آمریکا امروز یک کشور آزاد است. اما تاریخ آن نشان میدهد برای این آزادی بهای سنگینی پرداخته شده است. در ۱۷۷۶ پس از یک مبارزه نفسگیر، اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا از بریتانیا به تصویب کنگره رسید. اما مبارزه برای آزادی مردم این سرزمین تازه آغاز شده بود. جنگ بین استقلال طلبان و شبهنظامیان بسیجی بریتانیای کبیر شدت گرفت. بر روی وسائل جنگی انقلابیون نوشته شده بود «یا مرگ یا آزادی ـ بکش و یا کشته شو» (به جنگ تا بجنگیم). فرانسه، اسپانیا و هلند از استقلال طلبان حمایت کردند تا اینکه در ۱۷۸۳ انقلاب به ثمر نهایی خود رسید و آمریکا آزاد شد. پس از آن، نبرد برای نفی بردهداری آغاز گردید و تا جنگ داخلی نیز پیش رفت و سرانجام در ۱۸۸۵ مردم آمریکا بر بردهداران و ناقضان حقوق بنیادین بشر نیز پیروز شدند.
یک انقلابی و انساندوست آمریکایی بهنام «جان براون» برای لغو بردهداری فعالیت گستردهای کرد اما وقتی مبارزات سیاسی و اجتماعی او به نتیجه نرسید به مبارزه مسلحانه روی آورد و با کوکلوس کلانها و لباس شخصیهای آن دوران پیکار کرد. وی در نهایت دستگیر گردید و در یک بهاصطلاح دادگاه به اعدام محکوم شد و جانش را در این راه باشکوه تقدیم آزادی مردم آمریکا کرد. دادگاه او را به جرم خیانت و فراخواندن به شورش علیه بردهداری گناهکار شناخت. براون نخستین نفر در تاریخ آمریکاست که به جرم خیانت محکوم گردید. در نقاشی معروفی که قبل از اجرای حکم اعدام را تصویر میکند، جان بروان کودک یک زن برده را میبوسد! (کتاب انقلاب آمریکا، استوارت موری/ ریشهها، اثر الکس هیلی)
با رنج و خون و سرود بر لب، به پیش میرویم
در این سوی جهان و با نگاهی به تاریخ آزادی بشر از ستم ستمگران و با قدمت مبارزات چهل ساله خلق در زنجیر ایران، بیش از ۵۰روز از قیام رهاییبخش در سراسر میهن میگذرد. تاکنون تظاهرات و قیام سراسری در بیش از ۲۱۸شهر با ۵۵۰ شهید و ۳۰۰۰۰دستگیری به ثبت رسیده است. صدها دانشجو در بازداشت، ممنوع الورود به دانشگاه و دهها دانشگاه در اعتصاب، اعتراض و ایستادگی در برابر اوباش و گماشتگان خامنهای قرار دارند. هزاران مجروح در خانهها و محلهای امن در حال گذراندن دورهٔ نقاهت خود هستند.
ماشین فرسوده سرکوب، پت پت میکند
فاشیسم مذهبی در چنبرهای از بحرانهای لاعلاجش، از یکسو تهدید میکند و از سوی دیگر نوک پرچم سفید تسلیم را از پنجره ریزه خوارانش نشان میدهد و بلافاصله به داخل میبرد. انگشت تهدید پاسدار سلامی افاقه نکرد حالا اژهای جنایتکارتر با به رخ کشیدن زندان و شکنجه و دادگاه و چوبههای دار عربده میکشد که میبندیم! میزنیم! میکشیم! تا عبرت بگیرید!
سخنگوی قوه قضاییه رژیم آخوندی در ۱۷آبان گفت، تاکنون ۱۰۲۴ کیفرخواست برای معترضان دستگیر شده در اعتراضات اخیر صادر شده است. از صبر و مدارای! جلادان و گشتاپو هم گفت و اینکه در نهایت احکام عبرت آموز میدهیم!
دو روز پیش از آن هم فرو مایهترین ایادی خامنهای با یدک کشیدن عضویت مجلس ارتجاع خواهان اجرای حکم قصاص (اعدام) قیامآفرینان شدند.
در برابر این نمایشها که هدفش مرعوب کردن جوانان دلیر و نوجوانان سلحشور است، صدها وکیل و هنرمند و استاد دانشگاه و نویسنده و نیروهای روشنفکر داخل و خارج کشور، به اعتراض برخاستند و خواهان برچیده شدن بساط جور و ستم بیدادگاههای بهاصطلاح انقلاب شدند.
مدارا قبول ولی تا کی؟
مضحک اما میرزا بنویس و ملیجک خامنهای در روزنامه کیهان است که عطش خوردن خون جوانان ایران امانش را بریده است. از زندانبانان زمان شاه یاد میکند که کباده اقتدار طلبی میکشیدند ولی حالا میبایست از تجارب آن نگونبختان استفاده کرد و رحم و مدارایی با مخالفان و معترضان نداشت. به جنایتکاران سپاه و بسیج و نیروی انتظامی میگوید مهربانی و شفقت هم اندازهای دارد! مگر نمیبینید نظام در حال سقوط است؟!
«داعشیهای داخلی [برچسبهایی که رژیم خیلی دوست دارد جا بیندازد اما دورانش گذشته است]، تقریباً هیچ واکنش بازدارندهای از پلیس مشاهده نمیکنند! تساهل در مقابل این همه اقدامات وحشیانه چگونه قابل توجیه است؟!. ». (فارس۱۳آبان۱۴۰۱).
بدون دستآورد به خانه برنمیگردند
کار به آنجا کشیده است که حتی دلسوزان نظام ولایت هشدار میدهند که دوران آن ارعاب آفرینیها و سرکوبهای دهه۶۰ گذشته است و خدای خمینی با نعش مدفونش به دوزخ رهسپارست. این خدای آزادی و انسانهای آزاده هستند که پیر و جوان، کارگر و دانشگاهی و حتی مادربزرگان و پدر بزرگانمان در خیابان و زندان و بیدادگاه دژخیمان فریاد آزادی سر میدهند.
«این روزها مردم به دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خشمگینند. بهگفته نماینده رهبری در دانشگاهها ۸۰درصد مردم حاضر به شرکت در اعتراضات هستند... کلید حل خشونت صرفاً به دست حاکمیت است و توصیه به مردم برای جلوگیری از چرخه خشونت راه به جایی نمیبرد. چرا که اگر مردم بدون دستآورد به خانه برگردند، انباشت خشونت در جامعه بهتر که نشده بدتر هم میشود و زمان دیگری مجدداً سرباز میزند و مشخص نیست آن روز دیگر بتوان مسأله را حل کرد... حکومت مبتنی بر خشونت محض زمانی به صحنه میآید که حکومت در حال از دست رفتن است و این ناتوانی است که خشونت را به بار میآورد» (مستقل۱۷آبان۱۴۰۱)
زندان و اعدام شیفتگان آزادی بیاثر است
دژخیمان خامنهای از زندانیان طلب ندامت دارند اما آزادگان همچون گلسرخیها و مهدی رضاییها برای جانشان چانه نمیزنند. رزمندگان آزادی ایران، آخرین سخنان «جان براون» را به یاد میآورند که گفت: «اعتقاد من این است که اگر در این جهان بزرگ، تنها یک چیز مستحق جان نثاری و فداکاری باشد، و لیاقت آن را داشته باشد که من و یارانم در راه تحقق آن جان فدا کنیم، آن چیز، فقط و فقط «آزادی» است. پس با همین اعتقاد راسخ، حکم اعدام خویش را با افتخار میپذیرم. . ». (کتاب جنگ داخلی در آمریکا).