آلترناتیو، آنتیتز نظام موجود است که اضافه بر محتوای نظری و ایدئولوژیکی متضاد و متناقض با وضع حاکم (پوزیسیون موجود)، با نقش تاثیرگذار مستقیم و جدی بر روی دیکتاتوری حاکم، از دیگر مخالفان متمایز میگردد، حتی هنگامی که نیروهای رزمنده آن بهعلت سیاستهای استعماری در برخی مقاطع، متوقف شده یا دچار دردسرهای سیاسی شوند!
(مانند لیستگذاری ظالمانه مجاهدین، شبه کودتای ۱۷ژوئن یا قرارداد آتشبس خیانت شده پس از اشغال عراق و خلع سلاح و حذف فیزیکی علنی)
خاطراتی که طی روزهای اخیر در سالمرگ خمینی دجال منتشر شد، مؤید این واقعیت است.
وقتی حتی «تنفس» مجاهدین هم برای دیکتاتوری آخوندها مرگبار است.
روز ۱۳خرداد۹۸خبرگزاری حکومتی ایسنا به مناسبت سیامین سالمرگ خمینی دجال خاطرهای از سال ۱۳۶۸منتشر کرد که نشاندهنده شدت وحشت رژیم از مجاهدین خلق است.
اما در کنار وحشت رژیم از مجاهدین باید به تاثیرها و فواید این وحشت نیز اشارهیی هر چند کوتاه شود.
ابتدا آنچه را که «ایسنا» نوشته بود بخوانیم:
«خبر مهمی که حسن روحانی در ۱۴خرداد ۶۸به هاشمی رفسنجانی اعلام کرد.
حسن روحانی: من آمدم داخل مجلس خبرگان، که یک خبر جنگی را به رفسنجانی بدهم. وقتی من نوشته را برای ایشان خواندم، ایشان به من گفت بیا پشت بلندگو، برای همه خبرگان بخوان. و من آن گزارش را در پشت بلندگو برای همه خبرگان خواندم.
هاشمی رفسنجانی(در جلسه خبرگان): (مجاهدین)، دو روز است که آمادهباش دادهاند. ما هیچ احتمالی نمیدهیم که (مجاهدین) به تنهایی شرارتی بکنند..(اما) الان روحانی آمد از قول نیروهای سازمان ملل گفت، عراقیها در عین خوش هم تانک آوردهاند و هم آمادهباش دادهاند....این، با آن مقدماتی که در مورد (مجاهدین)قبلاً شنیده بودیم، برای ما حالا بهصورت یک احتمال جدّی درآمده که البته من گفتم حالا نیروها بروند، هواپیماها بروند، هلیکوپترها بروند آن منطقه، آماده باشند. اما به هر حال، این مسأله هست؛ یعنی احتمالش برای ما بسیار منجّز است که ما اگر در مسأله رهبری مشکلی داشته باشیم… یعنی، یک ذره اگر آنها مثلاً خبر منتقل بشود که جلسه اول نتیجه نداد و آقایان متفرق شدند، این کافی است دیگر برای دشمنان ما که محاسباتشان را به شکل دیگری انجام بدهند».
آنچه که خواندید تصویری از حال و روز آخوندها در فردای مرگ خمینی است و شدت وحشت آنان از هر حرکت مجاهدین خلق که نیازی به توضیح بیشتر ندارد و خود گویای واقعیت است، اما آنچه که در این نوشته کوتاه مورد نظر است بیان تاثیر استراتژیک مجاهدین و حضور و عمل آنها بر حرکات و تصمیمگیریهای شتابزده آخوندهاست که آخوندها را ناگزیر از تصمیمگیری در عجله و اشتباهکاریهای راهبردی کرده است، واقعیتی که اینک ثمر آن را بهتر از هر زمان دیگر میتوان دید.
یادآوری
بهدنبال مرگ خمینی، مجاهدین خلق که از مدتها پیش از آن، روی نقش کلیدی خمینی در حفظ تعادل دیکتاتوری آخوندها تأکید کرده بودند، آماده دخالت مستقیم در وقایع پس از مرگ خمینی شدند و همین امر (که اعلام شده هم بود. نگاه کنید به کتاب جمعبندی یکساله مقاومت و اطلاعیه مجاهدین تحت عنوان «مبرمترین وظایف مجاهدین در قبال مرگ احتمالی خمینی») دستگاه سیاسی آخوندها را بهشدت به تلاطم انداخت آنچنانکه آنها ناگزیر از مونتاژ کردن «سرپایی» یک ولیفقیه پوشالی شدند که حتی خودش هم میدانست و رسماً هم همانهنگام اعلام کرد رهبریاش پوشالی و صوری است و کسی برای او تره هم خرد نخواهد کرد!
تضادی که مجاهدین به جان دیکتاتوری آخوندها انداختند
انتخاب علی خامنهای به رهبری نظام و نشاندن او بر کرسی ولایت فقیه آخوندها از همان روز باعث کاشتن نطفه یک تناقض جدی و مرگبار در قلب نظامی شد که پیش از اینهم دچار تناقضهای درونی بسیاری بود. سخنان خامنهای در همان روز منصوب شدن به مقام ولایت شنیدنی و البته واقعی است چرا که پرده از یک اقدام سیاسی پیروزمند مجاهدین برمیدارد که گرچه ناتمام ماند اما در همان حد هم تاثیر ویرانگری بر رژیم و ساختار قدرت آن گذاشت.
مجاهدین در آن واقعه (مرگ خمینی) صرفاً به مانور برای عملیات سرنگونی خمینی پرداختند اما کارشان در نقطه اقدام برای حرکت و عملیات، متوقف شد. امری که با توجه به حاکمیت سیاست استعماری مماشات و بسیاری عوامل منطقهیی و جهانی دیگر به سرانجام نرسید اما در همان حد که مانورهای نظامی مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران هم انجام شد، باعث بروز آنچنان تلاطمی در ساختارهای بنیادی رژیم شد که لرزههای آن هماینک (پس از ۳۷سال) نیز در سراپای رژیم قابل مشاهده است!
انتصاب دستپاچه و شتابزده خامنهای (یک روضهخوان کمسواد و بیمقدار و دونپایه) به مقام رهبری و زعامت نظام آخوندسالاری که انواع کروکودیلهای حوزوی صدبار برتر از خامنهای در آن وجود داشته و دارند، باعث شد که در تمامی این سالها هیچکس این آخوندک حقیر را جدی نگیرد و او حتی قادر به تشکیل یک باند قوی آخوندی برای خود نگردد و به همین علت پیوسته
از یکسو در معرض طعن و تحقیر حوزویهای ریشپهن و پرسابقه قرار دارد و از سوی دیگر برای استمرار حیات سیاسی خود ناگزیر از تکیه بهدار و دسته تبهکار پاسدارانی است که خود نیز مشکل سهمخواهی از نظام را دارند و اینک خود به مشکلات ذاتی و ساختاری نظام بسا افزودهاند.
حرفهای آنروز خامنهای
حرفهای خامنهای هنگامی که خبرگان ارتجاع از ترس حمله ارتش آزادیبخش، او را یکشبه از روضهخوانی به رهبری نظام ولایت فقیه رساندند جهت یادآوری وضعیت آن روز آخوندها و تاثیر راهبردی مجاهدین در شقه کردن دستگاه رهبری آنها که تا همین امروز از مشکلات اصلی رژیم است، در سالمرگ خمینی فرصت خوبی برای باز بینی واقعیتهای صحنه سیاسی امروز ایران است.
سخنان خامنهای در مجلس خبرگانی که وی را «ولیفقیه» نامیدند
« رفسنجانی(رئیس مجلس خبرگان): حالا آقای خامنهای، نه حالا خود ایشون وقت گرفتند. تشریف بیارید.
(صحبت اعضای خبرگان موقع رفتن خامنهای پشت میکروفون قابل شنیدن نیست)
رفسنجانی: آقای خامنهای ما تصویب کردیم شورا، شما برخلاف مصوبه ما نمیتونید بگید.
یک آخوند: شما راجع به شورایی و فردی صحبت نکنید.
رفسنجانی: ببینید اگر میخواهید برخلاف شورا بگید نمیشه.
یک آخوند: بگذارید ببینیم چی میخوان بگن
رفسنجانی: خوب بفرمایید.
خامنهای: بگذارید من عرض بکنم، بعد شما میفرمایید دیگه، حالا وقتمان که هست.
بسم الله الرحمان الرحیم. اولاً واقعاً باید خون گریست، در جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح بشه. حالا اینو که من نمیخوام درباره این صحبت کنیم. اصلا از لحاظ فنی اشکال پیدا میکنه این قضیه. رهبری، رهبری صوری خواهد بود، نه رهبری واقعی. خوب من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایون، حرفم حجت حرف رهبر را نداره. این چه رهبری خواهد بود ».
بی سبب نیست که امروز ما و مردممان با نظامی روبهرو هستیم که:
- هم در ساختار سیاسیاش ضعیف و متناقض است
- و هم در رأس هرم دستگاه سیاسی رهبریکنندهاش دچار شقه و شکاف و چنددستگی است.
واقعیتی که ناشی از حضور یک قدرت سیاسی جدی است که در هماوردی با دیکتاتوری روی تمامی عملکردهای آن تاثیر جدی و مستقیم داشته و دارد و همین واقعیت یکی از مهمترین عواملی است که مستمراًً مردم را در بزنگاههای استراتژیک از دیکتاتوری جلو میاندازد.