بهرغم طاقچه بالا گذاشتنهای دجالگرانهٔ خامنهای برای عجله نداشتن در مورد بازگشت آمریکا به برجام و ادعای لغو همهٔ تحریمها با شرط راستیآزمایی، نظام ولایت فقیه بهشدت به نتایج مذاکرات وین وابسته است. یک روزنامهٔ حکومتی شرایطی را که منجر به نوشیدن جامزهر آتشبس از سوی خمینی شد با وضعیت کنونی رژیم این همانی کرده و نوشته است:
«با توجه به شرایط ژئوپلیتیک جهانی و وضعیت اقتصادی کشور، تغییر سیاست ایران بهمنظور دستیابی به یک توافق جامع و پایدار با غرب، هم یک ضرورت اجتنابناپذیر و هم تصمیمی شجاعانه و مدبرانه برای اعتلا و پایداری نظام جمهوری اسلامی است» (شرق. ۹ اردیبهشت۱۴۰۰).
«شجاعت»! نوشیدن زهر
این روزنامه بدون کالبدشکافی شرایطی که در آن خمینی وادار به نوشیدن جامزهر گردید و بدون نام بردن از ارتش آزادیبخش ملی ایران و تأثیر سرنوشتساز سلسله عملیات راهگشای آن در تبدیل جنگ ضدمیهنی به یک جنگ آزادیبخش با شعار «امروز مهران، فردا تهران» مینویسد:
«کار امام در پذیرش قطعنامه در چنین شرایطی، بدون تردید یکی از سختترین و شجاعانهترین تصمیماتی بود که یک رهبر میتوانست بگیرد».
در این پاراگراف یک تعریض وجود دارد و یک تشجیع. تعریض به خامنهای برای نداشتن بهقول این روزنامه «شجاعت»! لازم و نیز تشجیع او برای سرکشیدن جامزهر. این چه شرایطی است که باز رژیم را در برابر یک تصمیم سرنوشتساز قرار داده است.
نزدیک نشدن به خط قرمز
این رسانهٔ نظام اجازه ندارد بگوید و قرار نیست بگوید چه پارامتر مهم و تعیینکنندهای در این میان وجود دارد که اگر به آن عنایت نشود، نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان. این خط قرمز نظام است و نباید به آن پرداخت.
این روزنامه حکومتی با اشارهیی کمرنگ به مختصات رژیم در دوران سرنگونی، نشان میدهد که نظام ولایت فقیه با این وضعیت قادر به ادامهٔ حکمرانی نیست.
«اثرات سیاست فشار حداکثری آمریکا بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخلی ایران هماکنون پیشروی ما قرار دارد. سقوط شدید ارزش پول ملی با چند برابر شدن قیمت دلار، تورم نزدیک به ۵۰درصد، کاهش شدید فروش نفت، بلوکهشدن منابع مالی ایران در کشورهای دیگر، کسری شدید بودجه سالانه، گسترش بیکاری و فقر، سختی در تأمین برخی از کالاهای اساسی و بالارفتن شدید هزینه تجارت خارجی از نتایج سیاست فشار حداکثری بر اقتصاد ایران است».
فرسایش تحمل مردم
آنچه از نظر گذشت فقط در زمینهٔ اقتصادی است. تا اینجا اگر چه وخامت اوضاع بهگونهیی کلی و مجمل ترسیم شده ولی خطر در جایی برجسته میشود که پای عنصر اجتماعی و نارضایتی مردم از وضع موجود به میان کشیده میشود.
«باید اذعان کرد که تحریمهای طولانی و بسیار سختگیرانهای که هماکنون بر ایران اعمال میشود توان اقتصادی کشور را بهسرعت تحلیل برده و آسیبهای اجتماعی را بهدنبال خود میآورد.
اگر شاخصهایی مثل میزان رضایت مردم از نظام حکمرانی کشور، میزان رفاه عمومی، برداشتی که مردم از عمق گسترش فساد دارند، درصد مشارکت آنان در انتخابات و میزان مهاجرت نخبگان کشور را ملاک قرار دهیم، نشانههای روشنی از فرسایش تحمل مردم در مقابل فشارهای اقتصادی را مشاهده میکنیم».
«نشانههای روشن از فرسایش تحمل مردم»! بیانی رمزگونه و کنایی از وضعیت انفجاری جامعه و استعداد مردم برای قیامآفرینی است. این معنا در ادامه بهگونهیی واضحتر آمده است:
«عملکرد دولتهای مختلف قطعاً در ایجاد بحرانهای اقتصادی و اجتماعی موجود کشور مؤثر بوده است؛ اما بیتردید ریشه بحرانهای موجود در عملکرد این یا آن دولت نیست؛ کما اینکه در ۱۶سال گذشته دو دولت با دو رویکرد و گرایش سیاسی کاملاً متفاوت، در شرایط مشابه عملکردهای یکسانی در مقابل پدیده تحریم از خود نشان داده و پیامدهای مشابهی را نیز تجربه کردند که میتوان آن را در بروز نارضایتی بیشتر مردم خلاصه کرد».
یعنی نظام ولایت فقیه از پایبست ویران است و نمیتوان در پشت این یا آن مهرهٔ نظام سنگر گرفت. خروجی این وضعیت در هر حال «نارضایتی مردم» از استبداد دینی است که وارد ابعاد غیرقابل بازگشت شده است.
خامنهای و زهر برجام پلاس
نویسندگان این مطلب در ادامه به خامنهای گوشزد میکنند که دجالگریهای سابق و نخنما شده مانند «اقتصاد مقاومتی» دیگر پاسخگو نیست و مؤلفهٔ زمان به زیان استبداد دینی است.
«گزینه مقاومت و عدم توافق اگر هم در کوتاهمدت قابل اجرا و حتی موفق باشد، در درازمدت قابل ادامه نیست».
«باید اشاره کرد که زمان دستیابی به یک توافق قابلقبول برای ایران نیز تنگ است».
آنها سپس صریح به خامنهای یادآور میشوند که باید تن به برجام پلاس بدهد و برای نجات رژیم از خیر هستهیی، موشکی، تروریسم منطقهیی بگذرد. تازه علاوه بر اینها بهدلیل حاکمیت دمکراتها در آمریکا موضوع حقوقبشر نیز بیخ گلوی او را گرفته است.
«برای دستیابی به توافق، ایران باید چه امتیازاتی بدهد؟
برای پاسخ به این سؤال، باید توجه کرد که عمدهترین مسائلی که از دید غرب در رابطه با ایران مطرح است، شامل چهار مسأله هستهیی، موشکی، فعالیتهای منطقهیی ایران و وضعیت حقوقبشر در کشورمان است».
ناگفتهٔ خمینی در ماجرای نوشیدن زهر
اشاره کردیم که نویسندگان این مطلب بهطور اخص و این روزنامه و سایر روزنامههای حکومتی بهطور اعم اجازه ندارند به پارامتر اصلی اشاره کنند. در ادامه باید افزود که مجاز نیستند به خط قرمزهای نظام نزدیک شوند. خط قرمز در این بحث کدام است.
همان است که خمینی نیز از اعتراف به آن طفره رفت.
«در مورد قبول قطعنامه، که حقیقتاً مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه بهنظر تمامی کارشناسان سیاسی - نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم».
آن «حوادث و عوامل»! که خمینی آنها را بیان نکرد و با خود به گور برد ولی بهخاطر آنها وادار به سرکشیدن جامزهر کشنده شد، از دید تاریخ پنهان نمانده است. واقعیت این بود که تا قبل از عملیات چلچراغ ارتش آزادیبخش، جنگ ضدمیهنی برای خمینی درآمد داشت. از این نقطه جنگ آزادیبخش برای آزادسازی میهن اسیر جهش کیفی کرد و چشمانداز فتح تهران را در دایرهٔ تصور قرار داد. خمینی با شم ضدانقلابی خود دریافت که اگر بههمین منوال به جنگ ادامه دهد باید بهزودی با ستونهای ارتش آزادیبخش در پشت دروازههای تهران مواجه شود.
باز مجاهدین و باز صورت مسألهٔ سرنگونی
اکنون نیز همان مجاهدینی که بهقول این روزنامه بحران هستهیی رژیم را از تابستان ۱۳۸۱ با انتشار یک گزارش از فعالیتهای اتمی در تأسیسات نطنز و آب سنگین اراک آغاز کردند، در حال تدارک و پیشبرد کارزارهای پیاپی سرنگونی هستند. با این تفاوت که نه شرایط سال۱۴۰۰ مانند شرایط سال۱۳۶۷ و قبول قطعنامهٔ ۵۹۸ است. نه خامنهای در حد و قوارهٔ خمینی است تا با تکانههای عظیم و تبعات نوشیدن جامزهر مقابله کند و نه شرایط بینالمللی و نه هیچ مؤلفهٔ دیگر. خامنهای چه در شق استنکاف از نوشیدن جامزهر و چه در شق سرکشیدن آن، با مردم و مقاومتی مواجه است که به چیزی جز سرنگونی تام و تمام او و رژیمش رضایت نخواهند داد.
آیا با این وصف، خامنهای برای برونرفت از سرنگونی محتوم به نوشیدن جامزهر برجامهای بعدی تن خواهد داد؟