728 x 90

کسادی نمایش انتخابات و خطر در کمین نظام

نه به انتخابات فرمایشی
نه به انتخابات فرمایشی

خطر امنیتی!

اینک که تمامی فاکتورها بیانگر آن است که علی خامنه‌ای برای جراحی اندامهای اضافی حاکمیتش خیز برداشته، نق‌زدن‌ها، هشدارها و ان قلت آوردن باندهای ناکام از دستیابی به کرسی ریاست‌جمهوری نظام شروع شده است. سید محمد صدر، یک عضو مجمع تشخیص مصلحت آخوندها در بارهٔ عواقب یکدست شدن حکومت [بخوانید جنگ قدرت و انقباض نظام] گفته است:

«اگر چنین اتفاقی رخ دهد مسأله خطرناکی برای کشور است و حتی خطر امنیتی دارد چرا که اگر انتخابات ریاست‌جمهوری مثل انتخابات گذشته مجلس باشد مشروعیت نظام زیر سؤال رفته و این موضوع نیز زمینه طمع بیگانگان را برای ایجاد یک سری توطئه‌هایی علیه جمهوری اسلامی فراهم می‌کند و به بیانی جمهوری اسلامی را در معرض خطر قرار می‌دهد» (اعتماد‌آنلاین. ۷ فروردین۱۴۰۰).

 

نکات قابل تعمق

در رابطه با این اظهارات دو نکته قابل بررسی و تعمق است:

۱ـ نظام ولایت فقیه از منظر مردم ایران، سالهاست که فاقد هر گونه مشروعیت است.

۲ـ دغدغهٔ چنین افرادی هرگز منافع مردم ایران و آزادی و معیشت آنان نیست، نگرانی آنها و تنها نگرانی بزرگ آنها سرنوشت نظامی است که خود آن را «جمهوری اسلامی»! می‌خوانند. نظامی که نه جمهوری است و نه اسلامی، یک استبداد قرون‌وسطایی برجهیده از اعماق وحشانیت تاریخ است و براندازی آن وظیفهٔ مقدم هر ایرانی وطن‌پرست و شرافتمند است. روشن باشد که آنها هنگامی که منافع صنفی و چپاول‌های آنها به خطر افتاده، اکنون قولنج نگرانی گرفته‌اند. آنها نگران آن هستند که خوان یغمای چپاول و تاراج آنها برچیده شود و مردم ایران این بساط خون و جنون را برچینند. در این مورد بیشتر سخن خواهم گفت.

 

نظام ولایت فقیه و بحران مشروعیت

همان‌طور که اشاره شد این نظام سالهاست که هر گونه فاقد هر نوع مشروعیتی است. . مشروعیت یک نظام سیاسی از آرای آزادانه و انتخاب دموکراتیک مردم در انتخاباتی آزاد و مستقل و به دور از تأثیرگذاریهای حکومتی و مهندسی انتخابات و اتاق تجمیع آرا ناشی می‌شود.

 

نظام موسوم به «جمهوری اسلامی» از آن روز که اعتراضات مسالمت‌آمیز را به گلوله می‌بست و پاسخ مطالبات آزادیخوانه مردم را با بگیر و به‌بند می‌داد مشروعیت خود را از دست داد.

این نظام از روزی که تظاهرات مسالمت‌آمیز نیم میلیونی مردم ایران در سی خرداد به گلوله بست، با هر گونه مشروعیتی خدا حافظی کرد.

مردم نظام شاهنشاهی را سرنگون کرده بودند تا خود با انتخاب آزادانهٔ خود، نوع حکومت آینده را مشخص نمایند. خمینی به جای آنها حکومت مورد نظر را تعیین کرد و از مردم خواست به این خواسته او رأی بدهند. اگر کسی رأی نمی‌داد از منظر دجال بزرگ قرن، طاغوتی و ضد انقلاب قلمداد می‌شد

این حکومت مشروعیت خود را روزی از دست داد که خمینی به آرمانهای دموکراتیک انقلاب ضدسلطنتی خیانت کرد و با غصب حق حاکمیت مردم، استبداد دینی را به جای استبداد شاهنشاهی برقرار ساخت.

