در حالیکه استبداد علیه ماست،
پرچم خونین برافراشته شده.
گردانهایتان را تشکیل دهید.
به پیش به پیش تا زمینهایمان را
با خونی ناپاک آبیاری کنیم...
این جملات قسمتی از «مارسیز»، سرود انقلاب فرانسه است که هماکنون نیز سرود ملی کشور فرانسه را تشکیل میدهد و فرانسویان با غرور و افتخار آن را در هر جشن و فستیوال و مناسبت ملی و... از صمیم قلب میخوانند.
در بسیاری از این مراسم صحنههای بازسازیشده از نبردهای انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه و یا تصاویری از رزم پارتیزانهای فرانسوی در نبردهای خونین جنگ جهانی دوم پخش میشود و به همه یادآوری میکند که دستآوردها و پیشرفتهای کنونی در فرانسه و اروپا بر پایه خونهای سرخ و با پیکار بیامان و حماسی فداکارترین رزمندگان این قاره سبز به دست آمده است.
همانطور که ما ایرانیان از خواندن و یادآوری و دیدن فیلمها و مستندهایی درباره پیشینیان مبارز خود همچون ستارخان، میرزا کوچک خان، کلنل پسیان، مصدق، حنیفنژاد و... غرق در شور و هیجان میشویم و از داشتن چنین نیاکان پاکبازی به خودمان میبالیم آنها نیز ارزشهای فرهنگی و تاریخی و انسانی خود را مرهون اسلاف شجاع خود میدانند.
به همین دلیل صاحبنظران و روشنفکران خارجی، هنگامی که با مقاومت ایران آشنا میشوند و از اقدامات کانونهای شورشی متشکل از زنان و مردان میشنوند و میبینند، در سیما و عملیات این قهرمانان، پاکبازی همان پارتیزانها و واحدهای مقاومت در کشورهای متفقین را میبینند و تمام احترام و ارادتشان را نثار رزمندگان پیشتاز کشور ما میکنند.
آنها این حس را دارند که میراثهای انقلابی مبارزاتی در همه جهان مشترک و متعلق به کل بشریت است. بنابراین مبارزه مردم ایران علیه استبداد را مبارزه خود میدانند و از جنگندگی و فزایندگی کانونهای شورشی سرشار از هیجان میشوند.
کنفرانس پارلمانی در مجلس ملی فرانسه
با توجه به آنچه گفته شد، حامیان شریف مقاومت پشت هر تریبون و در هر کنفرانسی، بالاترین مراتب احترام و بزرگداشت خود را نسبت به کانونهای شورشی ابراز میکنند. نمونهیی از ابراز گرمترین عاطفهها به این کانونها، در سالن تاریخی ویکتور هوگو در مجلس ملی فرانسه دیده شد که اعضای مجلس ملی و شخصیتهای فرانسوی و اروپایی پیشکش این قهرمانان کردند:
آقای آندره شاسین رئیس گروه کمونیستها در مجلس فرانسه از پیوند مقاومت خلقها و «تجلیبخش» بودن کانونهای شورشی در حق «مقاومت علیه اشغالگری» گفت: «کانونهای شورشی مجاهدین در ایران تجلی بخش همین حقوقی هستند که اجداد ما دو سده پیش بهرسمیت شناختند و اولیای ما از آن برای ما مقاومت علیه اشغالگری نازیها استفاده کردند. تعهدات اجداد ما، ما را نیز متعهد میکند زیرا ما مدیون فداکاریهای آنها هستیم همانطور که امروز ما در کنار مقاومت ایران هستیم، مقاومتی که مقاومت ما نیز هست».
این که مردم ایران مطابق بالاترین دستآوردهای حقوقبشر از جمله اعلامیه حقوقبشر و بیانیه شهروندی در انقلاب فرانسه حق دارند و باید به قیام و شورش دست بزنند در صحبتهای آقای سیسیل ریلاک نماینده از حزب رنسانس (اکثریت) آمد. او کانونهای شورشی را «تجسم این حق» دانست: «حقوق بشر در ایران به قدری نقض شده است که بر اساس اعلامیه جهانی حقوقبشر ۱۹۴۸، مردم بهعنوان آخرین چاره مجبور به قیام علیه ظلم و استبداد شدند... ما مطابق ماده ۲ اعلامیه حقوقبشر و شهروندی ۱۷۸۹، مقاومت در برابر ظلم را حقی طبیعی و غیرقابل انکار برای هر شهروند ایرانی میدانیم. تجسم این حق در ایران در فعالیت کانونهای شورشی در سراسر کشور علیه سپاه پاسداران میباشد».
آقای فیلیپ گوسلن، نایبرئیس کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک با وجودی که خود یک فرانسوی و دارای مذهب و اعتقاداتی متفاوت با مردم ایران است، ولی ایرانیان را «خلق برادر»ی میداند که با کانونهای شورشی در «حرکت به سمت آزادی است»: «ما باید با صدای بلند از کانونهای شورشی در اقداماتشان علیه نیروهای سرکوبگر حمایت کنیم... ما باید از این خلق برادر حمایت کنیم و اجازه بدهید که با استناد به سرود «مارسیز»، سرود انقلاب فرانسه که سرود ملی کشورمان است... باید از این خلق که در حال تشکیل گردانهایش برای حرکت به سمت آزادی است حمایت کنیم».
به این ترتیب پیام گسترش کانونهای شورشی و عملیات آتشین آنها به گوش همه جهانیان رسیده است و بهقول آقای لوگاره، شهردار سابق منطقه یک پاریس که در همین کنفرانس صحبت کرد اینک «هزاران کانون شورشی در سراسر کشور در ایران تشکیل شدهاند... خود رژیم آخوندها به نقطهای رسیده که دیگر وجود این مقاومت را انکار نمیکند و با صدای بلند آنها را محکوم میکند».
البته که این حمایتها محدود به کنفرانس پارلمانی مزبور نبود و در بیانیه بیش از ۱۰۰ نماینده مجلس عوام و اعیان انگلیس نیز از «حق مردم ایران برای قیام و حق کانونهای شورشی مجاهدین خلق برای مقابله با سپاه پاسداران» گفته و تأکید شده بود که این حق باید «بهرسمیت» شناخته شود.
همگام با اعتلای کانونهای شورشی و رنگ باختن مزخرفاتی همچون بیهزینگی و خشونتپرهیزی، وجدانهای بیدار و افکار عمومی جهان نیز در ستایش کانونهای شورشی کلاه از سر برداشته و به حق مردم ایران برای شورش و قیام احترام میگذارند:
به سلاح شهروندان!
گردانهایتان را تشکیل دهید.
به پیش به پیش!
چه شکوهی، چه پیروزی ای فتح و آزادی!. (بخش دیگری از «مارسیز»)..