دستمزد کارگران؛ دست پخت حکومتگران
تعیین دستمزد کارگران برای سال۱۳۹۹ در ماههای منتهی به این سال میسر نشد و جز جنگ و دعوا در نهادهای حکومتی ارمغان دیگری برای کارگرانی که منتظر مشخص شدن میزان دستمزدشان بودند، دربر نداشت. در سال۹۹ نیز چندین بار در شورای عالی کار، بحث و جدلها بدون هیچ نتیجهیی به پایان رسید؛ تا اینکه در جلسه ۲۳ فروردین۹۹ پس از ساعتها داد و بیداد طرفین، تصمیم به افزایش ۲۱درصد به حداقل دستمزد کارگران گرفته شد. با اینکه نمایندگان حکومتی کارگران آن را نپذیرفتند اما تصمیم مذکور از سوی وزارت کار ابلاغ شد و دستمزد کارگران در سال جدید، یک میلیون و ۸۳۵هزار تومان مقرر گردید.
از فردای همان روز، کارگران و سایر نیروها و مدافعان طبقات زحمتکش جامعه دست به اعتراض و مخالفت برداشتند و به شرایط تأسفبار خود رضایت ندادند. ماهها گذشت و شرایط معیشتی کارگران و سایر اقشار فرودست جامعه روزبهروز بدتر شد. هجوم ویروس کرونا به هستی و جان ایرانیان مرگ و آسیبهای دریغانگیز وارد ساخت و البته هزینه درمان و بهداشت را صد چندان کرد. رژیم آخوندی که در چنبرهٔ صدها بحران و تنگنای اقتصادی و اجتماعی و ... دست و پا میزند، در وحشت و هراس از قیام تهیدستان و زحمتکشان بیچیز و دهکهای پایین، اقدام به افزایش ۵درصدی حداقل دستمزد و اضافه کردن ۲۰۰هزار تومان به حق مسکن کارگران نمود. خبرگزاری ایلنا در ۱۷ خرداد گزارش داد که جلسه رسمی شورایعالی کار بعد از حدود ۷ساعت بحث و چانهزنی پیاپی، با تصمیم شورای عالی کار، حداقل حقوق کارگران در امسال، ۲۶درصد افزایش یافتهاست. علی خدایی، نماینده منصوب رژیم در شورای عالی کار، میگوید که پایه حقوق کارگران به یکمیلیون و ۹۱۱هزار تومان میرسد که با پرداخت حق مسکن و اولاد، دستمزد آنها حداکثر به دو میلیون و ۶۱۰هزار تومان خواهد رسید.
بله! سرانجام بعد از چند ماه کشمکش بر سر دستمزد بخور و نمیر کارگران و به تبع آن سایر اقشار زحمتکش و در وحشت از قیام گرسنگان و ارتش بیکاران و فارغالتحصیلان بیشغل و معیشت، ۵درصد به دستمزد کارگران اضافه شد. در حالی که به گواه کارشناسان اقتصادی و رسانههای حکومتی خط فقر به مرز ۹میلیون تومان رسیده است. روزنامه حکومتی اعتماد بیستم اردیبهشت۹۹ در مطلبی با عنوان «خط فقر به ۹میلیون تومان رسید نوشت:
«خط فقر در اردیبهشت ماه۹۸ هشت میلیون تومان اعلام شد اما متأسفانه امروز نسبت به مدت مشابه سال گذشته خط فقر برای یک خانواده ۴نفره به مرز ۹میلیون تومان نزدیک شده است».
با این حساب آنانکه کار دارد و برخلاف انبوهی از جوانان و فارغالتحصیلان بیکار و اخراج شدگان و ... دغدغهٔ شغل ندارند، با این حقوق تنها ۸ تا ۱۰روز میتوانند زندگی کنند و برای بقیهاش باید چارهجویی کنند.
حیات و زندگی کارگران در انتهای دره مرگ
باید دید کارگران ایران و سایر رنجبران و زحمکتشان در چه شرایطی به حیات و زندگی خود ادامه میدهند و یا امید به ادامه یافتن آن دارند. مرکز پژوهشهای مجلس ارتجاع در اولین جلسه توجیهی خود با اعضای جدید گزارش تکاندهندهای از وضعیت اقتصادی در نظام ولایت فقیه ارائه داد. با اینکه آمار و ارقام آن از اتاق های تجمیع میگذرد ولی تا همین اندازه نیز بیاندازه دردآور است. بهگفته قاسمی سرپرست مرکز پژو هشها، شاخصهای کلان مثل منفی شدن نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در سه سال اخیر، حراج شدن ارزش ریال به دلار، کوچک شدن حجم تجارت، کوچکتر شدن سفره ایرانیان و کاهش ۳۵درصدی قدرت خرید ایرانیان نسبت به شروع دهه حاضر، نمای مختصری از اقتصاد کلان ایران است. سایت حکومتی ۲۴ (۱۹ خرداد۹۹) وضعیت اقتصاد رژیم را همانند «یک بسته پر از بدبختی» دانسته که بیتدبیریهای حکومت آن را «به خاک سیاه نشانده» است. این سایت حامی رژیم اقتصاد ایران را به «جزیرهای که تکنولوژی روز دنیا به آن راه ندارد» تشبیه کرده که «از سرمایه مازاد بینالمللی نابرخوردار است» و در طی «یک دهه دو بار تحریم شدید شده است». سایت ۲۴ اقتصاد ایران را یک «بستهبندی سرشار از تلخی و بدبختی» نامیده و آنرا از جملهٔ»دلایل رسیدن اقتصاد ایران به انتهای دره مرگ» خوانده است.
آیا در سبد معیشت کارگران چیزی هست؟
امروزه حتی طبقه متوسط در ایران هم بهدنبال سیر کردن شکم خود و خانوادهاش میباشد و دست از خواستهها و نیازهای فرهنگی و توسعه رفاه اجتماعی خویش برداشته است و بیشترین همسویی و نزدیکی با پایینترین طبقات جامعه را تجربه میکند. با این حال آشنایی با محرومینترین اقشار جامعه دردمندی بیشتری ایجاد میکند. وقتی بدانیم یک کارگر در تهران با حقوق یک سال خود تنها قادر به خرید «دومتر» خانه در قسمتهای پایین شهر است و با حقوق سی سال خود شاید بتواند یک آپارتمان یک خوابه در محلههای حاشیه شهر بخرد، آنگاه آرزوی داشتن مسکن عملاً در حد همان آرزو باقی میماند و قدرت خریدش به یکسوم نسبت به شروع دهه ۹۰ کاهش یافته است.
علل سقوط به دره تباهی
کارشناسان مراکز پژوهشی رژیم آخوندی اذعان دارند که در یک دهه جاری، تولید ناخالص داخلی تقربیا به صفر رسیده است. آنها برای تدقیق آن به عدد سه دهم درصد اشاره میکنند! همچنین نرخ تورم که مردم ایران و خصوصاً کارگران و زحمتکشان بیچیز را با شتاب به ته دره رسانده است به بالای ۴۰درصد رسیده است؛ تا آنجا که چهارمین کشور دارای بالاترین نرخ تورم بهشمار میرود. همه
دستاندر کاران این رژیم نیز مقصر را رشد نقدینگی خودساخته حکومت میدانند. حجم وحشتناک بیش از ۲۵۰۰هزار میلیارد تومانی نقدینگی، قدرت خرید کارگران ایران را به باد فنا داده است.
آیا افزایش ۲۶درصدی حداقل دستمزد یک «دستاورد» است؟
پس از افزایش ۵درصدی دستمزد کارگران، یک نماینده منصوب حکومت در شورای عالی کار رژیم «با تأکید بر اینکه ۵درصد افزایش پایه حقوق، دستاورد بزرگی نیست، از لزوم پیگیری مسیر مطالبهگری میگوید؛ مسیری که باید یک روز به اصلاح ساختار ناکارآمد و معیوب شورایعالی کار ختم شود».(ایلنا. ۲۰ خرداد۹۹)
هرکس با شرایط اقتصادی ایران اندک آشنایی داشته باشد میداند این تغییرات کوچک به هیچوجه نمیتواند برای کارگرانی که سفرههای آنها حتی از حبوبات نیز خالی شده، یک مسکن باشد چه رسد به درمان!
***
این بخشی از تصویر دردناک وضعیت کارگران و زحمتکشان ایران است که تحت ستم نظام ولایت قرار دارند. اما آن روی سکه این غارتگری و ستمکاری فاشیسم مذهبی حاکم، خیزشها، شورشها و جوشش قیامهایی است که به کابوس هولناک رژیم غرق در بحران تبدیل شده است
آری! با شتاب گرفتن ایستادگیها، جایی برای دژخیمان ولایت فقیه باقی نمیماند و این مردم و جوانان آگاه و مبارزند که حرف آخر را میزنند.