کنفرانسی که در ۹آبان۱۴۰۴ در مجلس اعیان انگلستان، حول «ضرورت پاسخگویی بینالمللی برای توقف اعدامها در ایران» برگزار شد، یک بیانیه تحلیلی و راهبردی از سوی سیاستمداران بریتانیایی تلقی میشود. اهمیت این نشست در آن نهفته است که بر تشخیص ماهیت رژیم حاکم و لزوم تغییر در سیاست بینالمللی تأکید ورزید، سیاستی که باید از انفعال (مماشات) به سوی اتخاذ موضعی قاطعانه در حمایت از حقوقبشر و یک آلترناتیو دموکراتیک حرکت کند.
سخنرانان در این کنفرانس، ضمن تأکید بر افزایش رکوردشکن اعدامها (۲۸۵ اعدام تنها در اکتبر ۲۰۲۵)، این اقدام وحشیانه را استفاده از مجازات اعدام «بهعنوان سلاحی برای درهمشکستن مقاومت و خاموش کردن فریاد تغییر» قلمداد کردند.
اعدام حکومتی بهعنوان ابزار استبداد
یکی از محورهای اصلی تحلیل در این کنفرانس، تعریف ماهیت حکومت ایران بود. لرد کارلایل این رژیم را نه یک دولت دارای نقص، بلکه «حکومتی متشکل از مجرمان» دانست. این تشخیص مبنای مطالبه برای پاسخگویی بینالمللی است؛ زیرا اعدامها، شکنجهها و نبود محاکمات عادلانه (نظیر محاکمه ۱۰دقیقهیی زهرا طبری) نقض کامل حقوق جهانشمول بشر و قانون بینالملل و حقوق بشردوستانه بینالمللی است.
از منظر کنشگران پارلمانی، مصونیت عاملان جنایت دیگر پذیرفتنی نیست. اندی مکدونالد بهصراحت درخواست کرد که عاملان اعدامها و شکنجهها در ایران باید مورد حسابرسی قرار بگیرند و دادگاه کیفری بینالمللی میتواند صلاحیت خود را نسبت به افرادی که چنین جنایات وحشیانهیی مرتکب میشوند، اعمال کند. این مطالبه، بهویژه در ارجاع پرونده جنایات رژیم علیه بشریت، از جمله قتلعام ۱۹۸۸، به شورای امنیت سازمان ملل تبلور یافت. جیم شانون، نماینده پارلمان، بر این واقعیت تأکید کرد که اگر جامعه جهانی در دهه ۱۹۸۰ مداخله میکرد، امروز شاهد چنین فجایعی نبودیم.
مطالبه راهبردی ممنوعیت سپاه پاسداران و نقد انفعال
اهمیت راهبردی این کنفرانس در تأکید قاطع بر لزوم اقدام فوری در برابر سپاه پاسداران قرار دارد. لرد کرایر، عضو مجلس اعیان، سیاستهای پیدرپی دولتهای بریتانیا را در برابر آخوندهای فاشیست متهم به انفعال کامل نمود.
او با رد بهانههایی نظیر نگرانی برای آزادی زندانیان، اصرار ورزید که «وقت آن رسیده است که دولت انگلستان... سپاه پاسداران را در لیست تروریستی بگذارد».
بارونس آلتمن نیز ممنوعیت سپاه پاسداران را موضوعی برای همکاران پارلمانیاش «بسیار حیاتی» خواند. این اجماع نشاندهنده تغییر دیدگاه سیاسی از مماشات دیپلماتیک به «سیاست قاطع و مبتنی بر اصول» است. دلیل این ضرورت راهبردی آن است که «سپاه پاسداران و حامیانش در خیابانهای انگلستان و در سراسر جهان فعالیت میکنند».
بهرسمیت شناختن مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک
نکتهٔ حیاتی که در این نشست مورد تأکید قرار گرفت، ارتباط مستقیم میان افزایش سرکوب و «رشد و اعتلای مقاومت» است. استیو مککیب بر این باور بود که «هر چه رفتار رژیم سختتر باشد و اعدامهای بیشتری انجام دهد، رشد و اعتلای مقاومت بیشتر و قویتر میشود». این دیدگاه، تغییر رژیم را نه منوط به نیروهای خارجی، بلکه به «خواست مردم ایران و کانونهای شورشی آنها» میداند.
کانونهای شورشی الهامبخش جنبشی هستند که سخنرانان، آن را دارای شجاعت «شگفتانگیزترین جلوه انسانیت» توصیف کردند. در نتیجه، بخش مهمی از کنفرانس به «بهرسمیت شناختن مشروعیت مقاومت» و حمایت از «طرح ۱۰مادهیی» خانم مریم رجوی اختصاص یافت.
این طرح، که بر جدایی دین از دولت، آزادیهای فردی و لغو مجازات اعدام تأکید دارد، توسط جیم شانون بهعنوان «آلترناتیو دموکراتیک» و «راهحلی واقعی برای پایان دادن به جنایتهای حقوقبشری در ایران» بهرسمیت شناخته شد. این حمایت، جایگاه مقاومت را بهعنوان یک «ضرورت راهبردی برای صلح جهانی و امنیت اروپا» بارز میکند.
حمایت از مردم ایران: یک ضررت راهبردی
کنفرانس پارلمان انگلستان، با جمعآوری شخصیتهای برجسته پارلمانی، نشاندهنده یک اجماع فزاینده در غرب است که رژیم ایران را «تمام شده» و «روزهایش را به شمارش افتاده» میبیند.
اهمیت کنفرانس در آن است که یک چارچوب سیاستی جدید را پیشنهاد میکند: پایان دادن به بهانه مماشات، بهکارگیری ابزارهای حقوقی بینالمللی برای حسابرسی از مجرمان و بهرسمیت شناختن عملی مقاومت سازمانیافته بهعنوان تنها مسیر محتمل برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک و کثرتگرا در ایران. این رویکرد، حمایت از مردم ایران را نه تنها «وظیفهیی اخلاقی» بلکه یک «ضرورت راهبردی» میداند.