قرار است ۹تیر ۹۷ میتینگی در آنسوی آبهای جهان و بیش از ۴۰۰۰کیلومتر دورتر از ایران برگزار شود. رژیم آخوندی علاوه بر بسیج تمام تبلیغاتش برای منحرف کردن توجهات از این واقعه مهم، از قول یک عنصر نشاندار فاشیستیاش بهنام محمدجواد هاشمینژاد، رئیس کانون هابیلیان، عنوان میکند که: «این را ما نباید اجازه بدهیم اتفاق بیفتد»!
کهکشان قیام ۹۷ و خوابهای پنبهدانه ۴۰ساله ارتجاع
نظام آخوندی در ۴۰سال گذشته خیلی از این «باید و نباید»ها برای مخالفانش و بهطور خاص برای سازمان مجاهدین خلق ایران خواب دیده است. فقط یک جایی همواره کمیتش لنگ بوده و هست و آن، عزم و ارادهٔ مقاومتی برای تحقق آزادی در ایرانزمین با سرنگونی تمامیت نظام ولایت فقیه میباشد.
این غیض عنصر فاشیستی آخوندی قابلفهم است. از آنجا که خوب دستش آمده است که طی این سالیان نسبت به برگزاری میتینگ سالانه مقاومت، فقط آب در هاون کوبیدهاند؛ امسال اما این غیض را باید صدچندان ابراز کنند؛ چرا که افق سرنگونی نظام آخوندی با تحولات داخلی و بینالمللی پیش رویشان ظهور کرده است.
کهکشان قیام ۹۷ ـ امان از نسل آگاه ضدارتجاع آخوندی
هاشمینژاد یک فقره از بلاهت و ضمناً بنبست نظام برای شکار نسل جوان ایران را هم برملا نمود. با وجود در اختیار داشتن تمام وسایل تبلیغاتی و رسانهیی و انحصار خاص آن طی ۴۰سال گذشته در دستان نظام آخوندی، وی مدعی میشود که: «دشمن تلاش داره در سایه بعضی از عدمآگاهیهایی که در سطح جامعه وجود داره، سوءاستفاده بکنه». کدام «عدمآگاهیها»؟ منظورش این است که ملازمان و نگهدارندهگان نظام آخوندی ـ از جمله هاشمینژاد ـ ۴۰سال علیه مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق و مخالفان نظام تبلیغ و سرکوب و کشتار افسارگسیخته کردند، ولی به خرج و گوش مردم و بهطور خاص نسل جوان نرفت که نرفت.
کهکشان قیام ۹۷ ـ امان از نفرت یک جامعه از ولایت فقیه
روی دیگر منظورش هم نفرت و انزجار «سطح جامعه» نسبت به کلیت نظام ولایت فقیه است. حالا این نفرت و انزجار و آن رشد و بالندگی مقاومت و آگاهی و قیام نسل جوان به هم گره خوردهاند. معنای این گرهخوردگی هم چیزی جز چشمانداز نزدیک سرنگونی نظام آخوندی توسط مردم و مقاومت سازمانیافتهشان نیست. از این رو مجبور است دقدلی اصلی و وحشت ناگزیر را با یک نعل وارونه و واژگونگویی دجالگرانه اعتراف کند: «آنچه که بهعنوان دموکراسی برای مردم ایران دارند پیشبینی میکنند و خوابش را دارند میبینند، از سر لولههای تفنگ جنایتکارانی مثل منافقین داره رد میشه».
خودش دارد آدرس مسأله روز مردم ایران با این حاکمیت را میدهد. این را از داخل ایران و ارتباط مقاومت با مردم، بهتر و بیشتر احساس میکنند تا از آدرسی که دجالگرانه به خارج ایران نسبت میدهند. اولاً اعتراف میکند که صورتمسألهٔ همیشگی ایران و ایرانی با فاشیسم مذهبی حاکم، دموکراسی و آزادی بوده و میباشد. بعد هم عنصر وفادار و پایدار برای تحقق اینها را نشانه میرود؛ چرا که با تغییروتحول منطقهیی و بینالمللی و چشمانداز گلگرفتن مماشات ۳دهه با آخوندها، عنصر اصلی که همانا مقاومت سازمانیافته ایران باشد، به موقعیت و نقش تعیینکنندهاش در رقمزدن محتوم آیندهٔ ایران راه یافته است.
