سؤال: در آستانه سیوهشتمین سالگرد روز تاریخی ۳۰خرداد سرآغاز مقاومت انقلابی در برابر رژیم آخوندی هستیم. همچنین سالگرد تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران است. کودتای استعماری ۱۷ژوئن هم در عداد همین مناسبتها است. از طرفی ما شاهد تحولات داخلی و بینالمللی هستیم که بهخصوص در ارتباط با ایران سرعت هر چه بیشتری گرفته است. در کنار آن، هموطنانمان چه در بروکسل و چه در آمریکا دارند برای برگزاری تظاهرات آماده میشوند. صحبت از برگزاری تظاهرات در کشورهای دیگر هم هست.
میخواهیم نگاهی هر چند اجمالی داشته باشیم بر اوضاعی که این تظاهرات در آن برگزار میشود و اینکه این شرایط چه ویژهگیهایی دارد؛ شرایطی که شاهد صفآرایی بین رژیم آخوندی و ایادیاش با مردم ایران هستیم.
محمد محدثین: همانطور که خواهران و برادرانمان در داخل و خارج ایران در جریان هستند و شما هم اشاره کردید، در آستانهٔ ۳۰خرداد، میهن و مردم ما در یک شرایط ویژهیی بهسر میبرند.
واقعیت این است که همهٔ علائم و نشانهها و همهٔ دادهها به ما این را میگویند و اثبات میکنند که رژیم آخوندی و فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران وارد فاز پایانیاش شده است. همانطور که برادر مسعود رهبر مقاومت، چند ماه پیش اعلام کردند «ما در دوران آمادهباش سرنگونی بهسر میبریم». اگر بخواهیم این دوران را در یککلام تعریف کنیم، بهترین تعریف همان کلام مختصر و عنوان بسیار گویایی است که برادر مسعود گفتهاند.
اگر به مختصات سیاسی فعلی ایران نگاه کنیم، ما با سه عامل مواجهیم:
بهعنوان اولین عامل ما با یک جامعهٔ انفجاری مواجهیم. یک جامعه که ناراضی است، یک جامعه که از ستم و ظلم و تبعیض و نابرابری به ستوه آمده است. در سراسر ایران با وجود همهٔ اقدامات سرکوبگرانهای که رژیم کرده، نارضایتیها، اعتراضات و تظاهرات ادامه دارند. در ایران ملتی بهعنوان مبنای تحول، نمیخواهند این رژیم بالای سرشان حکومت کند؛ نمیخواهند به حاکمیت این رژیم تن بدهند.
عامل دوم عبارت از این است که ما با یک مقاومت سرفراز و یک نیروی پیشتاز مثل سازمان مجاهدین خلق ایران، کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت و مردمی در داخل کشور مواجهیم. با مجموعهیی مواجهیم که با وظایف خودشان ـ بهخصوص پس از هجرت بزرگ در دو سال گذشته ـ توانستهاند خودشان را در سراسر کشور گسترش دهند و ابتکارعمل را بهدست گیرند. اینها عواملی هستند که هر روز در صحنهٔ سیاسی ایران با آنها مواجه هستیم. فعالیتها و تلاشهای کانونهای شورشی در ماههای گذشته، حتی رژیم را به صدا درآورده است که باید فکری بکند.
اما در مورد عامل سوم یا عامل خارجی، ما بعد از ۳۸سال شاهد یک تحول مهم هستیم. این رژیم نان مماشات و امتیازات بادآوردهای را خورده است که غربیها و کشورهای دیگر و جامعه بینالمللی در اختیارش میگذاشت. رژیم این نان را خورده و اساساً با اینها سر پا بوده است. در بحرانها و تنگناها سیاست مماشات و سردمداران سیاست مماشات ـ بهخصوص در ۱۶سال ریاستجمهوری بوش پسر و اوباما در آمریکا ـ این رژیم از تنگناهای بسیار زیادی توسط اینها خارج شد. اشتباه مهلکی که در اشغال عراق اتفاق افتاد و وقایع بعد و ناشی از آن، همگی آب حیات برای رژیم شدند و برندهٔ واقعی و اصلی این وقایع رژیم بود. در دوران اوباما، عراق را دو دستی تحویل رژیم دادند و رژیم در عراق آن چیزی را که با ۸سال جنگ و یک میلیون کشته نتوانسته بود بهدست بیاورد، بر اثر سیاستهای فوقالعاده مخرب، بهدست آورد.
اما حالا دوران این امتیازات سپری شده است. از یک طرف یک جامعه عاصی است؛ از یک طرف یک مقاومت رو به اعتلا است و از طرفی درب سیاست بینالمللی روی پاشنهٔ مماشات نمیچرخد یا حداقل به آن میزان قبلی نیست.
اکنون تحریمهایی که رژیم با آنها مواجه است و فشارهایی که از طرف آمریکا و طرفهای بینالمللی اعمال میشود، همگی معکوس روال گذشته هستند. اینها همان چیزهایی بودند که مقاومت ایران از ۴۰سال پیش میگفت و خواستارش بوده است. مقاومت ایران ۴۰سال میگوید این رژیم باید مورد تحریم نفتی واقع شود؛ این رژیم باید مورد تحریم تسلیحاتی قرار بگیرد. همین تحریم پتروشیمی را هم مقاومت ایران از قبل بر آن اصرار کرده بود. در بیانیه شورای ملی مقاومت به تاریخ شهریور ۹۷یک بار دیگر این مطلب بیان شده بود.
اینها مواردی هستند که مقاومت قدم به قدم برایشان تلاش زیادی کرده، زحمت فراوان متحمل شده و فراخوانهای زیادی داده و اعتصابها و اعتراضات بسیاری در یک کارزار جهانی صورت گرفته است.
بنابراین رژیم در این شرایط بهسر میبرد. در این شرایط، وقتی هم از تظاهرات هموطنانمان صحبت میکنیم، با چنین زمینهای مواجه هستیم. یعنی رژیم آخوندی در بدترین موقعیت خودش است. این رژیم زیر فشارهای داخلی، فشارهای خارجی و زیر فشار مقاومت و نیز در فقدان سیاست مماشات، دارد دست و پا میزند.
همین وضعیت یا بهتر است بگویم همین عوامل سهگانه باعث افزایش تضادهای درونی رژیم شدهاند. این تضادها به رأس نظام رسیده است؛ طوری که خامنهای و روحانی خیلی جاها با هم روبهرو میشوند. وزیر نفت رژیم با زبان اشهد میگوید که هیچ وقت وضع ما به این خرابی نبوده است. میگوید نه میتوانیم کشتی ببریم، نه میتوانیم نفت ببریم، نه میتوانیم پولش را بگیریم، نه میتوانیم پولش را منتقل بکنیم. این است وضعیتی که ناقوس سرنگونی رژیم در آن به صدا درآمده است.
هممیهنانمان میخواهند در همین شرایط به تظاهرات ۲۵خرداد در بلژیک و ۳۱خرداد در آمریکا بپردازند. تظاهراتی که در هفتههای بعد در آلمان، سوئد، انگلیس و جاهای مختلف ادامه خواهد داشت. این سلسله تظاهرات شایسته و لایق چیزی هستند که برادر مسعود از آن بهعنوان «دوران آمادهباش سرنگونی» اسم بردند. خودشان هم در پیام و اطلاعیهٔ شماره ۱۲ارتش آزادیبخش پیشنهاد کردند که در این تظاهرات یا مراسم سالانه مقاومت، هموطنانمان در خیابانها و پایتختها و کشورها سرازیر شوند. در واقع سیل ایرانیان تتمهٔ سیاست مماشات با ملایان را بشوید و ببرد و میخ سرنگونی و تغییر این رژیم را در سطح بینالمللی بکوبند.
سؤال: این تظاهرات چه اهدافی را دنبال میکند و چه پیامهایی را با خود خواهد داشت؟
محمد محدثین: متناسب با همین مرحلهای که ما در آن بهسر میبریم و در شرایطی که رژیم وارد فاز پایانیاش شده است، حرف در یککلام این است که رژیم باید سرنگون شود. ملت ایران خواهان این سرنگونی هستند. در مقابل این رژیم، یک نیروی مقتدر و توانمند مثل سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران آماده برای سرنگونی هستند. تنها آلترناتیو دموکراتیک این رژیم یعنی شورای ملی مقاومت در صحنه حضور دارد. تمام تبلیغات و فرضیات و مزخرفاتی را که رژیم تلاش میکند تحت عنوان «نظام ما آلترناتیو ندارد و اگر نظام ما متزلزل شود، ایران مثل سوریه میشود» دامن بزند و تبلیغ کند، همه را مردم ایران پاسخ دادهاند. در این تظاهرات هم این را نشان خواهند داد که رژیم ضدبشری آخوندی آلترناتیو دارد. ایران یک نیروی شایسته و جایگزین دارد که هم قادر به سرنگونی این رژیم است و هم قادر به جایگزینی آن. علاوه بر این هموطنانمان در این تظاهراتها با سیاست آلترناتیوسازی، آلترناتیو بازی و دست و پا کردن آلترناتیوهای جعلی و موهوم و پوشالی مقابله خواهند کرد. آلترناتیوهایی که یا رژیم درست میکند یا هدایتش میکند که خاک بپاشند در چشم تودهها و غربیها برای اینکه بگویند آلترناتیو جدی وجود ندارد.
هموطنانمان در این سلسله تظاهرات اعلام میکنند که ایران یک آلترناتیو شایسته دارد. حتماً مطلع هستید که رژیم به موازات شیطانسازی علیه مقاومت، از یک طرف میخواهد به مردم بگوید آلترناتیوی ندارید که من بپذیرم و از طرفی به غرب و جامعهٔ جهانی بگوید که رژیم ما آلترناتیو ندارد؛ پس خود ما را بپذیرید! اینها خواب و خیالهای رژیم آخوندی هستند. در حالی که سلسله تظاهرات هموطنانمان میخواهد اینها را بشوید و کناری بزند و از جانب مردم ایران اعلام کند که چنین خبرهایی نیست.
این تظاهرات همچنین یک پاسخ دندانشکن به سیاست شیطانسازی است. این سلسله تظاهرات دفاع از اصالت و حقانیت سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت است. این سلسله تظاهرات افشا و بههم زدن میز کثیفی میباشد که رژیم با سیاست شیطانسازیاش درست کرده است. این رژیم صدها میلیون دلار اموال مردم ایران را در این مسیر حرام میکند.
لازم است تأکید کنم که بهخصوص وقتی از تظاهرات در اروپا صحبت میکنیم، از هموطنانمان در بلژیک و اطراف بلژیک صمیمانه میخواهم که در این تظاهرات شرکت کنند. این نکته بهطور خاص در مورد اروپا و بهطور اخص در مورد بروکسل صادق است. بروکسل پایتخت اروپا است.
هموطنانمان آنجا جمع میشوند که بگویند ما با سیاست مماشت مخالفیم. تتمهٔ سیاست مماشات باید جمع شود. البته بخش زیادی از این سیاست بهدلیل واقعیتهای رژیم، بهدلیل ناتوانیهای رژیم و بهدلیل سیاست آمریکا، در عمل حذف شده است. در عینحال محافل و جریانها و دولتهایی در اروپا هستند که همچنان تلاش میکنند کشتیِ شکستهٔ مماشات را نجات دهند. هموطنانمان در اروپا ـ بهخصوص در بروکسل پایتخت اروپا ـ گرد میآیند که بهنام مردم ایران، از طرف مردم ایران و بهعنوان صدای مردم ایران و مقاومت ایران بگویند که این سیاست باید متوقف و کنار زده شود. آنها چه در اروپا و چه در آمریکا خواهند گفت که پیام ما به مردم ایران حمایت تمامعیار از کانونهای شورشی، از سازمان مجاهدین خلق ایران و از شوراهای مقاومت میباشد که بهخصوص در ماههای اخیر گسترش پیدا کردهاند. اینها چشم و چراغ و امید مردم ایران برای سرنگونی رژیم ضدبشری و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردمی در کشور مان هستند.
سؤال: با توجه به شرایطی که توصیف کردید، آیا راه برونرفتی برای رژیم وجود دارد؟
محمد محدثین: واقعیت این است راه زیادی مقابل رژیم آخوندی وجود ندارد. رژیمی است که پتانسیلها و تواناییهایش به انتها رسیده است. بهلحاظ اقتصادی با بدترین بحرانها مواجه است. روحانی در یکی از سخنرانیهای ماه رمضان در یک پاراگراف، سهبار گفت که «در چهل سال گذشته ما هیچوقت در چنین وضعیتی نبودیم».
بنابراین رژیم انتخابهای زیادی ندارد. این حاکمیت میتواند در مقابل شرایط آمریکا، نُرمهای بینالمللی و شرایط جامعهٔ جهانی عقبنشینی کند و بپذیرد که مثل یک حکومت معمولی حکومت کند، از صدور تروریسم دست بردارد، از جنگافروزی دست بردارد و از دخالت در کشورها و از بمب اتمی دست بردارد. این کارها را نمیتواند بکند. چون همینکه وارد این معادله و این معامله بشود، هژمونی ولایت فقیه و نظام ولایت فقیه فرو میریزد. این همان حرفی است که خامنهای به زبان اشهدش میگوید «وقتی ما یک قدم عقبنشینی کنیم، باید تا آخر نظام عقبنشینی کنیم». خامنهای در یک سخنرانی میگفت «وقتی اینها میگویند تغییر رفتار، منظورشان این نیست که مثلاً ما تا حالا ساعت ۸سر کار میآمدیم و حالا ساعت ۷بیاییم؛ مقصودشان این است که از نظام اسلامی دست بردارید». خامنهای خیلی خوب میفهمد که این رژیم وقتی از صدور ارتجاع و بنیادگرایی و جنگافروزی دست بردارد و یا همانطور که برادر مسعود گفتند وابترمگد و برود در مرزهای ایران بنشیند، آن موقع دیگر این نظام ولایت فقیه نیست.
بنابراین تا اینجا این راه به رویش بسته است. ممکن است روزی به این تن بدهد. کسی علم غیب ندارد؛ ولی تندادن به این شرایط همانا و پا گذاشتن به روند از هم گسستن و پاشیدن شیرازهٔٔ نظام همانا. به همینخاطر هم است که خامنهای میگوید ما کار کارشناسی کردیم و از روی احساسات حرف نمیزنیم. خامنهای ادامه میدهد که ما نمیتوانیم با آمریکا سر میز مذاکره بنشینیم و این تعبیر را میکند که «مذاکره با آمریکا سم است و مذاکره با این دولت آمریکا هم سم مضاعف است». بنابراین میبینید که راه بسته است. راهی هم که با آمریکا سرشاخ و درگیر بشود و از یک رویارویی نظامی استقبال کند، راه انهدام نظام است. یک بار ظریف گفت که قدرت نظامی ما در عرض چند دقیقه توسط آمریکا نابود میشود. باند مقابل هم قاف گرفت به ظریف که تو داری آدرس اسرار ما را به دشمن میدهی.
در نتیجه، مشکلاتی که رژیم در آنها با آمریکا درگیر است، نشانهٔ وقوع یک بنبست هستند. الآن رژیم تلاش میکند در عین انقباض و بستن خودش، سرش را هم پایین بگیرد تا دوران ریاستجمهوری ترامپ بگذرد و شاید یک رئیسجمهور دیگری بیاید و وضع فرق بکند. رژیم دنبال چنین تفکری است که از قضا در داخل خودشان میگویند اصلاً روی این نمیشود حساب کرد.
رژیم تنها راه برونرفت نسبی یا راهی که بحرانش را تخفیف بدهد، در این میبیند که آلترناتیو و مقاومت را مهار کند. در رابطه با مقاومت هم بهخصوص پس از عملیات پیروزمند و موفقیتآمیز انتقال سازمانیافته و جمعی مجاهدین از عراق، مثل گذشته برایش میدان باز نیست که راحت بتواند موشک بزند و حمله کند. این همان چیزی است که در داخل رژیم بهشدت از آن ناراحت هستند و خودشان میگویند اشتباه کردیم که برای اخراج مجاهدین از عراق فشار آوردیم.
