روز دوشنبه ۲۸شهریور خشم فروخفته خلق در سراسر میهن شعلهور شد. دانشگاهها خروشان شدند و خیزشی که از ۲روز پیش در تهران، سقز و سنندج برپا شده بود، به سراسر ایران گسترش یافت. تهران، اصفهان، کرج، مشهد، دیواندره، کرمانشاه، سنندج، کامیاران، رشت، مریوان، تکاب، ایلام، بوکان، بانه، قروه و شهرهای دیگر شاهد تظاهرات، درگیریهای شدید و جنگ و گریز مردم با نیروهای سرکوبگر بود. شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای»، و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» در شهرهای بپاخاسته فریاد شد. قتل وحشیانه مهسا جرقه به انبار باروت جامعه انفجاری بود. همزمان فعالیتهای انقلابی و سلسله تهاجمهای کانونهای شورشی به پایگاههای سپاه و بسیج ضدخلقی دیوارهای خفقان رژیم ضدبشری را از خراسان تا خوزستان و از اصفهان تا کرمان و از میانه تا بهبهان درنوردید و طنین شعارهای رادیکال قیامآفرینان، ایرانزمین را با شعارهایی چون «ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم» رو در روی رژیم جنایتکار و آدمکش آخوندهای ضدایرانی قرار داد.
خیابانها و میادین بسیاری از شهرها صحنهٔ جنگ شد. در تهران بولوار کشاورز و ولیعصر، جوانان سطلهای زباله را بهآتش کشیدند و وقتی گارد سرکوبگر خامنهای وارد شد، خودروهای آنها طعمهٔ آتش گردید.
فیلم مادری ۶۰ساله که یک پسر جوان را از دست نیروهای سرکوبگر رهانید و خود توسط آنها با باتون مجروح شد، موجی از نفرت را نثار خامنهای کرد و مردم را بیشازپیش تشویق کرد که به خیابانها بریزند
دیواندره، قروه، بانه و بسیاری از شهرهای دیگر صحنهٔ درگیری و جنگ و گریز شد. مزدوران گاز اشکآور پرتاب کردند و سپس به گلولهٔ جنگی متوسل شدند. اما تظاهرات و پیشروی مردم ادامه داشت.
در تهران جوانان فریاد میزدند «این آخرین پیام است، هدف کل نظام است». فضایلی، عضو دفتر نشر آثار خلیفهٔ ارتجاع هم با اشاره به خیزش مردم نوشت: «مهسا بهانه است، اصل نظام نشانه است!».
تظاهرات پرخروش دانشجویان در دانشگاه تهران، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه هنر، دانشگاه ملی، دانشگاه علامه و دانشگاه اصفهان آن هم در آستانه سال تحصیلی برای خامنهای و رئیسی پیامی بهشدت ترساننده با خود بههمراه داشت.
خامنهای سالها با سرکوب و دستگیری دانشجویان معترض و مبارز و گسیل نیروهای وحشی بسیج و حراست و ترویج فرهنگ مبتذل آخوندی تلاش داشت شعلهٔ مبارزهجویی دانشجوی ایرانی را خاموش کند. اما دانشگاه نشان داد که همچنان سنگر آزادی است و «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد». آنها همصدا با شهرهای بپاخاسته فریادهای «میکشم، میکشم، هر آنکه خواهرم کشت» و «اینهمه سال جنایت، مرگ بر این ولایت» و «۱۵۰۰نفر، کشته آبان ما» را طنینانداز کردند.
خیزش سراسری روز ۲۸شهریور بار دیگر نشان از موقعیت انقلابی و شدت انفجاری بودن جامعهٔ ایران داشت. با وجود اینکه خیزش از روز ۲۶شهریور آغاز شده و تمامی ماشین سرکوب خامنهای در آمادهباش بود، اما نتوانست از تبدیل شدن آن به خیزشی سراسری جلوگیری کند.
خیزشهای روز دوشنبه تصویر دیگری را از تعادل بین نیروی مقاومت و قیام با رژیم ولایت فقیه و پاسداران حفاظت از آن رقم زد. تصویری که نشان میدهد این خلق و مقاومت است که حرف آخر را خواهد زد، نه دشمن و جنایات وحشیانه و ترفندهای دجالگرانهاش. همچنان که رهبر مقاومت، مسعود رجوی، ضمن فراخوان به پیوستن سایر شهرها به خیزش سنندج و سقز گفته بود: «رژیم باید حساب یکایک خونریزیها و جنایتهایش را پس بدهد»(۲۶شهریور ۱۴۰۱).