728 x 90

یاد جمعه

خاوران
خاوران

... دلم غنج می‌رود برای روزهای جمعه مادرم؛

چقدر قشنگ قربان‌ صدقه بر و روی بعضی از اموات جوون خودش و جوونهای فامیل و در و همسایه‌ها می‌رفت...

اکنون با قلبی که شبیه قطره‌های بارونه، مفهوم ناگزیر صریح و صادقانه‌ی بخشش و نوازش جمعه‌یی اونو ورق می‌زنم،

که این همه پیروزی حسرت و بینایی‌هاست، بر چشم‌انداز یادها و خاطرات،

 به هنگامه طلوع تازه آفتابی عالمتاب،

 رنجی برانگیخته از نغمه‌ها و نوازشها،

به خشمی خاطره خیز می‌خروشد، بر حیوانیت جامه‌های سیاهی که بر تن و قامت باز ناآمدگان و نه حسرتی و دریغی شکسته،

... جمعه با تهی میان دو تنهایی،

درد خاموش‌وار خاطره‌ها و،

روییدن چشم‌انداز این طلوع تازه آفتاب،

در انتهای بی‌قراری چکاچک همزاد تفنگها، با شلیک سبزه‌ها و جوانه‌ها و

 سلامی به ستاره و ستایش صلح‌آمیز آن جمعه‌ی نهفته بر چین نسیم و

وزش باد و بارش شبنم انگشتان مریم،

 این خاتون مسیحایی دم...

و شیر ژیان خیز کرده...

خوشا یاد جمعه‌یی همه مادران،

مادران شهیدان خاورانی‌مان...!

گرشاسب از تهران

مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمی‌کند

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/06ab52fc-5e60-4280-9d83-010039973ec0"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات