صبح دوشنبه ۳۱اردیبهشت خبر هلاکت جلاد قتلعام در میان موجی از شعف و شادی مردم منتشر شد. خانوادههای سربهداران۶۷ و شهیدان قیام با پخش شیرینی، هلاکت قاتل فرزندانشان را به هم تبریک گفتند.
روز گذشته در همین ستون به جنایات جلاد۶۷ در نظام قتلعام اشاره کردیم. امروز فقط به یک نمونه از جنایتهایی غارتگرانهٔ او در نظام سراپا فساد ولایت فقیه اشاره میکنیم.
همزمان با قرار گرفتن عمود خیمهٔ نظام زیر پتک سنگین تحریم نمایش انتخابات، بحرانهای درونی نظام بالا گرفت و گنداب فساد و دزدیهای نجومی مهرههای «خالص» شده بالا زد. طوری که قضاییهٔ جلادان ناگزیر جواد ساداتینژاد وزیر جهاد کشاورزی رئیسی را به جرم مشارکت در اختلاس میلیاردی چای دبش به ۳سال زندان محکوم کرد. وزیری که وقتی در دعواهای باندی نقشش در فساد «دبش» برملا شد با سلام و صلوات استعفا داد و رئیسی جلاد هم از خدماتش تشکر کرد.
روزنامهٔ حکومتی هممیهن در شمارهٔ ۲۹اردیبهشت با برملا کردن نقش رئیسی در فساد «دبش»، در مطلبی با عنوان «دولت درصدد انحراف افکار عمومی از پرونده چای دبش»، رئیسی را مقصر اول «انحراف افکار عمومی» معرفی کرد و یک رسانهٔ دیگر (ستاره صبح) در همین روز، ضمن شلاقکش کردن رئیسی نوشت: «پرسش این است پرونده چای دبش در چه مرحلهیی است؟ رانتها، اختلاسها و مفاسد اقتصادی، نظام را سست میکند نه اظهارنظر یک استاد دانشگاه...» .
پیش از این سایت حکومتی عصر ایران در مطلبی با تیتر «فقط "فساد"نبود،"جنایت" هم بود»، نوشته بود: «در سال ۱۳۹۹ [زمان ریاست رئیسی بر قضاییهٔ جلادان] نیروی انتظامی به یک تریلی متعلق به این شرکت مشکوک میشود. بعد از آزمایش چای موجود در این تریلی، مشخص میشود که این محصول مربوط به ۲۰ سال قبل بوده است و بهدلیل فاسد شدن، دارای سم خطرناک آفلاتوکسین است که میتواند نکروز بافتی، سیروز، سرطان کبد و سرطان معده ایجاد کند. تأسفآور این است که حتی بعد از این ماجرا نیز تخصیص میلیاردی ارز به دبش ادامه مییابد».
در این میان برخی تعارف را کنار گذاشته و با اشاره به زدوبند رئیسی با مافیای «دبش» از دوران قبل از ریاست جمهوری، گفتند: «چرا آقای رئیسی در دورهٔ ریاست خود بر قوه قضاییه و در برخورد با برخی افراد به نام سلطان سکه و دیگر عناوین مشابه از اختیارات ویژه استفاده و حتی آنان را برخلاف مقررات قانونی متعارف، اعدام کردند؛ ولی هنگامی که نوبت به حامیانشان در انتخابات رسید، نهتنها کوچکترین خبری را درز ندادند بلکه بهجای برکناری، استعفایش را پذیرفتند و همچنان از مشاورت آنان بهره میگیرند؟» (هممیهن، ۲۶اردیبهشت). این رسانه، سپس حرف اصلی را در قالب ۳پرسش معنادار روی میز میگذارد: «موضع کنونی دولت چیست؟ نقش رئیسی در ماجرای «چای دبش» چیست؟ چرا درباره این پرونده هیچ اطلاعرسانی نمیشود؟».
این تنها یک نمونه از فساد و جنایتی بود که رئیسی در منتهای وقاحت و دروغگویی سعی کرد آن را بپوشاند تا آنکه در دعوای باندی برملا شد. یک کارشناس حکومتی با اشاره به رکورد رئیسی جلاد در دروغ و فریبکاری میگوید: «رئیسی حتی از احمدینژاد هم راحتتر دروغ میگوید. رئیسجمهور در یک برنامه و مصاحبه نمایشی با افراد معلومالحال شرکت میکند و مصاحبه کننده به جای پرسش و به چالش کشیدن رئیسجمهور از او تعریف و تمجید میکند. وقتی رئیس دولت در تلویزیون بدون سند، آمار دروغ میدهد و میگوید زمانی که دولت را تحویل گرفته تورم ۶۰ درصد بوده، طبیعی است که وزیر کشورش هم مشارکت ۸ درصدی را حماسه بخواند» (تازه نیوز، ۲۹اردیبهشت).
این گوشهیی از فساد و غارت رئیسی است که فقط یک فقرهاش در «چای دبش» به اعتراف سایت حکومتی انتخاب «میتواند مسیر اقتصاد یک کشور را تغییر دهد!».
کافی است توجه کنیم که به نوشتهٔ عصر ایران، «گروه کشت و صنعت دبش بین سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، نزدیک به ۳.۴ میلیارد دلار ارز برای واردات چای و ماشینآلات دریافت کرده است که این میزان ارز، برای تأمین نیاز ۱۴ سالهٔ ایران به چای کافی بوده است. ۸۰ درصد این ارز در دولت سیزدهم به "دبش" اختصاص داده شده است».