بنابراین رژیم به دو اهرم رو آورده است: تروریسم و شیطانسازی. این دو سلاحی هستند که رژیم میخواهد با آنها خطش را پیش ببرد. در مورد تروریسم، آن کارهایی که رژیم در سال ۹۷کرد، با عقل سیاسی جور درنمیآمد. یعنی باید پرسید که رژیم با چه محاسبهای میرود در آلبانی انفجار ایجاد کند یا میرود در آمریکا و اروپا جاسوسی و زمینهسازی تروریستی کند؟ در هر سه مورد هم شکست خورد.
اکنون تفاوتی مهم بین رژیم امروز و رژیم ۲۰سال پیش وجود دارد. آن موقع میرفت در اروپا کار تروریستی میکرد؛ مثل ترور دکتر کاظم رجوی، ترور در میکونوس، ترور محمدحسین نقدی و... آن موقع رژیم میخواست اپوزیسیون خودش را از بین ببرد. الآن رژیم میخواهد خودش را نجات دهد. آن موقع کار تروریستیاش خصلت تهاجمی داشت؛ ولی الآن خصلت تدافعی دارد و برای حفظ حداقلهای خودش است. از قضا چون برای حفظ حداقلهایش است، قیمت بیشتری هم میدهد.
کاری که پارسال در رابطه با ویلپنت کرد، یعنی دیپلمات رسمیاش را فرستاد بمب را دستی تحویل عملکننده بدهد، کاری بود که سابقهٔ ثبت شده در اروپا ندارد. در این رژیم و در حکومتهایی که چنین کارهای تروریستی میکردند، چنین سابقهای نبوده که دیپلماتشان بمب تقسیم کند. دیپلماتهای رژیم امکاناتشان را پشت کارهای تروریستی میگذاشتند؛ ولی اینکه خود دیپلمات وارد کار تروریستی بشود، به این صورت نبوده است. این نشان میدهد که این رژیم تا چه اندازه محتاج ضربه زدن به این مقاومت است که حاضر میشود بهخاطر این عملیات تروریستیِ شکستخورده، تمام مناسبات اروپا با خودش را بههم بزند. با این حال این قیمت را میدهد؛ بهخاطر اینکه با این اپوزیسیون، با شورای ملی مقاومت و با سازمان مجاهدین دچار مشکل است. آن روی دیگر این کار تروریستی، شیطانسازی و خراب کردن چهرهٔ مقاومت است.
این هم تفاوتش با گذشته در این است که رژیم علاوه بر اینکه میخواهد چهرهٔ مقاومت را خراب کند، میخواهد جلو راه ورود عناصر جهانی را برای تأثیرگذاری بر شرایط فعلی بگیرد. میخواهد بگوید که ترامپ میخواهد جنگ راه بیاندازد! در حالی که ترامپ نمیخواهد چنین کاری بکند؛ بلکه مردم ایران میخواهند این رژیم را سرنگون کنند. رژیم میخواهد تلقین کند که ترامپی که خیلی بد است میخواهد جنگ کند و ابزارش هم مجاهدین هستند که خیلی بد و بد هستند؛ تا اینطوری جهان را بترساند. البته عمر این حرفها گذشته و با ضربه خوردن سیاست مماشات، دیگر کسی این حرفها را جدی نمیگیرد و باور نمیکند.
بنابراین این راه برونرفتی است که رژیم دارد آن را جستوجو میکند. در این چهارچوب از قضا صحبتی که از تظاهرات بروکسل یا آمریکا و...میکنیم، اینها اهمیتی مضاعف پیدا میکنند. این سلسله تظاهرات مبین همین بحران رژیم است که از آن با عنوان فاز پایانی رژیم یا دوران آمادهباش سرنگونی اسم میبریم. در واقع تظاهراتی است متناسب با این مشخصات. به همینخاطر وظیفة تکتک هموطنانمان این است که با تمام قوا و امکانات و انرژی در این تظاهرات شرکت کنند. این تظاهرات در واقع اعلام خواست مردم ایران برای سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندی است.
برگرفته از سیمای آزادی