در ایران هرگز انتخابات آزاد به‌معنای اتم آن دایر نبوده و مردم هیچگاه حق انتخاب آزادانه نداشته‌اند. بهترین دلیل برای درستی این ادعا این است که اگر در یک شق مفروض، از هم‌اکنون یک انتخابات آزاد تحت‌نظر ملل متحد برگزار شود، کسی جز وابستگان قدرت و جلادان و تفنگ‌به‌دستان حاکمیت، به آن رأی نخواهد داد.

بنابراین مشروعیت نظام ارتجاعی ولایت فقیه که از روز اول فاقد مشروعیت ایدئولوژیک بود بعد از سی خرداد ۶۰ مشروعیت سیاسی و اجتماعی خود را نیز کاملاً از دست داد، نه اکنون که منافع باند اصلاح‌طلبان قلابی و ریزشی‌های نظام به خطر افتاده و برای فرصت‌طلبی و رأی‌جمع‌کنی خود را به هیأت اپوزیسیون درآورده و حرفهای روزپسند به زبان می‌آورند. از منظر مردم ایران آنان ورژن‌هایی از همین نظام و مشاطه‌گران آن هستند.

 

دجالیت از نوع جدید

مضحک آن‌که این مهرهٔ مغبون نظام گفته است:

«عده‌یی از فقهای چه شیعه و چه سنی هستند که بر این باورند مردم نه حقی دارند و نه نقشی دارند، رأس حکومت نیز از بالا تعیین می‌شود و آراء مردم صرفاً به‌عنوان زینت تلقی می‌شود و در واقع حق مردم نیست که بخواهند حکومتی تشکیل دهند که طبیعتاً این تفکر موجب تبدیل شدن نظام به یک حکومت دیکتاتوری وحشتناک می‌شود... دیکتاتوری مذهبی، دیکتاتوری وحشتناکی است بدین گونه که به‌عنوان مثال فرد با خشونت عمل می‌کند و با خشونت افراد مخالف خود را از بین می‌برد و در عین‌حال تصور می‌کند که با این اقدامات به بهشت نیز می‎رود یعنی به نوعی حکم خدا را اجرا می‌کند» (همان منبع).

 

شارلاتانیسم از نوع اصلاح‌طلبانه! دجالیت از نوع جدید!

مگر حکومتی که طی ۴دهه در ایران تسمه از گردهٔ مردم کشیده، جز این عمل کرده است؟! آن دیکتاتوری مذهبی وحشتناک، احتمالاً نه در کرهٔ مریخ که در فلات ایران به‌وقوع پیوسته و مجریانش کسانی مانند این مهرهٔ حکومتی بوده‌اند که هم‌اکنون نیز عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام را یدک می‌کشد.

 

در بردن اصل نظام

بنیانگذار نظام جهنمی ولایت فقیه و بعد هم دو قبضه کردن اختیارات ولی‌فقیه با مطلقه کردن سلطنت آن، خمینی بود، بعد از او خامنه‌ای آن را ادامه داد و همه چیز را به قبضهٔ خود درآورد. این‌که این مقام مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گوید امیدواریم به دیکتاتوری مذهبی نرسیم به‌این دلیل که خمینی و خامنه‌ای برخلاف این می‌اندیشند، یک دجالیت محض است و هدف از آن در بردن عمود خیمهٔ نظام و اصل ضدایرانی ولایت فقیه است؛ اما این‌که می‌گوید کسادی انتخابات باعث خطر امنیتی برای جمهوری اسلامی خواهد شد، راست می‌گوید. آژیرهای این خطر مدتهاست که در خیابانهای ایران به‌صدا درآمده است. مردم با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای و با قیامهای آتشین خود نشان داده‌اند که حاکمیت آخوندی آنها را نمایندگی نمی‌کند و ارادهٔ آنها بر سرنگونی تام و تمام آن متمرکز است.

این خطر جدی است و رهایی از آن غیرممکن است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1358a0cc-e3f1-43e4-a7db-37c85a682e31"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات