مدتهاست همه مهرهها و رسانههای هر دو باند رژیم در مورد وضعیت ازهمپاشیده اقتصاد کشور که موجب شده جامعه در آستانه انفجار قرار بگیرد، اتفاقنظر دارند و در این مورد مدام هشدار میدهند و عموماً هم دست روی عامل «تحریم» میگذارند و تحریم را عامل انهدام اقتصاد ایران میدانند، این نکته چقدر درست است؟
اصلیترین عامل بحران اقتصادی چیست؟
عامل اصلی بحران اقتصادی در ایران، تحریم نیست! یک کارشناس اقتصادی حکومتی گفته، مشکل یک اقتصاد ایران تحریم نیست، مشکل یک، مشکلات پایهیی و ساختاریست که در اقتصاد هست. از جمله
نقدینگی
سیاستهای ارزی
رانتخواری
قاچاق سازمانیافته.
«معین، از باند روحانی، در همین مورد گفته است:
« مردم مشکل دارند و قابل پردهپوشی نیست. اما بدون تعارف مشکل از درون است، نه بیرون مرزها... نقدینگی، چاپ اسکناس بدون پشتوانه، هر روز هزار میلیارد دلار اسکناس وارد جامعه میکنند... رانتخواری، ارز ۴۲۰۰تومانی را به چه کسانی میدهند؟(مثل ارز دولتی برای وارد کردن موبایل)... لیست دریافتکنندگان ارز ۴۲۰۰ بالاییها را اعلام نکردند...
(اینها) برمیگردد به ساختار اقتصاد و رأس آن».
آیا تحریمها، فشار جدی روی رژیم ندارند؟
برخی سؤال میکنند آیا واقعی است که تحریمها فشار جدی روی رژیم ندارند؟ جواب همان است که معین گفت. اگر اقتصادی معیوب باشد تحریم میتواند خفهکننده باشد.
اما وقتی اقتصادی از یک طرف به صادرات نفت متکی باشد و از طرف دیگر بهعلت انهدام تولید و کشاورزی بهقول خودشان اقتصاد مملکت، وارداتمحور شده باشد؛ واردات بهمثابه راهنفس این اقتصاد عمل میکند؛ بنابراین وقتی این راه تنفس را بگیرند، یعنی تحریمش کنند، خفه میشود. به همین علت تاثیر تحریم روی رژیم تا حد یک تاثیر خفهکننده، اهمیت پیدا میکند.
اگر اقتصاد ایران اصلاح بشود آیا...؟
برخی میگویند اگر رژیم بتواند معضلات اقتصادی را در داخل کشور حل کند، میتواند در برابر تحریمها بایستد. سؤال اینجاست که پس چرا برای خارج شدن از بنبست این کار را نمیکند؟
اگر بتواند! هر حکومتی در این وضعیت باشد اگر بتواند با هر روشی، تولید را در داخل کشور تقویت کند، میتواند از عهده تحریم هم برآید. اما این رژیم آن حکومت نیست!
چرا که آخوندها؛
تمام تولید و کشاورزی و تمامی زیرساختهای تولید صنعتی و تولید کشاورزی و حتی خردهتولید سنتی را هم منهدم کردهاند.
زیرساختهای استراتژیک مملکت را از بین برده،
رودخانهها و دریاچهها را خشک کردهاند.
سرمایه کشور را درون جنگهای منطقهیی ریخته و نابود کرده و پیوسته هم به آتش آن میافزایند.
بازسازی این زیرساختها سالها وقت میگیرد. برای همین هم هر چه از اقتصاد مقاومتی یا حمایت از کالای ایرانی میگویند، نه جدی است و نه خودشان میتوانند در عمل آن را جدی بگیرند.
حسین عبده تبریزی، یکی از کارشناسان اقتصادی رژیم، میگوید:
«اگر ما ۳نفر از بهترین کارشناسهای اقتصادی جهان را هم بیاوریم، نمیتوانند کاری برای بهبود اقتصاد ایران انجام بدهند چون در ایران قدرتهایی در مملکت وجود دارند که مانع پیاده شدن هر طرح اصلاحی برای تغییر وضعیت اقتصاد ایران میشوند از دولت پنهان(یعنی سپاه پاسداران) گرفته تا دیگر قدرتهای فائقه در بالاترین نهادهای رهبری کننده نظام!» و... و این، یعنی اینکه مشکل اقتصاد ایران در بنیاد خودش، یک مسأله صرفاً اقتصادی نیست بلکه با یک مشکل سیاسی در بالاترین ارکان قدرت نظام درگیر است»!
۲مثال برای درک بهتر مشکل
مثال ۱: نقدینگی
خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران، میگوید:
«هر روز نقدینگی کشور هزار میلیارد تومان اضافه میشود».
یک نماینده سابق مجلس ارتجاع به نام قوامی(۱۷خرداد ۹۵):
« نقدینگی کشور در ۳۸سال بعد از انقلاب اسلامی ۳۹۴۵برابر شده است».
همین شخص یادآور شد:
«بر این اساس، نقدینگی کشور از ۲هزار و ۵۰۰میلیارد ریال در سال ۵۷ به بیش از هزارهزار میلیارد تومان در سال ۹۴ تبدیل شده است، این در حالی است که تولید ناخالص ملی به قیمت واقعی ۲برابر شده و این بدان معناست که اژدهای نقدینگی، ارزشهای حاکم بر تولید را میبلعد».
مثال ۲: ساختار معیوب
یک استاد دانشگاه میگوید:
«ساختار و بدنه دولتها که همان سازمانها و وزارتخانهها و سایر نهادهای تصمیمگیر هستند، هماکنون بهشدت معیوب و ناکارآمد است و همین ساختار معیوب ریشه تمامی مشکلات فعلی در کشور محسوب میشود و تا زمانی که این ساختار دولتها تغییراتی به سمت چابک و روانسازی و نوآفرینی نداشته باشد، حتی بهترین طرحها و سیاستها و نخبهترین مسئولان هم نمیتوانند آن موفقیت موردانتظار را رقم بزنند، چرا که این ساختار معیوب و ناکارآمد در نهایت همه دولتها و مسئولان را مستهلک، زمینگیر و ناموفق میکند».
با این همه باز هم در اذهان عمومی تحریم، متهم شماره یک است!
بهرغم تمامی این موارد باز افرادی پیدا میشوند که معتقدند در شرایط فعلی، اقتصاد کشور از تحریمها تاثیر منفی بیشتری داشته است تا از ساختار غلطی که در بالا به آن اشاره شده. اینها میگویند به هر حال تحریمها باعث شدهاند تا موتور اقتصاد بسیار ضعیف شود. جواب این نکته چیست؟
در این مورد همان استاد دانشگاه میگوید:
« برخی مشکلات انصافاً هیچ ربطی به تحریم نداشتهاند. بهعنوان مثال:
در حال حاضر ما هیچ قانون شفافی برای جذب سرمایهگذاری خارجی نداریم و سرتاپای قوانین معیوب است، این عدم قانونگذاری چه ربطی به تحریم دارد؟
...همین نبود قوانین شفاف و روان باعث شده تا سرمایهگذاران داخلی هم دچار تردید شوند! چرا که بهعلت نبود قانون، امنیت سرمایهگذاری برای آنها پایین است؟
همین مشکلات باعث شده است بسیاری از تجار سرمایه خود را به خارج از کشور منتقل کنند و حاضر شوند در کشورهایی مثل آذربایجان و ترکیه و... سرمایهگذاری کنند».
با توجه به نکاتی که این کارشناس داخلی میگوید روشن است که
مشکل اصلی اقتصاد ایران، «اقتصادی» نیست بلکه «سیاسی» است! و قبل از تحریم خارجی به عفونت داخلی اقتصاد کشور برمیگردد و ویروسی که آخوندها به جان آن انداختهاند، ویروس فساد!