بحرانهای مختلفی که رژیم در چنبرهٴ آنها گیر افتاده، به جنگ و دعوای عجیب و به قول روزنامههای خود رژیم لرزانندهیی، منجر شده است.
آنچه چشمگیراست، جنگ و دعوای دو باند رژيم است که این روزها متمرکز شده روی دعوای بین سران دو قوه مجریه و قضاییه نظام.
از رو کردن دست همدیگر در چپاول و دزدی و همدستی هر دو باند با بابک زنجانی و روشدن ابعاد نجومی چپاول هر دو باند که بگذریم، یک تحول جدید این بود که اژهای گفت تعدادی از آقازادهها را گرفتهایم و نمیتوانم اسمشان را بگویم، همین طور آخوند لاریجانی خرید دستگاه شنود و استراق سمع توسط دولت روحانی و مستقر شدنش در نهاد ریاستجمهوری را مطرح کرد که میخواست ژست روحانی در مورد حقوق شهروندی را به هم بزند. که دولت هم جواب داد این دستگاهها را زیر نظر اطلاعات سپاه وارد کردهاند…
طبعا جنگ و جدال قبلاً هم بوده ولی مهم این است که جنگ باندی این روزها رفته روی موضوعات خطی و استراتژیک، که دو بحران اصلی رژیم را شامل میشود، یکی برجام که در انتها به رابطه با آمریکا میرسد، یکی هم بحران سوریه که به رابطه با مسکو ختم میشود، و در هر دو مسیر اینها به بنبست خوردند
ممکن است گفته شود که در رابطه با برجام بنبست تا حدودی قابل فهم است ولی در مورد رابطه با مسکو و مسأله سوریه که رژیم الآن در سوریه حضور دارد و میگویند زمین دست ماست
واقعیت این است که رژیم و بهخصوص باند خامنهای از این قبیل تبلیغات میکنند و میخواهند صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارند، اما رژیم و مشخصاً باند خامنهای در جریان رابطه با همکاریش با روسیه در سوریه، می خواست اینطور وانمود کند که در ازای ناکامی در بستن با کدخدا و غرب توانسته از شرق راهی بازکند، و یک اتحاد استراتژیک با مسکو برقرار کند، اما بعد از توافق آتشبس مسکو و آنکارا با اپوزیسیون سوریه که در عمل رژیم را کنار گذاشتند، الآن باند رفسنجانی، روحانی روی این دست گذاشتهاند که تئوریسنها و مدافعان رابطه راهبردی با روسیه باید جواب بدهند که چی شد؟ الآن ما و حزبالله را دارند از سوریه بیرون میکنند. نتیجه آن همه خون و پولی که در سوریه ریختیم چه شد؟ سایت حکومتی دیپلوماسی نوشته: «سوالاتی در اذهان موجود است که نیاز به پاسخ شفاف دارد».
باند خامنهای و مشخصاً تلویزیون رژیم که دست این باند است، در واکنش به این حملات دست روی نتیجه شکست برجام میگذارد و اینکه کری گفت طرح آمریکا این است که تحریمهای جدیدی در زمینه حقوقبشر و موشکی اعمال کند. و اگر دولت جدید آمریکا کار را به دست بگیرد، این قضیه خیلی شدیدتر میشود.
به این ترتیب میبینیم بحران درونی رژیم یک درجه دیگر به عمق رفته، و به جای برملا کردن فساد و چپاول که در دعواهای باندی، تبدیل به یک چیز روزمره شده اما البته آثار و پیامدهای اجتماعی آن خودش یک بحران دیگر است… الآن شکستهای راهبردی و استراتژیک جای اول را گرفته است. یعنی از یک طرف شکست در برجام و از طرف دیگر شکست دخالت در سوریه، که معنایش بنبست رابطه با آمریکا و بنبست ربطه با روسیه است. جالب است رژیم و خمینی دجال که شعار نه شرقی نه غربی میداد اما در عمل تبدیل شد به هم شرقی هم غربی، اما در هر دو تا شکست خورد چون باند روحانی تلاش کرد به غرب بیاویزد که شکست خوردند و باند خامنهای تلاش کرد به شرق و روسیه بیاویزد که در آن هم شکست خورد.
اما اینکه رژیم در این داستان و بر سر این دو راهی که هر دو طرف آن بنبست است چه میخواهد بکند باید گفت: در عمل هیچ کاری نمیتواند بکند، ولی برای خالی نبودن عریضه با دجالگری و دامن زدن به بحرانهای داخلی تلاش میکند هر چقدر بشود، روی این بنبست استراتژیک را بپوشاند و از هر دو باند دايم نصیحت میکنند که آقا دعوا نکنید یا دعوا را در پشت پرده حل کنید، اما در عینحال فرمان حمله به باند مقابل میدهند. مثلاً آخوند خاتمی در نمایش جمعه، ضمن همان نصیحتها که گفتم، اما یک جمله بعد به قضاییه آخوندی میگوید عوامل فساد و چپاول دولت روحانی را پیگیری و قاطعانه محکوم بکند.
باندهای حکومتی که در این موارد به همدیگرحمله میکنند، هیچکدام راهحل و برون رفتی نمیتوانند نشان بدهند، بلکه بیشتر ضایعات مسیر طی شده را گوشزد میکنند و هشدار میدهند. بنابراین تأکید میکنم رژیم در این مورد عملاً کاری نمیتواند بکند، و این مردم ایران هستند که رژیم را تعیینتکلیف خواهند کرد.
