسکونی در کل کشور خالی مانده است که ۴۹۰هزارتای آنها در استان تهران واقع شده‌اند. البته بخشی از این خانه‌های خالی، مسکن مهرهایی هستند که یا به‌دلیل کیفیت، خریداران در آن حاضر نشده‌اند یا به‌عنوان سرمایه آن را احتکار کرده‌اند. این تعداد خانه خالی در حالی است که یک میلیون و ۱۶۰هزار خانوار ایرانی بدون مسکن یا بدمسکن هستند».

این‌ها تصویری از چرایی بحران مسکن هستند. چند نمونه دیگر گواه رنج‌های مردم ایران در آوار خراب‌آبادی به‌نام مدیریت سیاسی و اقتصادی ولایت فقیه است:

ـ «در طبقات کم‌درآمد ما هزینه مسکن چیزی حدود ۵۰ الی ۶۰درصد درآمد خانوار را آن هم در حاشیه شهر به خود اختصاص می‌دهد».(دنیای اقتصاد، ۶تیر ۸۷)

ـ «بورژوازی مستغلات برای تقاضای مصرفی، مسکن تولید نمی‌کند، بلکه برای تقاضای سرمایه‌ای و متکی به رانت زمین است».(همان منبع)

ـ «در شهر تهران تعداد واحدهای مسکونی خالی از سکنه از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵  از ۶درصد به ۱۵درصد کل واحدهای مسکونی رسید... دولت حسن روحانی در سال پنجم عمر خود بدون آن‌که کوچکترین قدمی در راستای مسکن اجتماعی برداشته باشد، به لزوم برج‌سازی در بافت‌های فرسوده رسیده است»!(سایت حکومتی میدان، ۵آذر ۹۶)

 

۲ـ بافت‌های فرسوده 

ـ «مدیرکل راه و شهرسازی استان تهران: ۳۲۶۸هکتار از مساحت شهر تهران بافت فرسوده محسوب می‌شوند که ۱۵درصد از جمعیت تهران معادل یک میلیون و ۳۵۰هزار نفر را تشکیل داده است.(سایت تابناک، ۱۹مهر ۹۷)

این اعداد مربوط به ۴ماه پیش است. به‌راستی اگر زلزله‌ای با حداقل ریشتر در تهرانی که روی خط زلزله است، رخ دهد، این بافت‌های فرسوده با جمعیتی معادل یک میلیون و ۳۵۰هزار نفر چه خواهد کرد؟ از منظر آخوندهای حاکم، جای هیچ نگرانی نیست که اگر بود، در این چهل سال درصدی از این اعداد را بهبود بخشیده بودند.

اما اوضاع بسیار از این هم بحرانی‌تر و خطرناک‌تر است. سایت تابناک در ادامهٔ این گزارش می‌نویسد: «۱۴۷۹۲هکتار از مساحت شهر تهران معادل ۲۴درصد سطح شهر را بافت‌های ناپایدار تشکیل می‌دهند. در این بافتها ۳۷درصد جمعیت تهران معادل ۳میلیون و ۳۳۰هزار نفر سکونت دارند».

 

بی‌خانمانی ـ ۲۰میلیون ایرانی در بافت فرسوده

 بی‌خانمانی ـ ۲۰میلیون ایرانی در بافت فرسوده 

 

در گزارشی مربوط به جمیعت ساکن در بافت‌های فرسودهٔ کل ایران، سایت «مشرق نیوز» در تاریخ ۱۷دی ۹۶ زیر عنوان «سکونت ۲۰میلیون ایرانی در بافت فرسوده» از قول سخنگوی عمران مجلس رژیم نوشته است: «بودجه در نظر گرفته شده برای بازسازی بافت‌های فرسوده در بودجه سال ۹۷ کافی نبوده و با این میزان بودجه اقدام چندانی نمی‌توان انجام داد».

 

قوانین مردم‌خوار

دست‌درازی حکومت در چپاول بیشتر از مردم محروم، در امر بازسازی بافت‌های فرسوده توسط خود مردم هم حیرت‌انگیز است. مردم هم که بخواهند برای نجات جان و زندگی‌شان، ساختمان فرسوده‌ای را مرمت و بازسازی کنند، گرفتار قانون‌گذاری دولت برای سود بیشتر از وام بانکی شده و ناامید می‌شوند. سایت مشرق نیوز در این باره از قول سخنگوی عمران مجلس می‌نویسد: «دولت باید وام‌هایی با سود کمتر در اختیار مردم برای بازسازی بافتها قرار دهد و مابه‌التفاوت سود ۱۸درصدی را به بانکها بپردازد تا مردم تشویق شوند بافت‌های فرسوده خود را نوسازی کنند».

