«روز کارگر» بهعنوان یک روز بینالمللی، روزی برای همصدایی کارگران جهان علیه استثمار و بیعدالتی است. یک جشن فراجغرافیایی برای احقاق حقوق طبقهیی است که بالندهترین قشر اجتماعی بهشمار میرود. این روز مانند حقوقبشر یا دستاوردهایی دیگر نظیر «نه به اعدام»، «جدایی دین از دولت»، «برابری زن و مرد» و... یک دستاورد جهانی است و به نحلهٔ فکری، شخصیت یا جریان سیاسی بهخصوص یا مذهب و ملیت خاصی تعلق ندارد. حال ببینیم نظام موسوم به «جمهوری اسلامی» از همان آغاز چه رویکردی نسبت به این روز و به تبع آن به کارگران داشته است. در شمارهٔ گذشته این سلسله از مقالهها، با مفاهیمی مانند «کارگر»، «ارزش اضافی»، و نیز «حقوق بینالمللی کارگران» بهطور مختصر آشنا شدیم. حال میخواهیم ببینیم کارگر در نظام مبتنی بر ولایت فقیه چه تعریف و جایگاهی دارد و حقوق او چیست؟
خمینی و زدن زیرآب روز کارگر
خمینی بهعنوان بنیانگذار این نظام، در نخستین سالگرد روز کارگر ۱۱اردیبهشت ۵۸ یعنی زمانی که هنوز ماهیت دوزخی خود را چندان آشکار نکرده بود، تعریفی از روز کارگر دارد که خواندنی است.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری موسوم به «جماران»، یکی از سایتهای حکومتی، با درج این پیام نوشته است خمینی «با کارگر خواندن خداوند متعال ارزش و جایگاه کارگران را آنچنان ارج نهادند که عملاً هیچ بهانه و دستآویزی برای جریانهای کمونیستی و مارکسیستی باقی نماند».
این برداشت از سخنان آن روز خمینی با عنوان «هر روز، روز کارگر است»، یک پاراگراف کوتاه بیش نیست اما دربرگیرنده رویکرد این رژیم در مواجهه با موضوعی به نام کارگر و کارگران است. خمینی با پت و پهن کردن مفهوم روز کارگر با دجالیت خاص خودش از همان ابتدا بر آن بود تا نگذارد حقوق این طبقه محروم برجسته شود و... در گفتههای او دقت کنید:
«اختصاص یک روز به کارگران شاید بهلحاظ تشریفات و تعظیم باشد والا هر روز، روز کارگری است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است...».
بعد با هم کارگر خواندن خداوند تبارک و تعالی «روز کارگر» را به یک موضوع اتوپیایی و دست نیافتنی تبدیل کرد.
«عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزای عالم موجود شده است از فعالیتهایی که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودی را شما نمیتوانید سراغ کنید الا اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شده اند.
ذرات موجودات در عالم ـ در عالم طبیعت ـ فعال هستند برای ایجاد همه موجوداتی که در این عالم است؛ حتی جمادات، حتی اشجار، همه زندهاند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همه عوالم... از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدأ همه موجودات است. حق تعالی مبدأ کارگری است و کارگر است، فعال است». این همه پیچاندن و جملههای دوپهلو استفاده کردن و عام کردن موضوع کارگری و کارگران برای چه بود؟ و چه هدفی را دنبال میکرد؟
ـ خیلی ساده، برای اینکه این حرف اصلی که لای عبا پنهان بود به مخاطب حقنه شود:
«نباید ما اختصاص بدهیم یک روزی را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظ کارگر، همین روز است...».(صحیفه امام، ج ۷، ص ۱۷-۱۷)
ملاحظه کردید؟ این همه رطب و یابس به هم بافتن چه هدفی را پیگرفت؟
از کارگر خواندن خدا تا کارگر خواندن ذرات اتم(۱) و لابد کارگر خواندن مورچه و... همه در خدمت این بود که بهقول سایت حکومتی جماران، مارکسیستها و کسانی را که مدافع حقوق کارگر بودند، خلعسلاح کند و روز کارگر را از درخشش بیاندازد.