آنچه چشمگیراست، جنگ و دعوای دو باند رژيم است که این روزها متمرکز شده روی دعوای بین سران دو قوه مجریه و قضاییه نظام.
از رو کردن دست همدیگر در چپاول و دزدی و همدستی هر دو باند با بابک زنجانی و روشدن ابعاد نجومی چپاول هر دو باند که بگذریم، یک تحول جدید این بود که اژهای گفت تعدادی از آقازادهها را گرفتهایم و نمیتوانم اسمشان را بگویم، همین طور آخوند لاریجانی خرید دستگاه شنود و استراق سمع توسط دولت روحانی و مستقر شدنش در نهاد ریاستجمهوری را مطرح کرد که میخواست ژست روحانی در مورد حقوق شهروندی را به هم بزند. که دولت هم جواب داد این دستگاهها را زیر نظر اطلاعات سپاه وارد کردهاند…
طبعا جنگ و جدال قبلاً هم بوده ولی مهم این است که جنگ باندی این روزها رفته روی موضوعات خطی و استراتژیک، که دو بحران اصلی رژیم را شامل میشود، یکی برجام که در انتها به رابطه با آمریکا میرسد، یکی هم بحران سوریه که به رابطه با مسکو ختم میشود، و در هر دو مسیر اینها به بنبست خوردند
ممکن است گفته شود که در رابطه با برجام بنبست تا حدودی قابل فهم است ولی در مورد رابطه با مسکو و مسأله سوریه که رژیم الآن در سوریه حضور دارد و میگویند زمین دست ماست
واقعیت این است که رژیم و بهخصوص باند خامنهای از این قبیل تبلیغات میکنند و میخواهند صورت خود را با سیلی سرخ نگاه دارند، اما رژیم و مشخصاً باند خامنهای در جریان رابطه با همکاریش با روسیه در سوریه، می خواست اینطور وانمود کند که در ازای ناکامی در بستن با کدخدا و غرب توانسته از شرق راهی بازکند، و یک اتحاد استراتژیک با مسکو برقرار کند، اما بعد از توافق آتشبس مسکو و آنکارا با اپوزیسیون سوریه که در عمل رژیم را کنار گذاشتند، الآن باند رفسنجانی، روحانی روی این دست گذاشتهاند که تئوریسنها و مدافعان رابطه راهبردی با روسیه باید جواب بدهند که چی شد؟ الآن ما و حزبالله را دارند از سوریه بیرون میکنند. نتیجه آن همه خون و پولی که در سوریه ریختیم چه شد؟ سایت حکومتی دیپلوماسی نوشته: «سوالاتی در اذهان موجود است که نیاز به پاسخ شفاف دارد».
باند خامنهای و مشخصاً تلویزیون رژیم که دست این باند است، در واکنش به این حملات دست روی نتیجه شکست برجام میگذارد و اینکه کری گفت طرح آمریکا این است که تحریمهای جدیدی در زمینه حقوقبشر و موشکی اعمال کند. و اگر دولت جدید آمریکا کار را به دست بگیرد، این قضیه خیلی شدیدتر میشود.
به این ترتیب میبینیم بحران درونی رژیم یک درجه دیگر به عمق رفته، و به جای برملا کردن فساد و چپاول که در دعواهای باندی، تبدیل به یک چیز روزمره شده اما البته آثار و پیامدهای اجتماعی آن خودش یک بحران دیگر است… الآن شکستهای راهبردی و استراتژیک جای اول را گرفته است. یعنی از یک طرف شکست در برجام و از طرف دیگر شکست دخالت در سوریه، که معنایش بنبست رابطه با آمریکا و بنبست ربطه با روسیه است. جالب است رژیم و خمینی دجال که شعار نه شرقی نه غربی میداد اما در عمل تبدیل شد به هم شرقی هم غربی، اما در هر دو تا شکست خورد چون باند روحانی تلاش کرد به غرب بیاویزد که شکست خوردند و باند خامنهای تلاش کرد به شرق و روسیه بیاویزد که در آن هم شکست خورد.
اما اینکه رژیم در این داستان و بر سر این دو راهی که هر دو طرف آن بنبست است چه میخواهد بکند باید گفت: در عمل هیچ کاری نمیتواند بکند، ولی برای خالی نبودن عریضه با دجالگری و دامن زدن به بحرانهای داخلی تلاش میکند هر چقدر بشود، روی این بنبست استراتژیک را بپوشاند و از هر دو باند دايم نصیحت میکنند که آقا دعوا نکنید یا دعوا را در پشت پرده حل کنید، اما در عینحال فرمان حمله به باند مقابل میدهند. مثلاً آخوند خاتمی در نمایش جمعه، ضمن همان نصیحتها که گفتم، اما یک جمله بعد به قضاییه آخوندی میگوید عوامل فساد و چپاول دولت روحانی را پیگیری و قاطعانه محکوم بکند.
باندهای حکومتی که در این موارد به همدیگرحمله میکنند، هیچکدام راهحل و برون رفتی نمیتوانند نشان بدهند، بلکه بیشتر ضایعات مسیر طی شده را گوشزد میکنند و هشدار میدهند. بنابراین تأکید میکنم رژیم در این مورد عملاً کاری نمیتواند بکند، و این مردم ایران هستند که رژیم را تعیینتکلیف خواهند کرد.