پس از گذشت 5روز از قیام دلیرانه مردم ایران، سراسیمگی و هراس سر تا پای نظام ولایت را فراگرفته است. این سراسیمگی از یک طرف ناشی از فوران خشم مردم، واز یک طرف ناشی از بنبست رژیم در سرکوب است.
از یکطرف سران سرکوب و قضاییه رژیم، مردم را تهدید به سرکوب میکنند و از طرف دیگر باند روحانی ضمن اینکه اعتراف میکند که حربه سرکوب نمیتواند قیامکنندگان را از حرکتشان بازدارد به این واقعیت هم اعتراف میکند که «اراده واقعبینانهای برای لمس چنین واقعیتهای عیانی وجود ندارد» که «عملا اوضاع را به این سمت و سو برده است». (روزنامه حکومتی جهان صنعت 12دی 96)
همین رسانه حکومتی سپس هشدار میدهد که پیش از اینکه آب رفته را نتوان به جوی بازگرداند، نظام بهفکر چارهجویی باشد.
روزنامه حکومتی آرمان نیز در هراس از این وضعیت به بنبست رژیم در سرکوب اعتراف میکند و مینویسد: «قیام ایران (بخوانید نظام ولایتفقیه) و قرار این سامان سیاسی، راهحل نظامی و انتظامی با استفاده از مکانیسمهای کنترل و مراقبت و سرکوب ندارد».
این رسانه حکومتی سپس با عنوان ”همکاری حاکمیت با نخبگان فکری و اصناف“، ضمن اعتراف به ناکارآمدی ”رکن نخست نظام“ (دولت) برای حل معضل قیام ایران، باز هم به ریسمان پوسیده ”توانمندی“ باند موسوم به اصلاحطلب ”برای حل و هدایت مشکلات اجتماعی و ناامیدی مطلق از اصولگرایی برای پیدا کردن راهحل اساسی و مناسب“ آویزان میشود. (روزنامه حکومتی آرمان 12دی 96).
این ترهات در شرایطی است که یکی از شعارهای اصلی مردم ایران که تمامیت رژیم را هدف قرار میدهد این است: ”اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم شد ماجرا“ !
آخوند فاضل میبدی از باند روحانی نیز ضمن ابراز نگرانی از قیام گسترده مردم در “اغلب استانها و شهرهای کشور“ و ابراز وحشت از فرجام آن برای رژیم که ”ممکن است خسرانهای بزرگ و جبران ناپذیری به کشور (نظام) وارد کند، به بنبستی که در رژیم در سرکوب قیام ایران با آن دست به گریبان است اعتراف میکند و مینویسد: «سرکوب و برخورد نیز فایدهای ندارد و خشونت را بیشتر میکند؛ این اقدامات شاید در کوتاه مدت راه علاج باشد ولی در درازمدت نه» (روزنامه حکومتی شرق 12دی 96)
واقعیت این است که ”سامانه سیاسی“ ولایتفقیه در تمامیت خود به خطر افتاده است و این در تمامی خواستهها و شعارهای قیام ایران موج میزند. حال اینکه، این مهره رژیم، یا آن رسانه نظام به این راهحلهای نخنما و پوسیده آویزان میشوند خود نشان از سرگیجهای است که بر اثر ضربه قیام ایران دریافت کردهاند و اگر تلاش میکنند تا به روی نامبارک خود نیاورند که وقت آن رسیده که گورشان را گم کنند، تردیدی نباید کرد که این مهم وظیفه مردم و مقاومت مردم ایران است که آن را محقق خواهند کرد.
از یکطرف سران سرکوب و قضاییه رژیم، مردم را تهدید به سرکوب میکنند و از طرف دیگر باند روحانی ضمن اینکه اعتراف میکند که حربه سرکوب نمیتواند قیامکنندگان را از حرکتشان بازدارد به این واقعیت هم اعتراف میکند که «اراده واقعبینانهای برای لمس چنین واقعیتهای عیانی وجود ندارد» که «عملا اوضاع را به این سمت و سو برده است». (روزنامه حکومتی جهان صنعت 12دی 96)
همین رسانه حکومتی سپس هشدار میدهد که پیش از اینکه آب رفته را نتوان به جوی بازگرداند، نظام بهفکر چارهجویی باشد.
روزنامه حکومتی آرمان نیز در هراس از این وضعیت به بنبست رژیم در سرکوب اعتراف میکند و مینویسد: «قیام ایران (بخوانید نظام ولایتفقیه) و قرار این سامان سیاسی، راهحل نظامی و انتظامی با استفاده از مکانیسمهای کنترل و مراقبت و سرکوب ندارد».
این رسانه حکومتی سپس با عنوان ”همکاری حاکمیت با نخبگان فکری و اصناف“، ضمن اعتراف به ناکارآمدی ”رکن نخست نظام“ (دولت) برای حل معضل قیام ایران، باز هم به ریسمان پوسیده ”توانمندی“ باند موسوم به اصلاحطلب ”برای حل و هدایت مشکلات اجتماعی و ناامیدی مطلق از اصولگرایی برای پیدا کردن راهحل اساسی و مناسب“ آویزان میشود. (روزنامه حکومتی آرمان 12دی 96).
این ترهات در شرایطی است که یکی از شعارهای اصلی مردم ایران که تمامیت رژیم را هدف قرار میدهد این است: ”اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تموم شد ماجرا“ !
آخوند فاضل میبدی از باند روحانی نیز ضمن ابراز نگرانی از قیام گسترده مردم در “اغلب استانها و شهرهای کشور“ و ابراز وحشت از فرجام آن برای رژیم که ”ممکن است خسرانهای بزرگ و جبران ناپذیری به کشور (نظام) وارد کند، به بنبستی که در رژیم در سرکوب قیام ایران با آن دست به گریبان است اعتراف میکند و مینویسد: «سرکوب و برخورد نیز فایدهای ندارد و خشونت را بیشتر میکند؛ این اقدامات شاید در کوتاه مدت راه علاج باشد ولی در درازمدت نه» (روزنامه حکومتی شرق 12دی 96)
واقعیت این است که ”سامانه سیاسی“ ولایتفقیه در تمامیت خود به خطر افتاده است و این در تمامی خواستهها و شعارهای قیام ایران موج میزند. حال اینکه، این مهره رژیم، یا آن رسانه نظام به این راهحلهای نخنما و پوسیده آویزان میشوند خود نشان از سرگیجهای است که بر اثر ضربه قیام ایران دریافت کردهاند و اگر تلاش میکنند تا به روی نامبارک خود نیاورند که وقت آن رسیده که گورشان را گم کنند، تردیدی نباید کرد که این مهم وظیفه مردم و مقاومت مردم ایران است که آن را محقق خواهند کرد.