728 x 90

یک درس طلایی از قیام آبادان

قیام آبادان
قیام آبادان

«یگانهای ویژهٔ فراجا» یا همان نیروی سرکوبگر ضدشورش اعزامی به آبادان وقتی با نفرت فراگیر مردم مواجه شدند در انجام مأموریت خود ناکام ماندند. مردم داغدیده و جریحه‌دار آبادان با فریادهای «بی‌شرف، بی‌شرف»! به خامنه‌ای و مزدوران باتون به دست او شیرفهم کردند که هر ایرانی شرافتمند آنها را دشمن اصلی خود می‌داند. در فیلم‌های وایرال شده از قیام، بارز است که هارت و پورت اولیهٔ کاسکت‌پوشان خامنه‌ای چه زود ـ در مواجهه با خشم خروشان مردم و جوانان شورشی ـ به عقب‌نشینی ذلیلانه و وارفتگی منتهی می‌شود. .

پاشیدن بنزین بر سر آتش

آبادان در معکوس کردن این معادله تنها نیست. تمام شهرهایی که هم‌پا و هم‌فریاد با آبادان به‌پا خاستند، اثباتگر این واقعیت هستند که سرکوب دیگر کارآیی سابق خود را ندارد. سرمایه‌گذاری برای رعب‌آفرینی در بین مردم خشمگین، مانند بنزینی است که پاشیدن آن بر سر آتش، فقط باعث گر گرفتن بیشتر خواهد شد.

اعزام شتاب‌زدهٔ نیروهای سرکوبگر به کانون‌های قیام‌خیز که خامنه‌ای مانند دیگر دیکتاتورهای پابه‌گور دارد آن را تکرار می‌کند از فرط ناچاری است. کاشتن این مترسک‌ها بر سر چهارراه‌ها یا وارد کردن آنها در حاشیهٔ تجمع قیام‌کنندگان، سطح اصطکاک بین لبهٔ جلویی حکومت با مردم را افزایش داده و برآمد آن تعمیق و گسترش قیام است. حتی اگر این نیروها موفق به پراکندن قیام‌کنندگان شوند خود با دست خود زغال‌های گداختهٔ قیام را در نقاط مختلف شهر می‌پراکنند و موجب گسترش حریق شورش می‌شوند. مردمی که برای رساندن صدای اعتراض خود دچار محدودیت شوند، برای رساندن این صدا به شیوه‌های دیگری متوسل می‌شوند. این شیوه‌های ابتکاری و دست‌یافتنی را اغلب مردم می‌دانند. این همان قانونی است که دیکتاتورهای گول و خرفت قبل از خامنه‌ای را به گورخانهٔ تاریخی روانه کرده است.

 

التماس سرکردهٔ «یگانهای بی‌شرف»!

قیام آبادان و دست‌آوردهای آن تا همین‌جا سرکردهٔ پلیس ضدشورش را به التماس وادار کرده است. او از موضع پایین و البته مزورانه، حضور این «یگانهای بی‌شرف» در متروپل را «برای ایجاد آسایش و امنیت مردم انقلابی آبادان و کمک به آسیب‌دیدگان حادثه»! عنوان کرده است.

مردم قهرمان آبادان نیک می‌دانند که هدف از گسیل داشتن این قوای منفور، به‌خطر افتادن امنیت استبداد دینی است. همین‌جا باید تصریح کرد که نگرانی وزیر کشور رئیسی از «حضور احساسی مردم» در اطراف برج متروپل آبادان، نقطه‌عزیمتی از جنس کمک به‌عملیات آواربرداری نیست. این پاسدار نگران استمرار و گسترش شراره‌های گدازان قیام به دیگر نقاط ایران است. آنچه او عملیات کمک‌رسانی می‌نامد، اعزام شتاب‌زده و هر چه بیشتر قوای ضدشورش به آبادان و دیگر شهرهای قیام‌خیز است.

طبق تجارب خونین قبلی اگر ابرام مردم فداکار آبادان نبود، در همان روز نخست، حکومت سیاست زنده‌به‌گور کردن در زیرآوارماندگان را پیش می‌برد و یک‌روزه عملیات را خاتمه‌یافته اعلام می‌کرد.

 

کمک به مردم یا اعزام پلیس ضدشورش؟

به‌تأکید باید گفت که اصطلاحات این رژیم از قبیل «کمک‌رسانی به مردم»، «در آماده‌باش قرار گرفتن دستگاههای دولتی»، «یا اعلام آمادگی سپاه پاسداران برای در اختیار قرار دادن امکانات خود»، همگی اسم رمزهایی برای گسیل داشتن نیروهای سرکوبگر به محل حادثه است. اولین اقدام این حکومت در روبه‌رو شدن با فجایع و حوداث، نجات جان قربانیان نیست، جلوگیری از شورش و قیام اولویت اول و آخر خامنه‌ای، رئیسی، دولت، مجلس، قوه قضاییه و هر ارگان حکومتی است.

قیام مردم آبادان این طرح و برنامهٔ حکومتی را با چالش مواجه ساخت. اکنون آنچه شاهد آن هستیم خشم فزایندهٔ مردمی است که در اصطکاک با قوای سرکوبگر خامنه‌ای، قیام را پله به پله تعمیق می‌کند و از مراحل لازم عبور می‌دهد.

ناکارآمدی سرکوب در حالی رخ می‌دهد که مردم با دستان خالی در خیابان نیروهای سرکوبگر را به چالش می‌کشند و فراری می‌دهند. اگر روزی همین مردم تصمیم بگیرند پاسخ تیر را با تیر بدهند، آن روز سوراخ موش برای آخوندها، نیروهای ضدشورش و پاسداران خیلی گران و بلکه نایاب خواهد شد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6bf29fcf-8f3e-4190-8303-61b65b6ad484"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات