سرانجام بادکنک اصلاحاتیها و بوقچیهای «تغییر در درون نظام» ترکید و کابینهٔ غارت و جنایت پزشکیان معرفی شد. تمام تبلیغات گوشخراشی که چند ماه راه انداخته و خودشان را سر کار گذاشته بودند به پایان رسید.
فهرست معرفیشده، معجونی از باندهای وحشی است که در دولت روحانی و رئیسی شرکت داشتند و پزشکیان جایی در میان آن دو عمامهٔ سفید و سیاه ایستاد. ثابت شد خبری از «تغییر» ادعاشده نیست و همان سرکوبگران پیشانیسیاه در دو دولت قبلی به همراه تعدادی دیگر از پاسدارها و مهرههای امنیتی خامنهای برای تکیه زدن به کرسیهای وزارتی خودشان را آماده میکنند.
دولت دوم رئیسی!
پزشکیان در چیدن نفراتش حتی جرأت نداشت جایی در بین خاتمی و روحانی و یا حتی در کنار روحانی بایستد. از این مفتضحتر ثقل بیشتر دولت رئیسی نسبت به روحانی است که البته موضوع عجیبی نبود و حرف سابق پزشکیان را برای ادامهٔ خط رئیسی ثابت کرد؛ امری که باعث خشم و سرخوردگی اصلاحگران ولایت فقیه شد.
این توسریخوردگان و راندگان از دربار ولایت دربارهٔ وضعیت «کمیک» نظام نوشتند که «برای اینکه متوجه شوید وضعیت چقدر کمیک است از ۱۹ وزیر پیشنهادی پزشکیان ۱۰ نفر در دولت رئیسی سمت داشتهاند. از وزیر کشور که مشاور رئیسی بود تا وزیر آموزش و پرورش که در دولت رئیسی سرپرست وزارتخانه بود تا وزیر راه و شهرسازی که زیر دست بذرپاش بود. به دولت دوم ابراهیم رئیسی خوش آمدید!» (رسانهٔ تحکیم ملت، ۲۱ مرداد ۱۴۰۳).
پس تا جایی که به دولت رئیسی برمیگردد تغییر چشمگیری وجود ندارد و همان نفراتی که در مهمترین پستهای وزارتی یا سمتهای معاونت بودند کمی جابهجا شدند. این همان معنی و ترجمان «سگ زرد برادر شغال» است.
محسن رنانی اقتصاددان حکومتی روز ۲۲مرداد در یادداشتی خطاب به پزشکیان نوشت: «پس برای چه نشستهای و دم فروبستهای؟ نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بستهای؟ آیا با وجود آنکه اصلیترین وزیرانت را زدند؛ ... تو باز هم ماندهای که بمانی؟ مگر تو انصاف نداری که اینگونه حقوق ناشی از رأی مردم را به پای قدرت قربانی کردهای؟»
ثابت شد روند انقباض حداکثری که با روی کار آمدن رئیسی آغاز گشته بود، تداوم دارد و خامنهای همان خط «سرکوب و اعدام حداکثری در داخل» و «صدور بحران و جنگافروزی در منطقه» را ادامه خواهد داد.
بیشازپیش مشخص شد که نه پزشکیان، که ولیفقیه ارتجاع است که در بنبست مرگبار ِسقوط قرار گرفته است. پیشرفت انقلاب دموکراتیک و فضای انفجاری و موقعیت انقلابی جامعه خودش را تحمیل کرده و در تحریمهای گسترده انتخابات و «نه» قاطع مردم ایران برای همه آشکار شده است.
تبریک به مردم ایران
مردم ایران سالهاست که پاسخ خود را در قیامهای سراسری دادهاند. حتی با وجود دژخیم رئیسی قیامی به گستردگی قیام ۱۴۰۱ روی داد که رژیم را تا پرتگاه سرنگونی برد
پس از هلاکت رئیسی هم که مردم ایران با چند فقره تحریم حدود ۹۰درصدی، آبرویی برای ولیفقیه باقی نگذاشتند. با این حال، این روزها پاسخ مشخص مردم ایران به شرایط جدید و مهرهٔ نورسیدهٔ خامنهای در دو مؤلفه برجسته شده است:
یکم - افزایش اعتراضات اجتماعی و تجمعات و تظاهرات اقشار مختلف مردم ایران است که در روزها و هفتههای اخیر برخی از شهرهای میهن را فراگرفته است.
دوم - شعلهور شدن آتش کانونهای شورشی و عملیاتهای اختناقشکن در شهرهای میهن.
یک نمونهاش عملیات آتش و انفجار و ۱۷رشته عملیات ظلمت سوز در استقبال از دولت جدید خامنهای در شهرهای تهران، مشهد، کرج، رشت، کرمانشاه، کرمان، یزد، اراک، قائمشهر، بم و ایرانشهر است.
پس تبریک به مردم ایران که پشیزی برای مانورهای داخل رژیم ارزش قائل نیستند؛ آنها که در کف خیابان اعتراضات خود را دنبال میکنند و فرزندان پیشتازشان نیز بازوهای آتشین مقاومت هستند.
تبریک به مردم آگاه و فهیم ایران که با پتک تحریم انتخابات، مزدوران بهحاشیهرفته و مغلوب نظام را وادار کردند که به زبان اشهد خودشان بگویند: «تبریک به آنها که رأی ندادند!... همهٔ آنها که رأی ندادند، شم سیاسی قویتری از ما که به پزشکیان رأی دادیم، داشتهاند» (رسانهٔ تحکیم ملت، ۲۱ مرداد ۱۴۰۳).