هر چه به روزهای برگزاری نمایش انتخابات مجلس رژیم نزدیکتر میشویم بیشتر روشن میشود که ولیفقیه نظام برای تصفیه باند مغلوب عزم جزم کرده است و درصدد است تا با ایجاد یک مجلس دستآموز مقدمات روی کارآوردن یک رئیسجمهور حزباللهی را در دور بعدی نمایش انتخابات ریاستجمهوری نظام، فراهم آورد. کسی که بهقول آخوند خاتمی تدارکاتچی نظام باشد و هر چه ولیفقیه خواست را اجرا کند. اینکه خامنهای میتواند چنین مهرهٔ دستآموزی در نظام پیدا کند یا نه بحث دیگری است، هر چند میتوان به تجربه روی کار آوردن احمدینژاد اشاره کرد که خیلی زود روی دستش ماند و برای نظام شاخ شد. ولی اکنون این سؤال مطرح است که آیا خامنهای در گام اول میتواند باند مغلوب را جارو کند یا خیر؟ برای پیدا کردن پاسخ این سؤال نگاهی به صحنهٔ کشمکشهای اخیر بکنیم.
در ادامهٔ اظهارات مهرههای حذف شده باند مغلوب که بهخاطر شرکت نکردن در جمعهبازارهای خامنهای و بهخاطر اظهاراتی خلاف نظر ولیفقیه از کاندیداتوری برای نمایش انتخابات مجلس، حذف شدهاند کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان خامنهای به صحنه آمد و تأکید کرد حذفشدگان بهخاطر جرایم مشخص حذف شدهاند و شورای نگهبان همان قانونی را اجرا میکند که مجلس تصویب کرده است: «سخنگوی شورای نگهبان به شبههافکنی برخی در خصوص بررسی صلاحیتهای انتخابات مجلس یازدهم پاسخ داد. کدخدایی در یادداشتی گفته است مواردی مانند اظهارات افراد در مجلس، دیدار با فلان فرد، حضور در نماز جمعه، هیچکدام ملاک شورای نگهبان برای بررسی صلاحیتهای نامزدی نمایندگی مجلس نیست. وی تأکید کرده بر اثر تبلیغات دروغین دشمن و حاشیهسازی برخی افراد در داخل ملاک بررسی صلاحیتها فقط مر قانون است.» (تلویزیون شبکه ۱رژیم ۱۹بهمن ۹۸)
در پاتک به این اظهارات، روحانی از دولتش خواست لایحه بررسی نظارت بر انتخابات را تهیه و به مجلس بدهند. این یعنی یک گام عملی برای محدود کردن دخالتهای شورای نگهبان و بستن بازوی ولیفقیه در تصفیه مخالفانش در نمایشهای انتخاباتهای مختلف. باند خامنهای بلافاصله به این اقدام پاسخ تند همراه با تهدید داد
پاسدار حسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان بلافاصله در روز ۱۹بهمن ۹۸به صحنه آمد و خطاب به روحانی نوشت: «چنانچه آقایان هوس بازنگری در قانون اساسی را داشته باشند باید به اصل ۱۷۷مراجعه کنند. در این اصل اعضای شورای بازنگری نیز مشخص شدهاند و ربطی به رئیسجمهور ندارد». پاسدار شریعتمداری افزود: «پیشنهاد رفراندوم فقط یک حاشیهسازی برای فرار از پاسخگویی درباره فاجعهیی است که دولت و مدعیان اصلاحات آفریدهاند و طی ۶سال گذشته امکانات و ظرفیتهای نظام و بیتالمال را برباد داده و یا به حلقوم سیریناپذیر یک مشت وطنفروش دزد ریختهاند. اگر قرار بر همهپرسی است چرا این همهپرسی را با کسب نظر «آری» یا «نه» مردم به این پرسش اساسی انجام نمیدهند که «آیا دولت کنونی غیر از تحمیل فاجعه به مردم و برباد دادن بیتالمال دستاورد دیگری داشته است»؟!...»
همزمان مقامات و مهرهها و رسانههای باند مغلوب، باند غالب را از برکناری و حذفشان از اریکه قدرت برحذر داشته و نسبت به بروز قیام از شکاف جنگ قدرت درون نظام هشدار دادند. روزنامه حکومتی ستاره صبح ۱۹بهمن ۹۸ بهنقل از شهابالدین بیمقدار عضو مجلس ارتجاع نوشت: «این رفتارها باعث میشود شکاف بین مردم و حاکمیت ایجاد شود که اگر رسیدگی نشود و از راههای مدنی این شکاف پر نشود اتفاقات بدی میافتد».
جهان صنعت ۱۹بهمن ۹۸ نوشت میشود سکوت کرد و راجع به انتخابات حرفی نزد و هر چه آقایان بگویند تأیید کرد اما نمیشود از ذهن و سابقه تاریخی مردم این موارد را پاک کرد چرا که اینچنین موضوعات تبدیل به زمزمه و بعداً فریاد میشود.
آرمان ۱۹بهمن هم با گوشزد کردن قیام آبان به باند غالب گوشزد کرد: «انتظار میرفت یا حداقل پیشبینی میشد که مسئولان درسهایی از وقایع گرفته باشند... بهنظر میرسد هیچیک از نصایحی که بعد از آبان ماه مطرح شد، مورد توجه حداقلی قرار نگرفته و باید تصریح کنیم که همان سیاستها در حال اجراست ».
اکنون سؤال مقدر در باندهای حاکم این است که آیا خامنهای میتواند حذف باند رقیب را بدون بروز قیام از شکاف در رأس نظام، از سر بگذراند؟
پاسخ هر چه که باشد، بیتردید خامنهای و نظامش از این تصفیه و حذف ضعیفتر بیرون میآیند و اعتراضات مردمی به خیز سرنگونی اوج بیشتری خواهد گرفت.