ماهعسل کوتاه و خوش رئیس دولت خامنهای به پایان رسید و زمان پرداخت صورتحساب نشئهپران فرا رسید! پزشکیان گفته بود برنامهیی ندارم، جز اجرای برنامههای مورد قبول نظام ولایت مطلقه فقیه که مورد تأیید «آقا» باشد. حالا باید به اتاق عمل برود و رگهای گرفته از چربیهای غارت اموال مردم و شیرینیهای تاراج دارایی خلق ستمدیده ایران را جراحی کند. چهل سال است که پیکره فاشیسم دینی از خون مردم ایران تغذیه کرده و میلیونها آرزو و امید به فردای بهتر را به زیر خاک برده است.
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنیآدم است، این
مغز جوانان ملت خیانتدیده ایران به حلقوم ضحاک رفته و حالا از آشپز جدید میخواهند که جسم نحیف پیشوا را بازسازی کند!
پزشکیان حالا دریافته است که مانند سلف خویش چارهای جز گران کردن حاملهای انرژی و دیگر کالاها و خدماتی که در اختیار دولت است، برای پرداخت دستمزد و حقوق کارکنان دولت، صندوقهای بازنشستگی و دیگر موارد فوری ندارد. هنوز نیامده با اجازه خامنهای دستی هم به صندوق توسعه ملی زده تا شاید اموراتش بگذرد:
«بر اساس درخواست دولت و موافقت مقام معظم رهبری، قرار است مطالبات کشاورزان، پرستاران، معلمان و حوزه دارو از محل منابع صندوق توسعه ملی تأمین شود» (برنا۱۱ شهریور ۱۴۰۳).
او در سخنرانی در مشهد، مجدداً از واقعینبودن قیمت سوخت و لزوم جراحی در اقتصاد سخن گفته و به خیال خودش اذهان را آماده یک شوک کمرشکن کرده است. بیچاره حتی سراغ استانداران را گرفته است که آیا میتوانند کمکی به مرکز بکنند؟
«در گذشته هم اینگونه بود که دولتهای محلی و استانداریها به بالادستیها پول میدادند، حالا همه پول میخواهند. خب قاعده را عوض کنیم» (ابتکار۱۳ شهریور ۱۴۰۳).
اسب لنگ و افتاده اقتصاد
اکنون ببینیم کارشناسان اقتصادی در این اوضاع بحرانی چه میگویند. همتی، وزیر اقتصاد، آمارهای تکاندهندهای از بحران اقتصادی که دولت جلاد ۶۷ برایشان به ارمغان گذاشته و دامنه رؤیافروشی باند جدید را کاهش داده است، ارائه داد: «تورم ۴۰ درصدی، بیکاری ۱۳ درصدی، شرایط نابسامان بورس و کسری بودجه ۲۰ تا ۳۰ درصدی، نصف شدن حاشیه سود بنگاههای اقتصادی، نیمایی بودن درآمد فروش در مقابل هزینه کرد با نرخ دلار آزاد، قیمتگذاری دستوری در صنایع...» (جهان صنعت۱۱ شهریور ۱۴۰۳)
تراژدی انرژی
حسین عبده، کارشناسی که بحران حاملهای انرژی را به آمارهای همتی اضافه کرده و تراژدی انرژی را به صحنه آورده است، میگوید: «دلیل گستردهشدن مقوله حاملهای انرژی در این روزها این است که اولاً مصرف برق و بنزین در ایران بالاست و ثانیاً از سال ۱۳۸۷ بهدلیل تحریم و کمبود منابع نتوانستهایم سرمایهگذاری کنیم. با همین روند، امسال برای کارخانهها یک ماه برق نداریم، سال بعد دو ماه و لابد سال بعدش سه ماه. با این دست فرمان که جلو برویم، نهتنها تولید را باید تعطیل کنیم، حتی ممکن است مردم بنزین گیرشان نیاید تا ماشین خود را از خانه بیرون آورند... کارخانهیی که فقط هشت ماه از سال تولید کند، چطور میتواند حقوق کارگرش را بدهد؟ مقصر اصلی این وضعیت مردم یا تولیدکنندگان نیستند. سیاستگذاری غلط انجام شده است» (جهان صنعت۱۱ شهریور ۱۴۰۳).
«رؤیا» یا «استراتژی» ؟
راهحل خام پزشکیان اجرای برنامه هفتم است، اما این برنامه دیگر قابلیت اجرایی ندارد. اتابک، وزیر صمت، هم بر اجرای برنامه تأکید کرده است: «وزیر صمت در حالی برنامه هفتم توسعه را مبنای کار خود قرار داده است که این برنامه از نظر بسیاری از اقتصاددانان فاقد معیارهای برنامهنویسی و نیازمند اصلاح و بازنویسی است. حتی برخی اقتصاددانان مفاد برنامه هفتم توسعه را «رؤیا» میخوانند» (جهان صنعت۱۱ شهریور ۱۴۰۳).
اقتصاد ایران؛ هماهنگی ناترازسازان!
دیگر باید با چه زبانی به کارگزاران خامنهای گفت که راه فروپاشی را طی میکنید؟ بهقول اقتصاددان ارشد حکومتی، مسائل اصلی کشور «بحران موجودیت و آینده ایران» و «پایداری جامعه» است. علاوه بر آن که «اقتصاد ایران با کلکسیونی از چالشها دست و پنجه نرم میکند. آمار و ارقام اقتصاد گویای این واقعیت است که اقتصادمان با ناترازی عجیبی بهلحاظ تعداد، تنوع، جامعیت و استمرار درگیر است. همه این ناترازیها اما به سیاستگذار برمیگردد» (جهان صنعت۱۱ شهریور ۱۴۰۳).
نکته جالب اینکه سیاستگذاران فاشیسم دینی هماهنگی بسیار زیادی دارند تا ناترازیها را در همه بخشها و ابعاد اقتصاد و جامعه پیش ببرند و حتی آن را بزرگتر و غولآساتر سازند: «عملکرد حکمرانی در همه ابعاد ایران اعم از سیاست و اقتصاد بهطور کامل متکی به بزرگتر شدن ابعاد و حجم ناترازیهاست؛ یعنی که ظاهراً بدون بزرگکردن ناترازیها نمیتوانستهاند کشور را اداره کنند» (همان).
مردم دیگر نمیتوانند اشکنه علمالهدی را هم بخورند!
تأسفبار اینکه با همه این غارتگریها و ناترازیها، باز هم ضررکننده اصلی، صاحبان این مملکتند که دیگر توان تأمین قوت لایموت را نیز ندارند: «جعفر خیرخواهان، اقتصاددان، میگوید: علمالهدی (پدرزن رئیسی) گفته بود در زمان گرانی مرغ و گوشت، اشکنه بخورید. اما حالا مردم نمیتوانند همین اشکنه را هم بخورند» (تجارت نیوز۱۴ شهریور ۱۴۰۳).... و این چنین، سرطان فاشیسم دینی تار و پود جامعه محنتزده ایران را فراگرفته است. سرطان سیاسی مانند بیماری سرطان، آرام آرام رژیم آخوندی را به نابودی میکشاند.
به قول رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی: «پزشکیان راست میگوید که کشور برای اینکه از این وضعیت بیرون بیاید نیازمند جراحی است والا مریض درمان نمیشود. جراحی رژیم ولایت فقیه در تمامیت آن».
این جراحی البته کار خلق قیامآفرین و کانونهای شورشی است تا ریشه سرطانی نظام ولایت مطلقه فقیه را از سرزمین ایران درآورند.