خامنهای و دولت دستنشاندهٔ او، در ابتدا و نیز در کمرکش مذاکرات برجام چنین مینمایاندند که گویی دست بالا دارند و با ایستادگی بر خط قرمزهای ادعایی میتوانند از طرف آمریکایی امتیاز بگیرند. آنها چنان به این توهم دامن زده بودند که گاه علاوه بر لغو تحریمها، صحبت از غرامت تحریمها را بهمیان میکشیدند.
در زمینهٔ فرجام برجام، پروپاگاندای آخوندی فضا را در این راستا مغشوش کرده بود که گویی دو طرف مذاکره به یک توافق ۹۵درصدی دست یافتهاند، اگر اختلافی باقی مانده باشد در مسائل حاشیهای و بیاهمیت است. همهچیز آماده است و باید فقط رهبران تصمیم بگیرند!
در اندک مدت، این در صدهای پوشالی واژگون شد و مشخص گردید که دو طرف با هم اختلافهای اساسی و حلناشده دارند.
البته این تمام تنگنا و بحران دامنگیر نظام ولایت فقیه نیست. اختلاف بین مجلس سرسپرده و دولت دستنشانده و نیز اختلاف بین سایر افراد و گروهبندیهای باند خامنهای را نیز باید به آن افزود.
بیانیهٔ ۲۵۰نفر از اعضای مجلس ارتجاع خطاب به رئیسی، وجه جدیدی از این اختلاف را به نمایش میگذارد. با غور در مفاد این بیانیه میتوان قسمتهای سفید و نانوشتهٔ آن را خواند و دریافت که تنگناهای فاشیسم دینی در دستیابی به یک توافق مطلوب چیست.
تضمین ندادن آمریکا و تصویب نشدن در کنگره
در بند یکم این بیانیه آمده است: «در مذاکرات جدید لازم است آمریکا تضمین قانونی دهد که از برجام خارج نمیشود و به شکل کاملاً قانونی موضوع در نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر آن کشور مانند کنگره نیز مصوب گردد که در آینده مانعی برای اجرای آن ایجاد نکنند».
از روی آن میشود فهمید که طرف آمریکایی تضمین نداده است که خود یا دولت آتی از برجام خارج نشود و توافق احتمالی نیز در کنگره به تصویب نخواهد رسید.
بدیهی است که اگر قرار باشد توافق مفروض بر سر برجام در کنگره یا سنا مورد بررسی قرار گیرد، نتیجه از پیش معلوم است.
فواد ایزدی، از باند خامنهای، در این مورد نکتهیی گفته است که قابل توجه است:
«اکثریت نمایندگان مجلس نمایندگان، مخالف این کارهایی هستند که آقای رابرت مالی در وین انجام میدهد؛ هر چند وقت یکبار هم بیانیه میدهند، نامه مینویسند. اکثریت این جوری هست هم جمهوریخواه هم دموکرات و در سنای آمریکا بهعنوان مثال الآن ۴۹ تا ۵۰ تا رأی جمهوریخواه هستش ۴ تا ۵ تا سناتور دموکرات که رسماً اعلام کردند که موافق این روند وین نیستند و ۵ تا ۶نفر هم اگر ملحق بشوند به این جمع آن وقت این ظرفیت را سنای آمریکا پیدا میکند که هر توافقی را که شما در وین داشتید به هم بزند یعنی آن اتفاقی که دفعه قبل اتفاق افتاد تکرار بشود. ». (خبرگزاری حکومتی ایسنا. ۲۱فروردین ۱۴۰۱). .
تهدید مکانیزم ماشه
در بند دوم بیانیهٔ مجلس ارتجاع چنین میخوانیم: «یکی از شرایط اصلی مذاکره فقدان تهدید بعد از توافق است و وجود مکانیسم ماشه عملاً بهمعنای حفظ تهدید و شکست مذاکره است، لذا لازم است تضمینهای لازم به شکلی اخذ شود که در صورت ورود آمریکا به برجام، مکانیسم ماشه به بهانههای مختلف اعمال نخواهد شد».
از روی این بند چنین میتوان فهمید که اعمال مکانیزم ماشه در صورت توافق احتمالی، یکی از دغدغهها و هراسهای فاشیسم دینی است. زیرا حتی اگر دولت بایدن به برجام ۲۰۱۵بازگردد. این بازگشت به آن اختیار بهکارگیری مکانیزم ماشه را خواهد داد.
اعمال تحریمهای جدید
در بند سوم بیانیهٔ مجلس ارتجاع از اعمال تحریمهای جدید آمریکا در خلال مذاکرات ابراز نگرانی شده است:
«متأسفانه در حین مذاکرات، آمریکا تحریمهای جدید را علیه اشخاص، نهادها و دستگاههای کشور تصویب میکند که بیانگر نیت تخریبی در مسیر مذاکرات است، لذا لازم است مشخصاً در مذاکرات تصویب و اعمال تحریمهای جدید ممنوع گردد و قید شود که تحریمهای برداشته شده مجدداً وضع نخواهد شد».
این بند نشان میدهد که حتی در صورت لغو شدن تحریمهای هستهیی، این تحریمها در قالب تحریمهای موشکی، تروریسم و حقوقبشر بازخواهند گشت و در عمل با لغو مقطعی آنها، سودی عاید نظام ولایت فقیه نخواهد شد.
آزاد نشدن فروش نفت رژیم به همهٔ کشورهای جهان و مسدود بودن تبادلات ارزی آن بهدلیل تحریمهای بانکی و قرار داشتن در لیست سیاه اف. ای. تیاف، یکی دیگر از تنگناهای فاشیسم دینی در مسیر دستیابی به توافق است.
نکتهٔ مهم
در بیانیهٔ ۲۵۰تن از اعضای مجلس ارتجاع به رئیسی، به موضوع خروج سپاه پاسداران از لیست تروریستی اشاره نشده است. این در حالی است که در داخل باند خامنهای، پاسدار حسین شریعتمداری و سعید جلیلی خواهان لحاظ این موضوع در هر توافق احتمالی هستند.
اگر مناقشه بر سر باقی ماندن یا خروج سپاه پاسداران از لیست تروریستی را به مجموعه تنگنای فاشیسم دینی بیفزاییم، بهتر میتوان دریافت که چرا برجام در انتهای کوچهٔ «بنبست» درجا میزند و بهچه علت در بین باند خامنهای اختلاف افتاده است.
به نظر میرسد گاوها به زمین سفت برخوردهاند و حال دارند به یکدیگر شاخ میزنند.