ممنوع کردن تشکلهای مستقل کارگری
اگر چه روز جهانی کارگر بهعنوان روزی برای طرح حقوق به یغما رفته آنان به این نظام تحمیل شد و خمینی و بازماندگان او نتوانستند آن را از بین ببرند، اما تا توانستند از برگزاری آزادانه و غیردولتی این مراسم جلوگیری نموده و آواهای مخالف خود را سرکوب نمودند. اما در زمینهٔ تشکلهای کارگری که لازمه پیشبرد حقوق کارگران است، این حکومت از روز اول تأسیس خود، تشکیل سندیکاها و اتحادیههای مستقل کارگری را ممنوع اعلام کرد و به جای آن «انجمنهای اسلامی کارگران» و «بسیج کارخانهها» را تأسیس نمود که اساساً ربطی به حقوق کارگران ندارند و تشکلی وابسته به حکومت برای پیشبرد منویات آن هستند.
کارگر نمونه از نگاه ولیفقیه
این اینفوگرام که در روز جهانی کارگر به تاریخ۱۱اردیبهشت ۹۷ در سایت «بصیرت» وابسته به دولت درج شده ما را از هر توضیحی بینیاز میکند:
اینفوگرام تعریف حاکمیت آخوندی از کارگر
تلقی دجالانه از کارگر با سوءاستفاده از عنوان «یک مجاهد فی سبیلالله!» او را به زیر تعریفی میبرد که ته خط تبدیل به یک پاسدار یا بسیجی دبش در دستگاه آخوندی بشود و حقوق ابتدایی خودش را فراموش کند بعد هم سرش را پایین بیاندازد و کار کند و کار کند، آنقدر کار کند که دیگر نایی برای مخالفت با نظام مقدس نداشته باشد. «ما اشخاص رو به زوالی هستیم، فرصت محدودی داریم تا میتوانیم، تا هستیم کار کنیم. نگویید نمیگذارند. این نمیگذارند حرف قابلپذیرشی نیست».(خامنهای ـ ۲۳مرداد ۹۷ـ سایت حکومتی تابناک) وقتی یک خلیفه تکیه زده به اریکهٔ قدرت معادل خدایگانان میخواهد در آن واحد پز دفاع از حقوق کارگران را بگیرد و نان اپوزیسیونمآبی را نیز بخورد، نتیجه بهتر از این نمیشود: «کارگر در آن کاری که به او محول است باید احساس مسئولیت کند ـ همه مان باید احساس مسئولیت کنیم ـ و کاری را که به او سپرده شده است باید مسئولانه انجام بدهد؛ کیفیت را باید افزایش بدهد».(خامنهای ۸اردیبهشت ۹۵)
«متولیان فرهنگی کشور در نکوهش بیکاری و کمکاری و فرار از کار سخت، برای کار فرهنگی برنامهریزی کنند. آقاجان! کار سخت را باید قبول کرد. اگر کار سخت را ما به خودمان تحمیل نکنیم، قبول نکنیم، به جایی نمیرسیم؛ فقط دنبال کار آسان که نمیشود رفت؛ باید انسان کار سخت را قبول کند؛ در هر جایی که هست. آن کسانی که توانستند در صنعت، در فناوری، در مسائل علمی به اوج برسند، کارهای سخت را بر خودشان تحمیل کردند. این، فرهنگسازی لازم دارد. اینکه فقط دنبال کارهای آسان باشیم، کار پیش نمیرود».(خامنهای ـ ۹اردیبهشت ۹۴)
در این دیدگاه چه جایی برای طرح حقوق کارگر وجود دارد؟ لابد اگر کارگری برای احقاق حقوقش به مبارزه برخیزد، اگر یاغی و باغی و محارب با خدا و رسول تلقی نشود، در خوشبینانهترین شق، دنبال «کمکاری» و «فرار از کار سخت» است و رو در روی «استقلال کشور [کیان حاکمیت آخوندی]» ایستاده است.
پانویس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) همه ذرات وجود کارگرند حتی ذرات اتمی که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیاری.
همان منبع