روزنامههای حکومتی در روز دوشنبه بیست و پنجم شهریور، مهمترین مطالب خود را به حمله به تأسیسات نفتی عربستان اختصاص دادهاند، در کنار آن حملات باندی و برخی بحرانهای داخلی و خارجی رژیم دیده میشود.
در روزنامههای باند ولیفقیه، ضمن تکذیب نقش رژیم در حملات تروریستی به تأسیسات نفتی عربستان، حول آن دود و دم و قدرتنمایی راه انداختهاند. روزنامههای باند روحانی هم ضمن تکذیب نقش رژیم مثل روزنامههای باند ولیفقیه به ضد و نقیض گویی افتاده و بهمثابه صاحب اختیار حوثیها، برای عربستان خط و نشان کشیدهاند.
ایران: روحانی پیش از عزیمت به ترکیه: آمریکاییها از عربستان سعودی و امارات پشتیبانی میکنند. آنها اسلحه و اطلاعات را میدهند و بخشی از عملیات جنگی را اداره میکنند... (گفتگوها) در یمن باید از طریق گفتگوهای یمنی – یمنی باشد و آنها خودشان باید مشکل را حل و فصل کنند و بمباران مردم یمن باید خاتمه پیدا کند.
فرهیختگان: سعدالله زارعی: حداقل تا زمانی که تجاوزهای عربستان سعودی به یمن ادامه داشته باشد، یمنیها به این تجاوزها پاسخ میدهند. انصارالله میتواند حملات شدیدتر و سریعتری علیه مواضع ریاض انجام دهد زیرا این منطقه نزدیکتر از تأسیساتی است که روز شنبه هدف قرار گرفته است.
ستاره صبح: راهحل این است که با یک روند سیاسی به بحران یمن و ویرانی این جنگ پایان داده شود تا بهدنبال آن منافع عربستان و نفت آن در امان بماند.
جهان صنعت: اگر منافع و امنیت تمامی کشورهای ذینفع در منطقه برآورده نشود همواره بیم آن میرود که اتفاقاتی اینچنین بار دیگر برای عربستان یا حتی کشورهای دیگر تولیدکننده منطقه تکرار شود... جنگ در یمن و سوریه باید پایان پذیرد و همچنین ایران نیز باید به بازار فروش نفت بازگردد. در این صورت ممکن است بار دیگر امنیت به حوزه خلیجفارس و تنگه هرمز بازگردد...
یک روزنامه باند روحانی از پیآمد رو شدن نقش رژیم در حمله به تأسیسات نفتی عربستان ابراز نگرانی کرده است:
جهان صنعت: علت نسبت دادن چنین اتهامی به تهران ابتدا در ارتباط با مناسبات تهران با حوثیها و سپس در ارتباط با حملات پهپادی گذشته حوثیهای یمن در مردادماه سالجاری و همچنین عملیات خرابکاری علیه چهار کشتی در بندر الفجیره امارات است چرا که در آن حملات نیز تهران با رویکردهای حسابشده و هدفمند ریاض، دوحه و واشنگتن متهم ردیف اول این محافل قرار گرفت و در بحران آرامکو نیز این محافل به این نتیجه رسیدهاند که تهران در طراحی و مهندسی ۱۰۰حمله به منافع واشنگتن و مجموعههای تحت ائتلاف آن نقش دارد... این نگرش واشنگتن در قبال تهران تلاشی برای اجماعسازی علیه تهران و همچنین آمادهسازی، دعوت و قبول کشورهای منطقه در پیوستن به ائتلاف مورد نظر واشنگتن در پروژه انزوا و مهار ایران است.
این روزنامه حکومتی در ادامه نوشته است:« جدا از این هدف، این اتهام آن هم با چنین شدت و حدتی که پمپئو از آن سخن میگوید، پیام دیگری را نیز مخابره میکند و آن، این است که واشنگتن با وجود نیاز وافر به مماشات با تهران تمایلی ندارد که در عرصه عمل نیز به چنین سازش و مماشاتی تن دهد... این وضعیت نشان میدهد که حتی با رفتن و اخراج جان بولتون از کابینه ترامپ مشکلات واشنگتن و تهران به قوت خود باقی است و این مشکلات آنقدر جدی و فاحش است که حتی رفتن بولتون نیز نمیتواند از حجم آن بکاهد و به جزر و مدهای آن پایان دهد».