بافت‌های فرسوده مثل تارهای عنکبوت در کل شهرهای ایران گسترش یافته‌اند. در پایان این بخش به گزارشی توجه می‌کنیم که این واقعیت را اعتراف کرده است. سایت باشگاه خبرنگاران جوان در گزارش ۲آذر ۹۶ نوشته است: «۶۴۰هزار هکتار از مساحت شهرها ناکارآمد بوده که ۲۰درصد از جمعیت شهری نیز در این محدوده ساکن هستند».

 

۳ـ حاشیه‌نشینی 

«طبق مطالعات صورت گرفته توسط مؤسسه مرسر، شهر تهران در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ از لحاظ کیفیت زندگی در بین ۲۱۵شهر بزرگ جهان، در مرتبه ۱۷۶و هم‌ردیف تعدادی از شهرهای فقیر آفریقایی و آسیایی قرار گرفته است».(مجله پژوهش و برنامه‌ریزی شهری، سال ششم، شماره ۲۱، ص ۱۶، تابستان ۱۳۹۴)

 

بی‌خانمانی ـ ۴۰درصد حاشیه‌نشین و بدمسکن

بی‌خانمانی ـ ۴۰درصد حاشیه‌نشین و بدمسکن

 

چرا حاشیه‌نشینی؟ پاسخ همانا در چگونگی دخل و خرج ایران است. در بحث مسکن گفتیم که سیاست انباشت سرمایه برای حفظ حکومت، موجب راندن طبقات ضعیف‌تر به لایه‌های انتهایی و در نهایت کنار گذاشتن آنها شده است. یکی از این طبقات، طیفی از حاشیه‌نشینان هستند.

عوامل مؤثر بر ایجاد و گسترش حاشیه‌نشینی در ایران را نخست باید در فساد سیستماتیک و تأثیر مستقیم آن بر زندگی مردم دانست؛ آثاری مثل متروکه شدن روستاها و مهاجرت به شهرها، ناتوانی اقشار کم‌درآمد برای خرید یا اجارهٔ مسکن به‌دلیل گران بودن آن.

جدیدترین گزارش آمار حاشیه‌نشینی در ایران، برآوردی معادل یک چهارم جمعیت را می‌دهد: «بنا‌ به آمارهای رسمی بیش از ۱۹میلیون نفر حاشیه‌نشین در ایران وجود دارد».(سایت مانیتور حقوق‌بشر ایران، ۲۰تیر ۹۷)

از این ۱۹میلیون «باید ۲میلیون نفر حاشیه‌نشین در اطراف تهران وجود داشته باشد».(مجله تجارت فردا)

با استناد به این آمارها به‌راحتی قابل فهم است که با مبنا قرار دادن «مطالعات صورت گرفته توسط مؤسسه مرسر در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷»، کیفیت زندگی در پایتخت ایران در سال ۲۰۱۸ بسا پایین‌تر رفته و سقوط کرده است.

 

حاشیه‌ نشینی در شهرهای بزرگ 

متأسفانه حجم ویرانه‌گری علیه حیات مردم ایران آن‌قدر گسترده و تکراری شده که به موضوعی مستند و به عادت‌ تبدیل شده درآمده است. به نمونه‌هایی دردناک از سایت «کوکا» به‌ نقل از «مجله تجارت فردا» دربارهٔ حاشیه‌نشینی در مشهد و همدان می‌پردازیم:

ـ «بررسیها نشان داده است در مشهد به ازای هر ۳نفر یک نفر حاشیه‌نشین وجود دارد! از جمعیت نزدیک به ۳میلیون نفری این شهر بیش از یک میلیون نفر آن حاشیه‌نشین هستند... متوسط حاشیه‌نشینی در کلان‌شهرها ۱۶درصد جمعیت است؛ اما مشهد ۳۰درصد جمعیت حاشیه‌نشین دارد».

ـ «جمعیت حاشیه‌نشین همدان در سال ۸۵ در حدود ۱۰۱هزار نفر بود که اکنون بنا بر گفته حمیدرضا طبی مسرور، معاون برنامه‌ریزی و عمرانی فرمانداری همدان، این میزان به ۲۰۰هزار نفر رسیده است. در منطقه‌ای ۷۰خانوار حاشیه‌نشین در همدان به ۷۰۰خانوار تبدیل شده‌اند».

راه‌کار حکومت آخوندی برای حل بحران حاشیه‌نشینی، اعزام لودر و جرثقال و نیروی انتظامی و طرح‌های ضربتی برای انهدام کاشانه و هستی مردم بی‌نوا بوده است. این رژیم به‌دلیل عقب‌ماندگی و بنیاد ضدبشر بودندش هرگز نتوانسته و ظرفیت آن را هم نداشته که نگاهی از افق به بحرانهای اجتماعی داشته باشد؛ بلکه همواره از برج سلطه‌گری و ماهیت طبقاتی‌ و استثمارگرش، ایجاد بحران پشت بحران کرده است.

 

۴ـ کارتن خوابی

ـ «بارزترین و مشخص‌ترین دلیل کارتن‌خوابی در فقر است».(سایت تخصصی مددکاری اجتماعی ایران، ۴دی ۹۶)

ـ «بسیاری از کارتن‌خواب‌ها را افراد فارغ‌التحصیل بیکار به‌ خود اختصاص داده‌اند».(خبرگزاری مهر، ۱۴دی ۹۵)

ـ «کارتن‌خواب‌ها، فراموش‌شدگان زندگی اجتماعی».(ایمنا خبرگزاری شهری اصفهان، ۱۹مهر ۹۷)

 

بی‌خانمانی ـ کارتن‌خوابی از محصولات نظام جنایتکار آخوندی

بی‌خانمانی ـ کاتن‌خوابی از محصولات نظام جنایتکار آخوندی

 

ناهنجاریهای خوشه‌ای 

ریشهٔ کارتن‌خوابی در اقتصاد بیمار دولتی است. بحران اقتصادی و فقر و آثار روانی ناشی از آن موجب بروز ناهنجاریهای خوشه‌ای در تمامی زمینه‌ها می‌شود. منظور از ناهنجاری خوشه‌ای، به‌وجود آمدن چندین پدیدهٔ ناهنجار از یک عامل سبب‌ساز آنها است.

وقتی اقتصاد جامعه‌ای بر اثر اختلاس، غارت‌گری و تشدید افسارگسیختهٔ فاصلهٔ طبقاتی، بحرانی و بیمار می‌شود، آثار مستقیم بر زندگی مردم و مناسبات اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی می‌گذارد. از این‌جاست که انواع پدیده‌ها مثل اعتیاد، تن‌فروشی، گورخوابی، کارتن‌خوابی و... شروع و شایع می‌شوند. این‌ها همان خوشه‌های ناهنجار اقتصاد بیمار و مدیریت ناکارآمد حکومتی هستند.

 

آسیب‌های اجتماعی یعنی شکست محتوم حکومت 

کارتن خوابی و هم‌زادان مشابهش چون گورخوابی، خیابان‌خوابی و لوله‌خوابی قبل از هر گونه ریشه‌شناسی اقتصادی و معیشتی، نشان از سقوط و شکست محتوم یک حکومت در ذهن و ضمیر و قلب و خاطر و عواطف شهروندان دارد. پیداست که این پدیده‌های مولود حاکمیت ولایت فقیه، گویای فاصلهٔ عمیق طبقاتی و سیطرهٔ فقر علیه هزاران انسان است. این پدیده‌های ناشی از عوامل فوق، سپس پایی قوی در یأس و سرخوردگی می‌یابند که همین هم بروز و بازتاب کارنامهٔ چهل سال حکومت آخوندها است.

این‌گونه پدیده‌ها در جامعه بسیار انعکاس و بازتاب دارند؛ چرا که عجین با زندگی روزمرهٔ مردمان در هر کوی و برزن هستند. این واقعیت را سایت مشرق نیوز در ۲۶مهر ۹۲ اعتراف کرده و سقوط مشروعیت نمایش انتخابات حاکمیت را ناشی از همین پدیده‌ها تفسیر کرده است: «از آنجا که کارتن‌خوابی را اذهان عمومی نتیجه مدیریت بد دولت می‌دانند و به آینده کشور ناامید می‌شوند، نتیجتاً این ناامیدی اثرات خود را در کاهش مشارکت‌های سیاسی و مدنی به رخ خواهد کشید».

