728 x 90

ایران روزهای اخیر

خیزش و همبستگی کارگران نیشکر هفت‌تپه
خیزش و همبستگی کارگران نیشکر هفت‌تپه

هفته‌ای که گذشت(آخرین روزهای آبان و اولین روزهای آذرماه ۹۷)، هفته مهمی بود، در این هفته حداقل ۵۰۰حرکت اعتراضی ثبت شد، بی‌تردید تعداد واقعی بسا بیشتر از این است.

در این میان، نگاهی به برخی آمارها ضروری است.

 

آمار کلی حرکت‌های اعتراضی هفته‌ای که گذشت 

حرکت‌های اعتراضی کارگران، ۳۲مورد

حرکت‌های اعتراضی رانندگان کامیون، ۳۸مورد

حرکت‌های اعتراضی زندانیان، ۱۲مورد

حرکت‌های اعتراضی بازاریان، ۴مورد

حرکت‌های اعتراضی کشاورزان ۲مورد

حرکت‌های اعتراضی غارت‌شدگان، ۴مورد

حرکت‌های اعتراضی دانشجویان، ۴مورد

حرکت‌های اعتراضی سایر اقشار، ۲۸مورد

اگر اعتصاب سراسری فرهنگیان را هم در آمار این هفته حساب کنیم(حرکت‌های اعتراضی فرهنگیان، ۳۴۸مورد)، با آماری روبه‌رو می‌شویم که برای رژیم حاکم وحشتناک و برای مردم امیدوارکننده است.

به این ترتیب روزانه حداقل ۷۰مورد حرکت اعتراضی وجود داشته که باید آن را طلایه ورود به یک دوره جدید از روابط ملت با دولت به‌حساب آورد.

در صدر این حرکت‌های اعتراضی، اعتصاب کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه قرار داشت که هم‌اینک نیز ادامه داشته و بیستمین روز خود را پشت سر می‌گذارد.

 

شعارهایی که در این هفته در خیابانها طنین‌افکند

در همین هفته، برخی شعارهایی که در خیابانها و روستاهای کشور طنین‌انداز شد، از این قرار بود:

کارگر می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد!

مرگ به ستمگر، درود بر کارگر!

دولت، مختلس، پیوندتان مبارک!

هیهات منا‌الذله!

حسین حسین شعارشان، دزدی افتخارشان!

کارگر می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد!

سوریه را رها کن، فکری به‌حال ما کن!

در این میان چند شعار بود که مفهوم و اهمیت ویژه‌ای داشت، شعارهایی که فراتر از تمامی خواسته‌های صنفی و طبقاتی، مستقیماً رو به حاکمیت دیکتاتوری و بیان یک مرزبندی سیاسی آشتی‌ناپذیر بین ملت و نظام بود مانند هنگامی که کارگران هفت‌تپه نمایش جمعه آخوندی را به هم زده و پشت به تریبون امام‌جمعه که ضمنا نماینده ولی‌فقیه هم هست شعار دادند:

پشت به دشمن، رو به میهن!

یا هنگامی که کارگران در خیابانهای شوش و اهواز، هر دو باند رژیم را با یک چوب رانده و شعار دادند:

نه حاکم، نه دولت، نیستند به فکر ملت!

یا هنگامی که بساط دجال‌بازی‌های به‌اصطلاح ضدامپریالیستی رژیم را به سخره گرفته و گفتند: دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست!

و بعد هم شعار دادند: کارگر می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد!

ما کارگران فولاد علیه ظلم و بیداد می‌جنگیم، می‌جنگیم!

می‌ایستیم، می‌میریم، حقمونو می‌گیریم!

 

ضدیت ملت با کلان‌سیاست‌های نظام 

در میان شعارهایی که این هفته داده شد، صدای مخالفت با خصوصی‌سازی صنایع و آموزش و بهداشت از تقریباً چهارگوشه کشور شنیده شد:

کارگران در مخالفت با خصوصی‌سازی صنایع،

دانشجویان و فرهنگیان در مخالفت با خصوصی‌سازی و پولی کردن آموزش،

و پرسنل بیمارستانی در کرج و تهران در مخالفت با خصوصی‌سازی بهداشت و درمان شعار داده و تقریباً تمامی سیاست‌های اصلی نظام حاکم را در زمینه صنایع و آموزش و بهداشت رد کردند.

این مخالفت‌ها در کنار مخالفت مردم معترض با دخالت‌های رژیم در کشورهای عربی‌ منطقه(آنجایی که شعار می‌دادند: سوریه را رها کن، فکری به‌حال ما کن!) نشان‌دهنده مخالفت مردم با تمامیت رژیمی است که تمامی دوران حاکمیتش را با اتکا به سرکوب داخلی و صدور تروریسم خارجی، سر کرده است.

 

تلاش رژیم برای ایجاد اخلال در حرکتهای اعتراضی

رژیم برای چوب گذاشتن لای چرخ حرکت‌های اعتراضی از چند سو وارد شد:

ابتدا با وارد کردن نیروی ویژه و نیروی سرکوبگر انتظامی و خودروهای سرکوب شهری و حتی در مواردی با ضرب ‌و شتم تظاهرکنندگان تلاش کرد فضای رعب و وحشت ایجاد کرده و حرکتها را متوقف کند اما نتیجه‌ای نگرفت.

همزمان تلاش کرد با وارد کردن چند آخوند به صحنه‌های مختلف اعتراضی و همنوایی صوری و فریبکارانه با مردم معترض، هدایت حرکتها را به دست بگیرد که این نیز به شکست مفتضحانه رژیم در شوش انجامید.

بازداشت و زندانی کردن کارگران معترض نیز یکی از اولین اقدامات رژیم بود که نتیجه چندانی نداشت.

 

معترضان چه کردند؟

متقابلاً معترضان به‌ویژه کارگران شوش و اهواز با برانگیختن حس همدردی سایر هموطنان و دیگر اقشار معترض توانستند در تعادل‌قوای موجود بین خود و رژیم، رژیم را ناگزیر از توقف و حتی عقب‌نشینی کنند.

ورود بازاریان و دانش‌آموزان و دانشجویان و فرهنگیان به حمایت از کارگران از مهمترین دستاوردهای مردمی اعتراضهای این هفته بود. ضمن این‌که بسیاری اقشار و اصناف دیگر نیز به حمایت از کارگران برخاستند و یک موج ملی در همبستگی با کارگران جنوبی ایجاد شد.

از سوی دیگر هموطنان آزاده خارج از کشور نیز دست به‌کار شده و توانستند حمایت اتحادیه‌های کارگری و صنفی مهمی را به نفع کارگران هموطنشان جلب کنند.

همین‌طور بازتاب دادن حرکت‌های اعتراضی مردم ایران در بسیاری رسانه‌های معتبر جهان، فضا را به‌شدت به روی آخوندها بست و دست آنها برای سرکوب را در پوست گردو گذاشت.

 

دستاورد سیاسی کارگران و دیگر معترضان

مجموع آنچه که طی هفته گذشته اتفاق افتاد باعث شد تا ۲خط سیاسی مهم جهان در رابطه با «مسأله ایران» تحت‌تاثیر اعتراضهای مردم ایران، واکنش نشان دهند:

یکی آمریکا بود که با توجه به حرکت‌های اعتراضی مردم ایران، انزوای سیاسی دیکتاتوری آخوندی را افزایش داد.

دیگری جناح‌های مماشات‌گر اروپا بودند که دستشان در بند و بست با رژیم، بیش‌از‌پیش بسته شد.

تحت تاثیر قرار دادن سیاست خارجی دیکتاتوری حاکم، با حرکت‌های اعتراضی مردمی، نشانه بلوغ یک مقاومت است که می‌تواند حتی از بیرون دایره جغرافیایی خود، حاکمیت را مورد تهاجم قرار دهد. امری که بدون تکیه به یک آلترناتیو سازمان‌یافته و مردمی و توان تشکیلاتی آن، ممکن نبود.

 

راه‌کارهای رژیم برای مقابله با خیزش مردم

در آن‌سو رژیم نیز ضمن تمامی حرکت‌های سرکوبگرانه و بازداشت معترضان، از آنجا که توان پاسخگویی به خواسته‌های اصلی کارگران، فرهنگیان، دانشجویان و دیگر اقشار معترض را نداشته و نمی‌تواند:

نه سیاست‌های غارتگرانه خصوصی‌سازی خود را متوقف کند

نه ماجراجویی‌های خارجی و صدور تروریسم و انتقال بحرانش به دیگر کشورهای عربی‌ منطقه را قطع کند

و نه به غارت و چپاول دستمزد و سپرده‌های مردم و ثروتهای ملی ایران خاتمه دهد،

ناگزیر از دست زدن به حرکاتی از قبیل توزیع «بسته‌های حمایتی غذایی» است که نشان‌دهنده حرکت خزنده به سوی کوپنی کردن مواد غذایی در دوران جنگ ضدمیهنی است،

در حالی‌که همگان می‌دانند ایران در همین لحظه نیز یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است که حل مشکل معاش و زندگی مردم تحت حاکمیت یک نظام مردمی به آسانی میسر است. اما آخوندها به جای بهبود وضعیت زندگی مردم،

سالانه حداقل ۷۰۰میلیون دلار برای تروریست‌های حزب‌الله لبنان می‌فرستند،

بیش از یکصد میلیون دلار به عوامل خودش در فلسطین کمک می‌کند که با دولت قانونی مردم فلسطین بجنگند،

و به‌گفته هماهنگ‌کننده ضدتروریسم وزارت‌خارجه آمریکا، حجم کمکهای مالی این‌چنینی آخوندها سالانه به بیش از یک میلیارد دلار می‌رسد،

و اضافه بر چنین ولخرجی‌ها، حکومت آخوندی در یک کارزار کثیف تبلیغاتی و با خریدن برخی نشریات ورشکسته خارجی و خریدن برخی خبرنگاران آنها، تلاش می‌کند با پمپاژ اخبار دروغ، پیرامون خودش و سیاست‌های تروریستی و ضدمردمی‌اش، یک کمربند ایمنی ایجاد کند. در حالی‌که کارگران ایران از دریافت «دستمزد قانونی» و متعارف خود که برای آن «کار» کرده‌اند نیز محروم هستند و کارگران و فرزندانشان به‌علت فقر و نداری خودکشی می‌کنند.

 

پیامدهای جانبی سیاست‌های آخوندها

 

فرزند یکی از کارگران سابق هفت‌تپه به‌علت وضع بد مالی خودسوزی کرد و درگذشت

فرزند یکی از کارگران سابق هفت‌تپه به‌علت وضع بد مالی خودسوزی کرد و درگذشت

 

بنا‌ به گزارشهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، روز جمعه دوم آذر ۹۷ میلاد آل کثیر، ۱۴ساله، فرزند یکی از کارگران سابق نیشکر هفت‌تپه که ۴روز پیش به‌دلیل شرایط بد و مالی زندگی اقدام به خودسوزی کرده بود، درگذشت.

وی بعد از سوختگی به شوش منتقل شد که به‌دلیل کمبود تجهیزات او را به بیمارستان طالقانی اهواز فرستادند. میلاد آل کثیر با ۸۵درصد سوختگی بعد از ۳روز فوت کرد.

 

کارگران و دیگر اقشار جامعه ایران، برای چه می‌جنگند؟

مقابله با سیاست‌های ضدملی و ضدبشری آخوندها اینک فراتر از یک وظیفه صنفی یا حتی سیاسی، به یک ضرورت انسانی تبدیل شده است.

حاصل سیاست‌های آخوندها و کارکرد آنها در تمامی این سالها، نابودی ایران و ایرانی و دیگر همسایگان ما در کشورهای همجوار است.

بی‌تردید آزادی ایران از شر آخوندها، نقطه عطفی در نه فقط زندگی مردم ایران بلکه منطقه و جهان است. این است آن رسالتی که اینک مردم بپاخاسته ایران و کارگران، کشاورزان و فرهنگیان این سرزمین به دوش می‌کشند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/17352783-f9d6-49fd-9f54-0b6186606956"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات