از زمانی که مسعود رجوی در برابر خمینی، نماینده ارتجاع قهار ایستاد و با همه سرمایههای مبارزاتی و اندوختههای دانش نبرد با دیکتاتوری، به او گفت: «نه»، یک فرهنگ، یک آیین و بینش و روش را در سرزمین ایران بنیانگذاری کرد. اینکه باید و میتوان در برابر سد دوران آزادی و پیشرفت یک خلق اسیر تا فراسوی طاقت بشر پایداری و مقاومت نمود.
هواداران و اعضا و کادرهای اندک مجاهدین در آستانه انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران در سال ۱۳۵۷ وقتی با چهره و نماد تنها کادر مرکزی مجاهدین باقیمانده از پیکار در برابر شاه روبهرو شدند، عزم پولادینش برای تحقق رهایی خلق و میهن را دریافتند.
از فردای استیلای خمینی و سرقت انقلاب و حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، پیکار مجاهدین با نظام ولایت فقیه آغاز گردید و تا امروز و تا فردای پیروزی در برابر فاشیسم دینی تداوم خواهد یافت.
***
در دادگاه دژخیم حمید نوری تاریخچه این نبرد سرنوشتساز از سوی وکیل مدافع مجاهدین، آقای کنت لوئیس ارائه گردید. آقای لوئیس چه در دادگاه بدوی که منجر به صدور حکم ابد برای حمید نوری یکی از دژخیمان سیاهچالهای خمینی گردید و چه در دادگاه استیناف، تا آنجا که مقدور بود و فرصت یافت بخشهایی از تاریخچهٔ مقاومت در برابر رژیم خمینی را عرضه کرد تا دادگاه و جهانیان بدانند که «سر موضع» بودن چه معنایی دارد و چه بهایی برای آن پرداخته شده است.
در هجدهمین روز دادگاه استیناف حمید نوری در سوئد، آقای لوئیس همچنین به ذکر اشتباهات، دروغها و تحریفهای منتشر شده از سوی کارگزاران، عوامل و مزدوران رژیم آخوندی پرداخت و به یکایک آنها پاسخ صریح، روشن و مستدل داد.
یکی از مغالطهها و تحریفهای صورت گرفته در دادگاه، موضوع جنگ خمینی با مجاهدین بود که بهدلیل همزمانی بخشی از آن با جنگ ایران با عراق، برچسب «جنگ بینالمللی» به خود گرفته بود. این برچسب و خلط آشکار در خود شائبه و تالی همکاری مجاهدین با دولت عراق را داشت. در صورتی که نبرد با رژیم خمینی آن هم بهشکل مسلحانه از سوی مجاهدین در فردای روز ۳۰ خرداد۱۳۶۰و پس از کشتار صدها نوجوان و جوان دانشآموز و دانشجو در تظاهرات روز ۳۰ خرداد۱۳۶۰ تصمیمگیری شد. آنها نخستین «سرموضعیها»یی بودند که در تاریخ نوین ایران به جوخه تیرباران سپرده شدند و این قتلعام در تابستان ۱۳۶۷ در زندانهای سراسر کشور بار دیگر اجرا گردید.
در زندان گوهردشت که محل کار حمید نوری بود این قتلعام توسط هیأت مرگ منصوب خمینی و عوامل اجرایی آن شامل محمد مقیسه، داود لشکری و حمید نوری صورت گرفت. آقای کنت لوئیس با یادآوری گواهی شاکیانی که در راهروی مرگ و نزد هیأت مرگ حضور داشتند دفاعیه خود را مستدل نمود. اما موضوع اساسی توضیح و تشریح و تبیین تفاوت «جنگ بینالمللی» که در ۱۳۶۷ در مرزهای ایران جریان داشت با ادامه «جنگ داخلی= غیربینالمللی» مابین رژیم خمینی با ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق بود. وکیل مدافع مجاهدین تحریفهای صورت گرفته از سوی عوامل رژیم آخوندی نظیر «روزبه پارسی» را ـ با نشان دادن اسناد محکم و متقن ـ برملا کرد و با ذکر جزییات دقیق ثابت کرد که مجاهدین، جنگی مستقل و بدون دخالت دولت عراق را پیش بردهاند. او ادعاهای بیاساس آنتونی کردزمن را هم با اسناد و شواهد و مدارک لازم پاسخ داد.
آقای کنت لوئیس همچنین کلیپهای متعددی از عملیات مستقل ارتش آزادیبخش ملی ایران در برابر نیروهای نظامی رژیم خمینی در سال ۱۳۶۷ را در دادگاه نشان داد. در این کلیپها خبرنگاران رسانههای معروف جهان گزارش نبردهای ارتش آزادیبخش و نتایج شگفتانگیز آن را مخابره کردهاند. در این نبردها فقط نیروهای رزمنده مجاهدین حضور داشته و پیروزیها را رقم زدهاند.
این دادگاه و دفاع بسیار دقیق و عالی وکیل مجاهدین با همین میزان اسناد و مدارک صحیح و صریح بار دیگر اثبات کرد که پیکار مجاهدین خلق ایران در برابر فاشیسم دینی از چه حقانیت، درستی و استقلال برخوردار بوده است و تا کجا این نیروی رزمندهٔ مبارز، فداکاری و از خود گذشتگی نشان داده است. مصداق این ادعا نیز همین بس که پیکر هزاران زندانی سیاسی مجاهد و مبارز همچنان در گورهای مخفی و مزارهای بینام و نشان در سراسر میهن غرق به خون ایران نهفته است.
حمید نوری بهنمایندگی از نظام ولایت فقیه به سرکردگی خامنهای جنگافروز، حتی از بیان بخش کوچکی از حقایق خودداری میکند تا شاید بتوانند خورشید حقیقت را از برآمدن باز دارند. ولی مسعود رجوی تأکید کرده بود که «مگر میشود خورشید را در اسارت نگه داشت...». زندانیان سیاسی مجاهد خلق در راهروها و هیأت مرگ و محل اعدامها نشان دادند که تا روز آزادی خلق قهرمان ایران، «سرموضع» میمانند و بهای آن را میپردازند.