 

اهمال پشت اهمال 

بی‌خیالی، بی‌کفایتی و بی‌پناه گذاشتن مردم ایران با قبضهٔ همهٔ سرمایه‌های طبیعی و دارایی‌های‌شان، در زمرهٔ خیانت و جنایتی است که بازتاب آن لاجرم در درون حکومت هم اجتناب‌ناپذیر شده است. رسانه‌های حکومتی این اهمال‌کاری و خیانت توأم با چنبره‌زدن بر کرسی و صدارت را با تعبیرهایی چون «نبود سیاست‌گذاری مناسب»، بسیار تکرار می‌کنند؛ اما هرگز به ریشه و علت اساسی آن که همانا ولایت فقیه و دولت مطبوع او است، نزدیک نمی‌شوند. خبرگزاری مهر در گزارش ۲۷مهر ۹۷ پاس‌کاری حقوق اولیه مردم بین ملازمان حکومتی را چنین اعتراف کرده است: «رئیس اداره اجتماعی سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان گفت: نبود سیاست‌گذاری مناسب، از اصلی‌ترین دلایلی است که موجب رفع نشدن معضل کارتن‌خوابی و مشکلات کارتن‌خواب‌ها در کشور و اصفهان شده است. در زمینهٔ رفع مشکلات کارتن‌خوابی در اصفهان، نهادهای مسئول، مسائل و مشکلات را به یکدیگر می‌سپارند و کاری پیش نمی‌رود».

 

جانهای لطیف آدمی در چنبرهٔ ددان

به این اعداد هر سال افزون شونده توجه کنید که نموداری از نابودی انرژی‌های انسانی مردم ایران و نیز کارنامهٔ چهل سال حاکمیت ولایت فقیه است:

ـ «وجود بیش از ۳هزار و ۵۰۰کارتن‌خواب در البرز».(خبرگزاری ایسنا، ۲۶آذر ۹۶)

ـ «وجود ۵۰۰۰کارتن‌خواب در مشهد».(همان منبع، ۲۱مرداد ۹۷) ـ «تنها در تهران ۳۰هزار کارتن‌خواب وجود دارد که حدود ۵۰۰۰تن از آنها را زنان تشکیل می‌دهند».(سایت مانیتور حقوق‌بشر ایران، ۲۰تیر ۹۷)

ـ «طی ماه‌های اخیر حضور کارتن‌خواب‌ها در محلات و به‌ویژه در خرابه‌ها افزایش داشته است».(همان منبع، ۲۷دی ۹۷)

دست‌اندرکاران حکومتی ـ چه مقامات رسمی و چه گزارشگران وابسته به آن ـ راه‌حل کارتن‌خوابی را در ریشه‌یابی علمی و ساختاری نمی‌جویند و می‌دانند که نتایج حاصل از آن همانا کشیدن پای ولایت فقیه و سرداران دزد و جانی خودشان به مهلکهٔ حسابرسی و در نهایت نفی کامل‌شان است. لذا مثل هر مورد و پدیدهٔ دیگر، به عوام‌فریبی و عبارت‌بازی روی می‌آورند: «بازی کردن با سمت‌ها و واژه‌ها مشکلی از زندگی کارتن‌خواب‌ها حل نخواهد کرد. این‌که از واژهٔ «جمع‌آوری کردن» کارتن‌خواب‌ها استفاده کنیم یا از واژه «ساماندهی» تفاوتی ندارد».(سایت تخصصی مددکاری اجتماعی ایران، ۴دی ۹۴)

نمونه‌ای دیگر از ادبیات و رفتار مسببان کارتن‌خوابی و گورخوابی را در قبال ناهنجاریهای اجتماعی ناشی از کلان‌فساد حکومتی، از قول یک جامعه‌شناس می‌خوانیم: «امان‌الله قرایی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه گفت: دولت‌مردان یک نوع مکانیسم دفاعی فرافکنی را در حوزه آسیب‌های اجتماعی برای خود درست کرده‌اند».(خبرگزاری مهر، ۲۳بهمن ۹۵)

 

۵ـ گورخوابی

ـ «در سیستان ۶هزار گورخواب و کارتن‌خواب هنوز چشمی را بینا و گوشی را شنوا نکرده و این بسیار عجیب است».(علی‌اکبر کیخا امام جمعه زابل، خبرگزاری مهر، ۲۳بهمن ۹۵)

زمستان ۱۳۹۵ روزنامه «شهروند» گزارشی از گورخوابی حدود ۵۰زن و مرد و کودک در گورستان نصیرآباد انتشار داد که پرده‌ از یک جنایت خاموش در زیر سلطهٔ مزدوران و مدیران جنایتکار حاکم بر ایران برداشت و موجب افتضاح و آبروریزی بیشتر رژیم آخوندی گشت. استاندار تهران بلافاصله در یک فرافکنی اعلام کرد که «موضوع گورخوابی مربوط به معتادان متجاهر بوده است». اما خبرگزاری مهر در ۱۴دی ۹۵ از قول یک جامعه‌شناس نوشت: «مردمی که در شهریار زندگی می‌کردند بارها نسبت به حضور گورخواب‌ها اعتراض کرده‌اند؛ ولی مسؤلان هیچ توجهی بدان نداشتند». خبرگزاری مهر در گزارش همان مصاحبه، نوشت: «گورخواب‌ها پدیده‌ای به‌مراتب رادیکال‌تر از کارتن خواب‌ها در سطح کشور بوده که حاصل فقر، اعتیاد، بیکاری و مهاجرت است».

 

بی‌خانمانی ـ گورخوابی نتیجه چهل سال قتل و غارت و چپاول در حاکمیت آخوندی

بی‌خانمانی ـ گورخوابی نتیجه چهل سال قتل و غارت و چپاول در حاکمیت

 

پدیده گورخوابی هم وجهی از دامنهٔ گسترش‌یافتهٔ فقر در زمرهٔ حاشیه‌نشینی است. گزارشات رسمی از «فقر مطلق» و ۳۰میلیون زیر خط فقر می‌گویند: «۳۳درصد جمعیت کشور دچار خط فقر مطلق هستند و با احتساب جمعیت ۷۹میلیون ‌نفری ایران در پایان سال ۹۵، می‌توان به این جمع‌بندی رسید که بیش از ۳۰میلیون‌ نفر از مردم ایران امروز به زیر خط فقر رفته‌اند و دولت برنامه مشخصی را برای توقف و کاهش این تعداد فقیر در کشور ندارد».(سایت مانیتور حقوق‌بشر ایران، ۲۰تیر ۹۷)

در مفهوم گورخوابی باید گفت از یک طرف یکی از عمیق‌ترین آسیب‌های اجتماعی رخ داده است و از یک طرف با نظامی سر و کار داریم که کوچک‌ترین غیرت، همت، حمیت و رگ و ریشهٔ انسانی نسبت به سرنوشت شهروندان تحت نظامش ندارد.

 

۶ـ خیابان خوابی و پارک‌خوابی

جستجو در باب آسیب‌های اجتماعی و انسانی ناشی از چهل سال حکومت ولایت فقیه، عرصه‌ای گسترده از تحقیقات و هشدارها و اعداد و ارقام را آشکار می‌کند. همان‌طور که در بالا اشاره شد، همهٔ این آسیب‌های عمیق در یک فراگرد تکرار و بی‌پایانی، گویی باید برای مردم بدل به یک عادت گردد و همه‌جا به وفور یافت ‌شود!

 

بی‌خانمانی ـ خیابان‌خوابی

بی‌خانمانی ـ خیابان‌خوابی

 

در این‌جا هم ریشه و اساس این آسیب‌ها در سیاست دخل و خرج ایران و حاصل آن یعنی سلطهٔ هیولای فقر و شتاب سقوط استانداردهای زندگی است. نمونه‌هایی را می‌خوانیم:

ـ «سوءاستفادهٔ کج‌کارانهٔ حکومت یا افراد صاحب قدرت، خیابان‌خوابی ایجاد می‌کند».(سایت فرارو، ۱۷بهمن ۹۴)

ـ «امسال وزارت کشور به‌خاطر یک گزارش که اعلام کرده بود در ایران ۲۰هزار خیابان‌خواب داریم، مجبور شد تحقیق کند و بعد خودش اعلام رسمی کرد که در ایران ۸هزار خیابان‌خواب داریم».(سایت فرارو، ۱۷بهمن ۹۴)

ـ «مشکلات اقتصادی و پارک‌خوابی در کرج به مرز هشدار رسیده است و امروز در بسیاری از پارک‌های شهر، شاهد حضور کارتن‌خواب‌ها هستیم».(خبرگزاری فارس، ۱۴مرداد ۹۶)

ـ «در یک هفته اخیر قریب به ۱۵۰نفر از دانشجویان دانشگاه یاسوج شب را در پارک‌ها به صبح رساندند. مسئولان دانشگاه حتی از در اختیار قرار دادن نمازخانه و مسجد دانشگاه نیز به آنان دریغ ورزیدند».(سایت دانشجو آنلاین، ۲۹شهریور ۹۷)

 

مالیات‌گیری دوبله، وجهی از چپاول مردم! 

وجه پرداختی مالیات از جانب شهروندان هر کشور همواره به قصد تأمین شرایط بهتر و ایجاد امکانات بیشتر از جانب دولتهای دموکراتیک دریافت می‌شود. این موضوع هم از اساس در نظام آخوندی از مدار استانداردش خارج شده و وجهی از مالیات‌گیری دوبله حاکمیت ولایت فقیه گشته است. سایت «فرارو» در جدیدترین مطلب خود که ۸بهمن ۹۷ انتشار داده، در این‌باره مقایسهٔ دو نوع حکومت با دو نوع سیاست را در برخورد با مالیات مردم درج کرده است: «به مالیات در ایران به‌عنوان یک «پول زور» نگریسته می‌شود. در کشور‌های دیگر ـ مانند کانادا و کشور‌های شمال اروپا ـ هر زمان که شما مالیات پرداخت کنید، مطمئن هستید صرف بهبود وضعیت عمومی جامعه و تأمین امنیت شما در دوره‌های مختلف زندگی‌تان می‌شود. حال آن‌که در ایران، شما علاوه بر پرداخت مالیات باید برای آموزش، بهداشت و درمان، تغذیه و مسکن که نیاز‌های پایه است، باید هزینه‌های بسیاری بپردازید و در کنار آن شاهد فقر و خیابان‌خوابی و زباله‌گردی باشید».

آری، این است چکیده‌ای از چهل سال بی‌خانمانی در ایران. قطعاً حجم ویرانه‌گری و آسیب‌های ناشی از بی‌خانمانی طی چهل سال گذشته در این مقاله نمی‌گنجد. خواستیم پرده‌ای از وجوه گستردهٔ این بلای خانمانسوز علیه مردم ایران را کنار بزنیم تا همواره مسئولیت و وظیفه انسانی خویش را در قبال میهن و مردممان به خود یادآوری نموده و برای تحقق آزادی، برابری و عدالت اجتماعی در ایران کوشا و پویا و وفادار به آن باشیم...

 

«بر میهنم چه رفته است؟» 

در پایان به‌جاست برای دیدن ریشه و علت این فقر و فاقه و بی‌خانمانی مردم ایران، به هزینه‌هایی اشاره کنیم که حاکمیت ولایت فقیه از جیب و سفره و دهان و اسکان مردم می‌دزد و خرج حفظ حاکمیتش می‌کند. هزینه‌هایی که بابت آنها سال‌هاست اقشار مردم ایران در خیابان و کوی و برزن فریاد و فغان سر می‌دهند و فلک ایران را ندا و صدا می‌کنند...

ـ بودجه سپاه پاسداران در سال ۹۸: ۲۵هزار میلیارد تومان(۲۵درصد بیشتر از سال قبل)

ـ بودجه سازمان بسیج در سال ۹۸: ۱۳۰۰میلیارد تومان(۲درصد بیشتر از سال قبل)

ـ بودجه قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا(وابسته به سپاه) در سال ۹۸: ۳۳۵میلیارد و ۸۰۰میلیون تومان(۷۶میلیارد تومان بیشتر از سال گذشته)

ـ تأمین هزینه ۲۰هزار شبه‌نظامی شیعی در سوریه توسط حکومت ایران

ـ تأمین سالانه ۸۰۰میلیون دلار برای حزب‌الله لبنان تا سال ۹۷

ـ تأمین ۱۵بیلیون دلار برای سر پا نگه‌داشتن بشار اسد تا سال ۹۷

ـ تأمین سالانه ۱بیلیون دلار برای حشدالشعبی عراق تا سال ۹۷

 

این است علت «بحران معیشت» و «بحران بی‌خانمانی» در قاب سیمای چهل سال حاکمیت پدیده‌ساز ولایت فقیه!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a928b62e-ff0e-412b-b739-81e1e5915621"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات