در شرایطی که معلمان و بازنشستگان در تنگنا و اعتراض و یا در زندانند، دانشآموزان در آتش غارت و جنایت آخوندهای چپاولگر میسوزند. در کنار آمار بالای ترک ناگزیر تحصیل دانشآموزان در سالهای اخیر، همچنان شاهد فاجعه آتشسوزی و مرگ دانشآموزان در مدارس غیراستاندارد و فاقد حداقلهای محیط مناسب آموزشی هستیم.
خبر آتشسوزی و جانباختن دانشآموزان در مدرسه کانکسی روستای کنگرستان دزفول، یادآور حادثه تلخ آتشسوزی در مدرسه اسوه حسنه زاهدان در۲۷آذر۹۷ و دبستان دخترانه شین آباد پیرانشهر در آذر۹۱ است که افکار عمومی را جریحهدار و انزجار عمومی را برانگیخت.
جانباختن دانشآموزان در آتشسوزی مدرسه کانکسی
در حالی که کارگزاران حکومتی با کتمانکاری علت آتشسوزی در مدرسه را صاعقه و دانشآموزان سانحه دیده را اهالی روستا معرفی کرده بودند روز پنجشنبه ۹بهمن ۱۳۹۹ دومین دانش آموزی که در آتشسوزی مدرسه کانکسی دزفول دچار سوختگی شده بود جان باخت.
علی عبدالهی، بخشدار رژیم در سردشت دزفول اعلام کرد امین الیاسی، دانشآموز ۱۵ سالهای که در آتشسوزی مدرسه کانکسی روستای کنگرستان دچار سوختگی شده بود، شامگاه ۸بهمن بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی در بیمارستان طالقانی اهواز جان باخت (خبر فوریـ رژیم ۸بهمن). .
پیش از این نیما همتی چالگرد، دانشآموز ۱۵ساله که در جریان آتشسوزی مدرسه کانکسی دچار سوختگی شده بود، در این بیمارستان جانباخته است.
پنهانکاری خبررسانی «محل اسکان معلمان» تا مدرسه کانکسی
همچون سایر اخبار ناگوار مثل ساختمان پلاسکو، سرنگونی هواپیمای مسافربری، و... که در چنین حوادثی جان هموطنانمان در آتش کینه و جنایت حاکمیت سیاه ولایت فقیه میسوزند؛ سردمداران رژیم از ترس خشم انفجاری جامعه با دروغگویی آتشسوزی مدرسه کانکسی و سوختن دانشآموزان را کتمان کردند.
امید بن عباس، سرپرست پیشین فرمانداری دزفول و مدیرکل فعلی بحران استان خوزستان، گفت: «یک کانکس کلاس درس در منطقه سردشت شهرستان دزفول مورد «اصابت صاعقه» قرار گرفته و مصدومان آتشسوزی فقط سه معلم هستند و هیچ دانش آموزی دچار سوختگی نشده است (اخبار خوزستانـ ۲بهمن). .
در حالی کارگزارن محلی و وزارت آموزش و پرورش از این مدرسه کانکسی بهعنوان محل اسکان معلمان نام برده و زمان وقوع آتشسوزی را ساعت ۲۱ شامگاه سهشنبه ۳۰ دیماه بر اثر اصابت صاعقه اعلام کرده بودند که خبرگزاری ایرنا در ساعت ۱۴: ۰۸ سهشنبه ۳۰ دیماه زمان وقوع حادثه را «دوشنبه ۲۹ دیماه حدود ساعت ۲۲» اعلام کرده بود.
اما در «اطلاعیه وزارت آموزش و پرورش»، زمان وقوع این حادثه ۷ساعت بعد از انتشار خبر آن، یعنی ساعت ۲۱روز سهشنبه ذکر شده است! (تسنیم رژیمـ ۵ بهمن۹۹). .
بستری شدن سه معلم و سه دانشآموز
برخلاف گفته مدیرکل آموزش و پرورش استان خوزستان که اعلام کرده در کانکس اسکان فرهنگیان منطقه سردشت دانش آموزی حضور نداشته، دکتر منصور اورکی اعلام کرد: «۳دانشآموز و ۳ معلم در کانکس بودند. دانشآموز ۱۴ساله با سوختگی ۸۲درصد در ICU بستری است، دانشآموز ۱۴ساله با سوختگی ۲۴درصد و دانشآموز ۱۵ساله دیگر با سوختگی ۵۴درصد در بیمارستان تحت مراقبت هستند» (خبر فوری رژیمـ ۵بهمن). .
اما دو روز پس از اعلام خبر فوق بخشدار سردشت دزفول دانشآموز فوت شده را اهالی یک روستا اعلام کرد و گفت: «نیما همتی چالگرد یکی از اهالی کنگرستان با حدود ۱۵سال سن که در حادثه آتشسوزی مدرسه کانکسی سردشت دزفول دچار سوختگی ۵۰درصد شده بود در بیمارستان طالقانی اهواز جان باخت (اخبار خوزستان و تلگرام خبر فوری ـ۷ بهمن ۹۹). .
تناقضگویی و ابهامات حادثه مدرسه کانکسی
خبرگزاری تسنیم رژیم در ۵ بهمن۹۹ در جریان جنگ باندی بخشی از پنهانکاری آموزش و پرورش استان را برملا کرد:
«مجروحان این حادثه شامل سه معلم و سه دانشآموز ۱۴، ۱۶ و ۱۷ساله بودهاند. سؤالات مختلفی درباره این حادثه را باعث شده که برخی از آنها به شرح زیر است:
۱. نامشخص بودن اسامی و وضعیت تمام مجروحان این حادثه.
۲. نامشخص بودن وضعیت استخدامی و پوشش بیمهای معلمان و نحوه پرداخت هزینههای درمان و ازکارافتادگی.
۳. نامشخص بودن وضعیت دانشآموزان و نحوه پرداخت هزینههای درمان و ازکارافتادگی».
عدم همکاری آموزش و پرورش در رسیدگی به مصدومان مدرسه
اسامی سه معلمی که در آتشسوزی مدرسه کانکسی دچار سوختگی شدهاند «علی ایسپره، حسین رضایی میرقائد و مجید مرادی» معرفی شده است. خانواده حسین رضایی میرقائد، معلمی که دچار ۸۰درصد سوختگی شده است، او را به بیمارستانی در اصفهان منتقل کردند.
بهرام رضایی میرقائد برادر حسین رضایی گفت: «برادرش حسن معلم حقالتدریس با بیش از پنج سال سابقه کار است که بیمه ندارد. مقامهای وزارت آموزش و پرورش و اداره کل آموزش و پرورش خوزستان، کمترین همکاری را داشتهاند و مسئولان آموزش و پرورش خوزستان فقط تلفنی با ما در تماس هستند». وی گفت: «برادر من بیش از بقیه دچار سوختگی شده و ما از مسئولان آموزش و پرورش خواستیم که او را به تهران منتقل کنند اما با ما همکاری نکردند، بنابراین خودمان مجبور شدیم او را به اصفهان بیاوریم» (روزنامه همشهری ۸بهمن۹۹). .
چهار دهه شکاف عمیق در آموزش رایگان!
بر اساس اصل ۳۰قانون اساسی رژیم، دولت موظف است وسایل آموزش پرورش رایگان را برای همه [اقشار] ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور بهطور رایگان گسترش دهد.
اما پولیسازی آموزش پرورش و کالایی کردن آن منجر به اعتراضات گسترده معلمان، دانشآموزان و دانشجویان در سالهای اخیر شده است.
پس از آتشسوزی مدرسه اسوه حسنه در زاهدان و مرگ ۴ کودک در آذر۹۷، بیش از ۶۰۰نفر از معلمان با امضای بیانیهیی به این مسأله اعتراض کرده و نوشتهاند: «سالهاست در کنار ظلمی که به معلمان با سرکوب معیشت و منزلت رفته است از حقوق دانشآموزان میگوییم، از فقدان کیفیت در آموزش از مدارس ناایمن و غیراستاندارد که جان معلمان و دانشآموزان را تهدید میکنند. آن آتشی که از شین آباد تا زاهدان امروز جان عزیزان ما را میسوزاند محصول سالها بیتوجهی به امر آموزش... . و نتیجه عملکرد کسانی است که صددرصد مراکز پیش دبستانی را خصوصی کردهاند و میکوشند سیاستهای ضد آموزشی و پولیسازی خود را بر باقیمانده عرصه آموزش عمومی تسری دهند» (خبرگزاری حکومتی ایلنا ـ ۱بهمن۹۷). .
کودکان قربانیان نظام آموزشی فاسد الیگارشی
بانک جهانی در دسامبر ۲۰۱۸ گزارش کرد: «ایران در خصوصیسازی مدارس متوسطه بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۷ در میان کشورهای دنیا رکورددار است. بر اساس آخرین آمار اعلام شده در سال۱۳۹۵ در کشور ۱۴هزار مدرسه غیردولتی که عمدتاً تحت کنترل نهادها و «خانوادههای خاص» وابسته به حکومت است وجود دارد که ۱میلیون و ۴۰۰هزار دانشآموز در آنها تحصیل میکنند».
روزنامه حکومتی مردمسالاری رژیم در ۱۲شهریور۹۹ در توصیف آموزش و پرورش نوشت: «نظام مدیریتی در ایران تقریباً الیگارشیک است و بین یک عده خاص و بهصورت حمایتی میچرخد. در این سیستم معمولاً عوامل نسبی و سببی، مرید و مرادی و نوچه پروری مؤثر است».
تأسیس مدرسه غیرانتفاعی توسط طیبه ماهروزاده، همسر غلامعلی حداد عادل (مادر زن مجتبی خامنهای) مبین همین اعتراف رسانه حکومتی مردمسالاری است. او گفت: «مدرسه غیرانتفاعی تأسیس کردیم، چون وقتی پسرم به سن دبیرستان رسید و میخواست به رشته علوم انسانی برود، مدرسه مناسبی برایش وجود نداشت» (شبکه ۴تلویزیون رژیم ۸آبان ۹۸). .
سهم کودکان کجاست؟
چهل سال است کودکان در شهرهای ایران و دانشآموزان شینآباد و زاهدان و دزفول و... در آتش جنایت و جنگافروزی داغ میشوند.
راستی! سهم کودکان از ثروت و سرمایه ملی کجاست؟
یک روزنامه حکومتی یک روز پس فاجعه آتشسوزی کانکس سردشت دزفول نوشت:
«محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش، در سفری به سوریه از کمک ایران به بازسازی مدارس در این کشور خبر داد. این گفته وزیر، واکنش منفی گستردهیی را در شبکههای اجتماعی ایجاد کرد. واکنش منفی به سخنان وزیر از آنجایی شدت گرفت که یک روز پیش از آغاز سفر حاجی میرزایی و هیات همراه به سوریه، خبرگزاری تسنیم نوشته بود: «کانکسها یا مدارس فرسودهای که پیش از آمدن سیل در دشتیاری سیستان و بلوچستان، مکانی برای تحصیل دانشآموزان و البته تهدیدی برای جان بچهها بود، با آمدن سیل و انباشت گلولای، دیگر قابل استفاده نیست». بهنوشته تسنیم، طبق گفتههای مهرالله رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور ۳۴۲ مدرسه در سیل سیستان و بلوچستان غیرقابل استفاده و نیازمند تعمیرات اساسی است و...» (مردمسالاری ـ اول بهمن ۹۹).
این رسانهٔ حکومتی که هیچ مخالفتی با جنگافروزی و دخالت و کشتار در سوریه و یمن و عراق و... ندارد و آن را عامل بقا و امنیت نظام میداند، معتقد است «اگر چه معقول است از فرصت بازسازی کشورهای جنگزده برای افزایش نفوذ منطقهای و همچنین صدور خدمات فنی و مهندسی استفاده کنیم» اما در وحشت از شعلههای خشم همین کودکان و جوانانی که دیگر تبعیض و بیعدالتی و فساد و غارت حکومتی را برنمیتابند افزود: «زمانیکه مردم، عقبماندگی در شهرهای مختلف کشور خودمان را میبینند که هیچ سازمان و ارگانی برای بازسازی آنها اعلام آمادگی نمیکند، دچار دوگانگی میشوند. این دوگانگی از آنجا ناشی میشود که چرا مسئولان کشور با این همه توانایی که برای بازسازی در کشورها دارند، برای بازسازی منطق محروم ایران اقدامی نمیکنند!؟» (همان منبع)
بله! رسانهها و کارگزاران خامنهای بعد از قیام ۹۸ تحمل کمترین تنش طبقاتی و اجتماعی را ندارند. خوب میدانند جوانان و تهیدستان امروز آتش آفروزان فردا هستند. آتشی که هر آن و با هر جرقه بساط غارت و شقاوت شیخ و ولایت خونخوار را میسوزاند.