روزنامههای هر دو باند حاکم به بخشی از محکومیتهای جهانی حمله به تأسیسات نفتی عربستان توسط رژیم اشاره کرده و نسب به آن واکنش هسیتریک نشان دادهاند:
جوان: وزیر خارجه آمریکا باز هم انگشت اتهام را به سمت ایران گرفته و مدعی شده که ایرانیها پشت حملات به شرکت آرامکو قرار دارند. سناتور تندرو آمریکایی هم مدعی شده است که برای جبران حملات به عربستان، واشنگتن باید به پالایشگاههای ایران حمله کند
آرمان: نصرت الله تاجیک: فردی همچون پمپئو دنبال آن است تا از هر وسیلهای علیه ایران استفاده نماید
جهان صنعت: ترامپ و پمپئو که بعد از بولتون افراطیترین چهره سیاسی آمریکاست با اظهاراتشان جریانسازیهایی را علیه روحانی آغاز کردهاند تا بهنحوی به دولت و کشور فشار آورند و افکار عمومی را علیه ایران تحریک و ایران را عامل ناامنی معرفی کنند... بههرحال طبق انتظارها نشست آینده مجمع عمومی سازمان ملل به جریانسازی شدید علیه ایران تبدیل خواهد شد.
مذاکره کردن یا نکردن با آمریکا موضوع حملات روزنامههای هر دو باند حاکم به باند رقیب است:
فرهیختگان: یادداشت توضیحی محمدجواد حجتی کرمانی درباره سخن چند روز قبلش که گفته بود «گفتوگو با ترامپ از باب اکل میته ضرورت پیدا میکند» را خواندم، به این نتیجه رسیدم که برخی سالخوردگان سیاسی حتی برای اتاق فکر هم مناسب نیستند و بهتر است دوران بازنشستگیشان را در محیطی آرام و به دور از سیاست سپری کنند.
رسالت: زمزمههایی برای مذاکره مستقیم با آمریکا در میان مسئولان دولت و برخی نمایندگان مجلس شنیده میشود، لازم است یکبار دیگر و از زاویه دیگر، سرانجام برجام، دیپلماسی لبخند، تماس تلفنی رئیسجمهور با اوباما، قدم زدن وزیر خارجه با جان کری و هر آنچه سادهدلان کماطلاع، تنشزدایی و سیاست درهای باز مینامند را یادآور شوم.
آرمان: این بار پناهیان رئیسجمهور را اغواگر خواند: وی با طرح این سؤال و خطاب قرار دادن رئیسجمهور، اظهار داشت: شما مسئولان به چه دلیلی میخواهید با آمریکا گفتگو و مذاکره کنید؟ آیا بهدنبال منافع ملت هستید؟ اگر منافع ملت برعکس تأمین شود چه؟ متأسفانه مسئولان اصلاً حاضر به شنیدن این سخنان نیستند و تنها به فحشدادن و ناسزاگویی اقدام میکنند.
اذعان به ورشکستگی باندهای حاکم و نفرت مردم از آنان در روزنامههای دوشنبه دیده میشود:
آرمان:مطهرنیا: آنچه در ارتباط با ریزش جناحهای گوناگون سیاسی در مردم مشاهده میشود آن است که مردم دیگر حرکتهای سیاسی موجود در ۴دهه گذشته را چندان بر نمیتابند
همدلی: فروپاشی همین است که امروز در ایران میبینید. درست است که ما شهرهایی را داریم و آدمهایی که در همسایگی هم زندگی میکنند، یا خیابان و محل کار پر از جمعیت است، ولی اینها هیچگونه احساس مسئولیتی نسبت به همدیگر ندارند. به عبارت دیگر آن انسجام اجتماعی که قبلاً به خودی خود یک جامعه را حفظ میکرد، امروز به برخی التزامات امنیتی و نظامی فروکاهیده و چیز دیگری در آن نیست، جز یک تعداد نهادهای حاکمیتی و دولتی که به جای جامعه ایفای نقش میکنند؛ حاکمیت و دولتی که ارتباطش با جامعه گسیخته است.