اعتراف جلادان به شکست در برابر ۴نسل
هاشمینژاد هم مثل تمام ریزهخواران دیکتاتورها ۲ویژهگی را توأمان دارد: هیزمبیار جنایت همراه با بلاهت. وی در یک قسمت دیگر از اظهاراتش درباره گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس، ناگزیز از اعتراف به پیوند بین نسلها علیه تمامیت نظام خمینی و خامنهای میشود. در اینجا هم با آنکه تمام ایران زیر سلطه اختناق و زندان و سرکوب و جنایت و چپاول از جانب دستگاه ولایت فقیه بوده است ـ که هاشمینژاد هم یکی از عناصر سوپرفاشیستی آن میباشد ـ، شکست ۴۰ساله تیغه دیکتاتوری مذهبی را در مقابل مقاومت و جوانان ایران به نمایش میگذارد: «یکی دو نسل جدید آمدند آن حوادث را ندیدند و خُب چیزی نمیدانند. این فرصتی برای دشمن ایجاد میکنه که بتوانه این جابهجاییها را بکنه».
اتفاقاً آن چیزی که در زیر تیغه سانسور و سرکوب خمینی و خامنهای ـ که با عناصری مثل هاشمینژاد پیش برده و میبرند ـ ناشناخته مانده است، حجم جنایت و چپاولی است که علیه مردم ایران و فرزندان دلاورشان صورت گرفته و پوشیده نگاه داشته شده است. وانگهی کدام ایرانی ـ بهطور خاص «۲نسل جدید که آن حوادث را ندیدند» ـ از زیر تیغ خونچکان جنایت آخوندها قسر در رفتهاند که در ادبیات مبتذل و دجالگرانه هاشمینژادها «فرصتی برای دشمن ایجاد کنند که بتوانند این جابهجاییها را بکنند»؟
جابهجایی شکستخورده و باورهای زندهشده
اولاً: در دنیا هیچکس و هیچ دولتی با ملت و مردم ایران دشمنی نداشته و ندارد مگر نظام ولایت فقیه.
ثانیاً: آن کس و جریانی که در دشمنی با ارزشهای انسانی و کلمات حامل آنها و «جابهجایی» مفاهیم، به قلعوقمع و ذبح و وارونه و «جابهجایی» واژههایی چون «دشمن»، «انقلاب»، شهادت»، «مردم» و... دست زد، همانا خمینی و وارثان پلیدش بوده و باشند که دجالگرانه، همه این مفاهیم را علیه مردمان ایران و منطقه بهکار گرفته و میگیرند و موجب و مسبب این همه جنایت در ایران و سوریه و یمن و... هستند.
ثالثاً: واقعیت این بوده است که آنچه طی ۳دهه به یاری مماشاتگران و از ما بهتران دنیا به نفع نظام آخوندی «جابهجا» شده بود، به محاق بردن حقانیت مقاومت و حق حاکمیت مردم ایران بوده است و لاغیر.
رابعاً: کدام ایرانی شرافتمند هست که نداند مبارزه نسل آزادی و مقاومت سازمانیافتهاش در هیأت سازمان مجاهدین خلق ایران علیه تمامیت نظام آخوندی از دههٔ ۶۰ تا دهه ۹۰ موجب مباهات و افتخار تاریخ ایرانزمین بوده و باشد؟ هر ایرانی شرافتمند و آگاه میداند که اگر این مبارزات نزدیک به ۴دهه را از صفحه تاریخ ۴۰سالهٔ ایران حذف کنیم، هر چه میماند، سلطه یک ایدئولوژی قرونوسطایی با مشتی استثمارگر رذل و دجال و دینفروش و ریاکار و شنائت و قساوت مشتی جانی و دزد و اختلاسگر و تیرخلاصزن و نابودکننده حرثونسل ایرانزمین تحت عنوان «جمهوری اسلامی ایران» است و بس؛ بهعلاوه مشتی مماشاتگر و رمال و ریزهخوار سفره خون و جنایت.
کهکشان قیام ۹۷ ـ افتخار پایداری بر سر آرمان آزادی در ایران و جهان
از این رو مقاومت سازمانیافته مردم ایران پس از ۴دهه مبارزه با مهیبترین نیروی تاریخ ایران، افتخار میکند که رژیم آخوندی و ملازمان و دستاندرکارانش را به اعتراف به بنبست در مقابل چنین پایداری و ایستادگی بر سر آرمان آزادی کشانده و میکشاند.
اساس حرف دژخیم هاشمینژاد این است که نظام در همه زمینهها ـ بهطور خاص نسل جوان و پیوندیافته با آرمان آزادی و مقاومت ایران ـ به بنبست رسیده است. حالا هم پس از قیام دی ۹۶ که صفحه مختصات سیاسی ـ اجتماعی ایران را به نفع مقاومت سراسری رقم زده است و حالا که به یمن مقاومت مردم ایران، دیوار مماشات و زدوبندهای کلان با آخوندها ترک و شکاف جدی برداشته و بخشی از آن هم فروریخته است، نظام آخوندی بیشتر از هر کسی به وزن و اعتبار داخلی و بینالمللی و اثرگذاری گردهمایی امسال مقاومت ایران اشراف دارد؛ حتی اگر در آنسوی آبهای جهان و بیش از ۴۰۰۰کیلومتر دورتر از ایران برگزار شود.