728 x 90

صدا و سیما؛ رسانه‌یی که مردم انتخاب نمی‌کنند اما هزینه‌اش را می‌دهند

ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما!
ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما!

در روزگاری که ماهیت رسانه و الگوهای مصرف اخبار به‌سرعت دگرگون شده، هم‌چنان نهادی در ایران وجود دارد که بودجه‌اش نه بر اساس میزان مخاطب، کیفیت محتوا یا رضایت عمومی، بلکه بر اساس ساختارهای ثابت و غیرشفاف تعیین می‌شود: سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی.

روزنامه آرمان ملی به‌شماره‌ی ۲ آذر ۱۴۰۴ در گزارشی تکان‌دهنده، ابعاد مالی این نهاد را با استناد به داده‌های رسمی آشکار کرده است؛ داده‌هایی که پرسش‌های جدی درباره‌ی چگونگی تخصیص منابع عمومی و مسئولیت‌پذیری رسانه‌ی به‌اصطلاح ملی برمی‌انگیزد.

 

بر اساس همین گزارش، «سهم هر ایرانی از هزینه‌های سالانه صداوسیما روزانه بیش از یک میلیون تومان و سالانه حدود ۳۸۵ میلیون تومان برآورد شده است. این یعنی مردم ـ صرف‌نظر از اینکه تلویزیون تماشا می‌کنند یا نه، به صداوسیما باور دارند یا نه، سال‌هاست از آن فاصله گرفته‌اند یا هنوز گاه‌گاهی شبکه‌ای را بالا و پایین می‌کنند ـ ناگزیرند برای رسانه‌ای پول بپردازند که انتخابش نکرده‌اند».

در این ساختار، مخاطب نه مشتری است و نه منتقد مؤثر؛ تنها منبع درآمدی اجباری است که اختیارش از او گرفته شده است.

 

سیدشهاب‌الدین طباطبایی، عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت، در اظهارنظری کم‌سابقه تصریح می‌کند: «هر روز صبح که کرکره صداوسیما بالا می‌رود، ۹۶ میلیارد تومان از پول مردم وارد این سازمان می‌شود».

اما این حجم عظیم منابع چه بازدهی دارد؟ آیا این رسانه توانسته است نماینده‌ی تنوع فرهنگی، اجتماعی و سلیقه‌یی مردم ایران باشد؟ یا هم‌چنان در چرخه‌یی تکراری و بسته، محتوا تولید می‌کند و نارضایتی رو به افزایش جامعه را نادیده می‌گیرد؟

 

طباطبایی می‌گوید اگر دغدغه‌ها و سلایق مردم در این رسانه بازتاب نیابد، این هزینه‌ها «در جای درست مصرف نشده است». این گزاره، در ظاهر یک نقد ساده است، اما در عمق خود سندی است درباره‌ی فاصله‌یی عظیم میان رسانه رسمی و جامعه. رسانه‌یی که از پول مردم ارتزاق می‌کند اما در برابر مردم پاسخ‌گو نیست، عملاً به نهادی تبدیل می‌شود که مشروعیتش را نه از اعتماد عمومی، بلکه از سازوکارهای اداری و سیاسیِ برخاسته از منافع حاکمیت دریافت می‌کند.

 

افزون بر این، این رسانه‌ی حکومتی یادآوری می‌کند آمارها نشان می‌دهند که «بودجه‌ صداوسیما طی ۱۳ سال گذشته رشدی حیرت‌انگیز و ۳۴۰۰ درصدی داشته است». این رشد شتابان در حالی رخ داده که میزان مخاطبان این سازمان، بنا به نظرسنجی‌های مستقل، سال‌هاست روندی نزولی را طی می‌کند و بخش بزرگی از جامعه مسیرهای دیگری را برای دریافت اطلاعات برگزیده است: شبکه‌های اجتماعی، نشست‌های اینترنتی، رسانه‌های برون‌مرزی و حتی تولیدکنندگان مستقل محتوا.

 

در بسیاری از کشورها، بودجه‌ی رسانه‌های عمومی بر اساس ترکیبی از کارآمدی، میزان اعتماد عمومی و استانداردهای تخصصی تخصیص می‌یابد. هر جا اعتماد افول می‌کند، اصلاح ساختار، شفافیت مالی و تنوع‌بخشی به مدیریت، به‌عنوان راهکارهای ضروری مطرح می‌شود. اما در ایران، صداوسیما بدون آنکه در برابر افکار عمومی پاسخ‌گو باشد، هم‌چنان در ردیف «پرخرج‌ترین نهادهای کم‌مخاطب» قرار دارد؛ نهادی که نه رقابت‌پذیر است و نه در برابر هزینه‌ساز بودن خود توضیحی ارائه می‌دهد.

 

حقیقت این است که مسئله امروز فقط هزینه‌های نجومی یا آمار حیرت‌آور بودجه ــ به‌قیمت فقیرتر شدن ۶۰ درصد جامعه ــ نیست؛ مسئله اصلی حق انتخاب مردم است. مردمی که رسانه‌ی حکومتی اعتراف کرده « انتخابش نکرده‌اند»!

این گزارش، بی‌اعتباریِ همه‌جانبه‌‌ی حاکمیت را در امر سیاسی و در امر رسانه‌یی منعکس می‌کند. این گزارش، بازتاب واقعیت دو قطبی در ایران است. کشاکشی که مدام به سمت تعیین تکلیف نهایی، تشدید می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/617d2593-b7cb-4a32-895a-2eabfa80806d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات