تاریخچهٔ سرخفام مقاومت ایران با مفهوم فدا و قربانی در مسیر تحقق هدف بنیادین آزادی و جمهوری دموکراتیک عجین است. سازمان مجاهدین خلق برای تحقق این هدف پیوسته راهحلهای دشوار و استراتژیهای صعب را برگزیده است. این انتخاب استراتژیک، مغایر با تئوریهای مبتنی بر راهکارهای بهاصطلاح خشونتپرهیز، ذلتبار و بینابینی است که خروجی نهایی آنها، تندادن به وضعیت موجود است. بنا بر آموزه مسعود رجوی، رمز ماندگاری و اعتلا در مواجهه با دژخیم، کلمه «فدا» است، و شکافتن بنبستها و پیشروی، تنها با فدای بیشتر میسر است. حماسهٔ ۷آبان ۱۳۹۴ (۷نوامبر ۲۰۱۵) یکی از بزنگاههای تاریخی است که تبلور این راهبرد اصولی و پیشرو در شرایط حداکثر محاصره و فشار را نشان میدهد.
عرصهٔ تقابل و منطق ضدبازاری مقاومت
کمپ لیبرتی(محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین در نزدیکی فرودگاه بینالمللی عراق)، یک «منطقهٔ سرخ» محسوب میشد که پیوسته در معرض حمله موشکی یا تهاجم زمینی مزدوران نیروی قدس قرار داشت. حمله موشکی شامگاه ۷آبان ۹۴، که ۱۰دقیقه بهطور مستمر ادامه یافت، با شلیک ۸۰موشک تقویتشده ۱۲۲میلیمتری کاتیوشا انجام شد که برخی از آنها از الگوی موشک روسی ان.بی۲۴ تبعیت میکرد و قدرت تخریبی بالایی داشتند. این موشکباران مهیب ۲۴مجاهد خلق را بهشهادت رساند و ۲۰۰نفر را زخمی کرد؛ ضمن اینکه خسارات سنگینی به زیرساختهای کمپ وارد آورد.
طراحی این یورش با هدف گرفتن صدها کشته، درهمشکستن روحیه مجاهدین و تحمیل منطق تسلیم صورت پذیرفته بود؛ پیامی که دیکته میشد این بود: «مقاومت فایدهیی ندارد، تا آخرین نفر در یک کمپ کوچک و محاصرهشده کشته میشوید. هر چه زودتر خود را تسلیم کنید».
پاسخ مجاهدین به این استراتژی درهمکوبنده، نمایشی از ارادهٔ خللناپذیر بود. ۳روز پس از حمله، هنرمندان مجاهد بر ویرانههای مقرشان، ترانهٔ حماسی «روز حساب» را اجرا کردند. این واکنش، که در نقطهٔ مقابل «منطق بازاری حاکم بر دنیای سیاست» قرار داشت، به دشمن فهماند که لیبرتی محاصرهشده، نه نقطهٔ ضعف مقاومت، بلکه «کانون ترس پنهان» ولایت خامنهای است. اشعار این ترانه، نظیر «اینجا آغاز پایان توست / کانون ترس پنهان توست»، ایستادگی را به «گورستان» دشمن تبدیل کرد و بر عزم آنان برای گشودن «ره از اینجا تا اوین» تأکید نمود.
اینجا آغاز پایان توست
کانون ترس پنهان توست
باروی سرسخت رزم ما
بنگر اینجا گورستان توست
اینجا آغاز پایان توست
کانون ترس پنهان توست
باروی سرسخت رزم ما
بنگر اینجا گورستان توست
چون توفان پرشتاب
در راه است این انقلاب
ای شه شیخ ذلیل
میآید روز حساب
...
نتایج شگرف استراتژیک
ایستادگی جانانه در کمپهای اشرف و لیبرتی، بهویژه خون خاموشیناپذیر قهرمانان حماسه ۷آبان ۱۳۹۴، تأثیر کیفی و تعیینکنندهیی بر هموار ساختن مسیر استراتژیک مقاومت داشت. این فدای عظیم، زمینه را برای هجرت سازمانی مجاهدین خلق از عراق به آلبانی فراهم ساخت. این هجرت بزرگ، بستری برای به بار نشستن استراتژی نوین مقاومت، موسوم به «هزار اشرف» یا «کانونهای شورشی» بود.
به عبارت دیگر، فداکاریها در لیبرتی یک اقدام تاکتیکی برای حفظ جان نبود، بلکه یک اقدام راهبردی بود که با بدنهای شرحهشرحه شده، پلی ساخت تا دیگر همرزمان بتوانند به سلامت عبور کنند و مراحل سرنگونی را رقم بزنند.
آثار شگرف این استراتژی بلافاصله در جامعهٔ ایران ظاهر شد و در قیام دی ۱۳۹۶ نمود عینی یافت. امروز، در صحنه سیاسی ایران، رشد و گسترش کانونهای شورشی بهمثابه پیشآهنگان عملیاتی برای سرنگونی، مدیون آن «خونهای راهگشا» و «جانهای فداکار» است. بزرگداشت این فدای عظیم، یادآور سوگند مقاومت برای ایستادگی و ادامهٔ راه تا شکوفایی نهایی این همه رنج و خون در نام خجستهٔ آزادی است.