رژیم آخوندی در مقابل قیام دموکراتیک مردم ایران که با گامهای استوار و پولادین به پیش میرود، در بنبستی مرگبار گیر افتاده است. نه راه پس دارد نه راه پیش. نه گشایش اقتصادی و کورسوی امیدی به انجام پروژهیی در چشمانداز است و نه نشانهای از آب شدن یخهای انزوای بینالمللی دیده میشود و نه دیگر اعتماد و تکیهای بر برجام میرود. داخل کشور و صحنه جامعه هم که چون دیگی جوشان بر روی آتش غل میزند.
در این فضای هولناک برای سران نظام رو به موت آخوندی که هر روز پاسداران دانهدرشتتری از آن کم آورده و «مقابل آقاشون»! میایستند، دغدغهٔ اصلی، جلوگیری از تداوم قیام است تا بتوانند شرایط را برای نیروهای بریده خود طبیعی و عادی نشان دهند. برای رسیدن به این هدف نیز دو خط موازی را پیش میبرند، از یکطرف برنامه میسازند و سخنرانی ترتیب میدهند و از رویای «پایان اغتشاشات اخیر»! و تمام شدن قیام میگویند و از طرفی هم برای اینکه مزدوران سرکوبگرشان دچار خوشخیالی نشوند و از سرکوب کم نگذارند، مدام به آنها هشدار میدهند که دشمن هنوز هست و «باید حواسمان باشد. اینگونه نباشد که دچار غفلت و غرور شویم و بگوییم قضایا تمام شد. باید در میدان بمانیم... همگان از جمله عناصرِ منبری، مداح، دانشگاهی، نویسنده و شاعر باید به این مسأله توجه کنند و دشمن را دست کم نگیرند» (خامنهای، ۲۲دی).
جواد میری کارشناس حکومتی ضمن مقایسه شرایط کنونی با روزهای پایانی شاه گفت:
«چطور مثلا در قبل از انقلاب همه میگفتند آقا مقصر اصلی سلطنت است و مقصر اصلیترش هم بعد از سال اواخر ۵۶-۵۷ میگفتند مقصر اصلیاش هم شاه هست این باید برود میگه این حالت وقتی اتفاق میافته وضعیت نارضایتی انفجاری برای هر نظام اجتماعی یا حالا مثلا میخواهد یک کارخانه باشه یا یک سازمان باشه یا یک رژیم سیاسی باشه بهغایت خطرناک است و از قضا خیزش اجتماعی اخیر محصول وضعیت نارضایتی انفجاری ست» (یوتوب ۷بهمن ۱۴۰۱)
آتش زیر خاکستر!
رسانههای حکومتی رژیم تناقض پایان یافتن یا استمرار قیام در موضعگیریهای سران رژیم را دریافتهاند و به همین دلیل روی آن انگشت میگذارند و البته به شکل هشدار آن را گوشزد میکنند. رسانه حکومتی جمهوری سوم بهمن نوشت: «مسئولان نظام نباید بهآرامش نسبی کنونی دل خوش کنند و دچار این اشتباه شوند که همه چیز تحت کنترل است... بهبعضی رجزخوانیها که این روزها جریان دارد، اعتنا نکنید و گزارشهای مثبت را نشانه پایان ماجرا ندانید. این تصور را هم کنار بگذارید که با اعدامها و چوب و فلک کردنها مشکل حل میشود و غائله میخوابد»!
روزنامه اعتماد ۸دی با زنهار دادن از تصورات و خوشخیالی، خبر از آتشهای زیر خاکستر داده است: «صرف فروکش کردن نباید تصور کرد کار تمام شد... این ریشهها کماکان وجود دارد، خواه ما آنها را کتمان کنیم یا نه، هنوز وجود دارند. آتش زیر خاکستر هستند و به یکباره به بهانهیی دوباره با شدت فوران میکنند»
و روز ۸بهمن باهنر در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت: «بعضی از مسئولان فکر میکنند زمانی که این اغتشاشات تمام شده است مسأله حل شده است، در صورتی که مسأله هنوز باقی مانده است و این آتش زیر خاکستر میشود؛ دوباره یک بهانهای بهوجود میآید، دوباره یک جرقه میخورد و دوباره یک عدهیی شروع به اغتشاش میکنند»
اما حرف نهایی را پاسداری زده است که خودش سالیان سال است از سرکوب در سپاه جهل و جنایت بریده و به کارهای مشاورتی و فرهنگی روی آورده است. او که کار را تمام شده و جنگ را مغلوبه میداند به آگاهی و بلوغ فکری مردم بهخصوص نسل جوان و شکست سیاست شیطانسازی و تبیین جهاد خامنهای اعتراف میکند: «قبول کنیم در جنگ فضای مجازی شکست خوردیم فضای مجازی دست اونها اونها برتری پیدا کردند تمام این دستگاههای ما از پس اون رسانههای اونها بر نیآمد»! (فارس، ۴بهمن) ولی چون راهحلی ندارد و مسیری در پیش رو نمیبیند تنها نسخهٔ درگیر کردن جوانان با ازدواج و زندگی میپیچد تا مثلا آنها را «زمینگیر»! کند: «این جوانها یک کار بهشان بدهید یک زن هم بهشان بدهید دیگه اگر دیدید آمدند توی خیابانها؟ زمینگیر میشوند»! (همان منبع)
پس «قدرت اول منطقه»! که حتی برای اروپا و آمریکا رجز میخواند و خط و نشان میکشید و سیاستمدارانشان را در لیست تحریم اقتصادی خود قرار میداد تنها راه فرار از سرنگونی محتوم را در زمینگیر کردن جوانان و گذاشتن دست آنان در پوست گردوی ازدواج و زن و زندگی میبیند اما «سرکرده پیشین سپاه ۳۳سال دیر از خواب بیدار شده و با نسلی روبهروست که زمینگیر نمیشود».
نسل قیامآفرین کنونی مقهور شیطانسازی نشده و الگوهای بیشماری از رزمندگان و مجاهدانی در سازمان پیشتاز دارد که با پشت پا زدن به همه تعلقات دستوپاگیر، خود و زندگی خود را فدای آزادی میهن کرده است. نسلی که عزم جزم دارد بهای پیروزی و خلاصی از دیکتاتوری و استبداد را به تمام و کمال بپردازد و صفحه جدیدی در تاریخ ایران ورق بزند. نسلی که در روز روشن در دستههای چند نفره دختران و پسران در خیابانها رژه میروند و فریاد «نه شاه میخوایم نه رهبر» و «مرگ بر دیکتاتور» سر میدهند. نسلی که در شبترین شبهای میهن و در زیر هیمنه سرکوب و باتون و دوربینهای جاسوسی جا نمیزند، آتش قیام را در قلب مراکز سرکوب بسیج و سپاه شعلهور میکند. با این نسل آمدن طوفان حتمی است. بقیهاش اگر و مگر ناممکن و تعارفات است