همه روزه اخباری در رسانههای حکومتی در زمینه مرگ کارگران در حین کار منتشر میشود.
اخباری نظیر مرگ کارگر در معدن سنگ، مرگ کارگر بر اثر سقوط از ارتفاع، مرگ کارگر شهرداری بر اثر برخورد با ماشین حمل زباله، مرگ نصاب آسانسور، مرگ کارگر در معدن زغالسنگ، مرگ کارگر بر اثر سقوط از جرثقیل، مرگ کارگر پتروشیمی، مرگ کارگر بر اثر شدت گرماو...
همچنین کمتر روزی است که این رسانهها خالی از خبر مرگ کارگران ساختمانی در حین کارباشند، چرا که سالانه حدود ۱۰۰۰کارگر ساختمانی جان خود را از دست میدهند.
سایت حکومتی خبرآنلاین با اشاره به اینکه وضعیت ایمنی کار در ایران مناسب نیست مینویسد« ایران در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲را دارد». (سایت خبرآنلاین ۱۹مرداد ۹۸)
گزارشی که اردیبهشت ماه، مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار منتشر کرد، نشان میدهد که وضعیت «کارگران ساختمانی» به هیچوجه خوب نیست.(خبرگزاری ایلنا۲۴تیر۹۸)
این در شرایطی است که اکثر قریب به اتفاق این کارگران بیمه نیستند و در صورتی که حین کار مجروح شوند مستمری ندارند، و اگر در اثر سوانح و در حین کار فوت کنند از بیمه فوت هم برخوردار نیستند.
پیش از این قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت قبلی دولت روحانی با اشاره به وضعیت بد کارگاههای ساختمانی گفت: «روزانه سه نفر در این کارگاهها بهدلیل حادثه فوت و دهها نفر مصدوم میشوند». (خبرگزاری ایسنا ۱بهمن ۹۶)
مدیر روابط عمومی پزشک قانونی استان همدان از افزایش ۳۱درصدی مرگ ومیر بر اثر سوانح کار در سطح استان خبر داد و گفت: « در سال ۹۶در سطح استان ۲۹نفر و در سال گذشته ۳۸مرد بر اثر سوانح کار جان خود را از دست دادند.(خبرگزاری ایسنا ۸خرداد ۹۸)
بر اساس آمارهای رسمی پزشک قانونی کشته شدگان حوادث کار طی سالهای ۱۳۶۷تا پایان سال ۱۳۹۶رقم ۱۵هزار و ۹۹۷نفر و میانگین سالانه حدود یکهزار و ۶۰۰است، بر اساس این آمار موارد سوانح منجر به مرگ در محیط کار سیر صعودی داشته است.(سایت سلامت نیوز۲۷دی ۹۷)
البته وجود این همه تلفات سوانح کارگری همه ماجرا نیست، حدود ۶برابر این رقم نیز بر اثر بیماریهای شغلی فوت میکنند.
مصدومیت عدهای ازکارگران بهدلیل مشاغل سخت و زیان آور و در اثر آلایندهها، بیماریهای شغلی مانند کار درچاهها، تونلها، معادن و فوت این کارگران در جایی ثبت و بازگو نمیشود.
بروز حوادث در حین کار نتیجه عوامل متعددی نظیر وسایل بیحفاظ کار مانند ماشینآلات و ابزارها، نور ناقص، تهویه نامطلوب، نداشتن لباس ایمنی و... میباشد.
سطح ایمنی و بهداشت کار بسیار پایین و عدم رعایت ایمنی در کارگاههای صنعتی و ساختمانی توسط کارفرمایان است که کارگران را به گام مرگ می کشاند.
سیر صعودی تلفات ناشی از سوانح کار بیانگر این است که در حاکمیت آخوندی بسیاری استانداردهای ایمنی و بهداشتی رعایت نمیشود، که این امر منجر به فوت و یا از کار افتادگی کارگران خصوصاً کارگران شاغل در رشته ساختمان میشود.
از طرف وزارت کار و نهادهای ذیربط بر کارخانهها و کارگاههای صنعتی و تولیدی نظارت آنچنانی نمیشود.
هیچ نهاد کارگری مستقل از رژیم هم وجود ندارد که بتواند بهعنوان تشکل حامی کارگران بر محیط کار آنها نظارت کند.
شرایط کاری که از طرف کارفرمایان بر بسیاری از کارگران خصوصاً کارگران ساختمانی تحمیل شده آنچنان است که اگر حادثهیی در حین کار برای کارگران خصوصاً کارگران ساختمانی اتفاق افتاد کارفرما هیچ مسئولیتی ندارد و کارگر مقصر است.
مشیریان معاون وزارت کار رژیم هم کارگران را مقصر سانحه دانسته و در این رابطه میگوید: ««بیاحتیاطی و عدم رعایت اصول ایمنی مهمترین علل حوادث بوده است.» (خبرگزاری فارس ۲۴آبان ۹۷)
ستم بر کارگران خصوصاً کارگران ساختمانی آنجا مضاعف میشود که بسیاری از آنها سفید امضا و از حق بیمه و هر گونه حمایت دولتی محروم هستند.
بسیاری از کارگران ساختمانی در زمره کارگران سفید امضا و فصلی هستند که شرایط کار برای آنها بهمراتب بدتر و ناامن تر از کارگران کارخانهها و مؤسسات تولیدی است.
واقعیت این است حتی کارگرانی که بیمه هم هستند هنگام بروز حادثه بیپناه هستند.
بیمه صرفاً مؤسسه غارتگری است که بخشی از حقوق کارمندان و کارگران را چپاول میکند و به جای اینکه از کارگران حمایت کند محل دزدی و فساد سردمداران حکومتی شده است.
نظام آخوندی تنها به لحاظ جسمی کارگران را به کام مرگ نمیکشاند، بلکه بهلحاظ اقتصادی نیز آنها را آنچنان در شرایط دشواری قرار میدهد که رسانههای حکومتی از آن بهعنوان خط مرگ وزیرخط مرگ نام میبرند که بهلحاظ روحی نیز در سختترین شرایط قرار دارند.
البته آنها هم در مقابل شرایط سخت و طاقت فرسای جسمی و روحی که حاکمیت برای آنها بهوجود آورده بیتفاوت نیستند، بلکه این شرایط سخت صبر آنها را لبریز کرده و آنها نیز بهطور فعال در صف مبارزه اقشار مختلف مردم علیه رژیم حضور دارند.
این در شرایطی است که حکومت آخوندی تمامی ترفندهایش را برای خاموش کردن صدای اعتراض آنها بکار گرفته، اما کارگران با اعتراضات و مقاومتهایشان سیاست را با شکست مواجه کردهاند. رشد اعتراضات و اعتصابات کارگری در سالهای اخیر گویای این وضعیت است.