آموزش بهمثابه مادر پیشرفت و تعالی دانش و فرهنگ اجتماعی و انسانی، همواره در بین ملل متمدن از جایگاه رفیع و توجه ویژهیی برخوردار میباشد. آینده هر ملتی و کشوری در مؤسسههای آموزشی و در نهایت در دانشگاهها پرورده میشود و رشد مییابد. کیفیت محصول علمی و فرهنگی هر ملت و کشوری نشان از جایگاه و شأن آموزش و جدیت آن دارد.
آموزش و پرورش تهی از هدف
مافیای فساد، دزدی، رشوه و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی آنقدر پیش رفته که به عوامل و الزامات تفکر و دانش و علم هم چنگ انداخته است. این مافیای همهجانبهٔ فساد در ایران آخوندزده آنقدر آسان و در دسترس و امری عادی شده است که رسانهٔ حکومتی با اطمینان تیتر میزند: «توانا بود هر که دارا بود!». (رسالت، ۲۲مرداد ۹۸)
خوب است تصویری از یک مافیای هماهنگ دولتی و حکومتی در سایهٔ ولایتفقیه را از زبان ناگزیری و اعتراف خودیهای نظام ببینیم. مافیای برنامهریز و طراح سوداگری و چپاول نسبت به محرومترین طبقات جامعهٔ ایران. مافیای شقاوتپیشهٔ مالی به موازات جنایتگری سیاسی. به این عبارتها از روزنامه رسالت ۲۲مرداد ۹۸توجه کنید:
«ــ میان دانشآموزان مرفه و غیرمرفه دیواری بلند کشیده شده است تا شکاف طبقاتی در حوزه آموزش هر روز وسعت بیشتری پیدا کند.
ــ مدارس دولتی بهصورت هدفمند، ناکارآمد جلوه داده شده و امکاناتی به این نوع مدارس نمیدهند تا خانوادهها را به سمت مدارس پولی هل بدهند.
ــ خصوصیسازی در همه دولتها رخ داده است. رتبههای کنکور ۹۸ و برتری دانشآموزان مدارس خصوصی، حاصل سه دهه خصوصیسازی آموزش در کشور است.
ــ ما از همهٔ لیبرالها هم لیبرالتر هستیم؛ در حالی که تنها ۶درصد مدارس آمریکا، خصوصیاند.
ــ طبق آمارها در کشور ۲۴نوع مدرسه داریم. برخی از این مدارس بهرغم دولتی بودن، به شکل خصوصی اداره میشوند. همه این ۲۴نوع مدرسه از خانوادهها پول دریافت میکنند. حتی مدارس دولتی هم رایگان نیست».
کنکور یا مافیای سوداگری؟
مختصات اقتصادی و اجتماعی جامعهٔ امروز ایران طوری شده است که در نظام سلطهگر دستاربند، دست روی هر موضوعی بگذاریم، وارد قطاری از سلسلههای به هم پیوستهٔ غارتگری و رانت و رشوه و همخانوادههای اینها میشویم! در این مختصات، پیشرفت این شاخصهای فساد به سطحی بیبازگشت رسیده است. مولود دیگر این شاخصها، معامله با آموزش و سودآوری از کنکور و آزمون است!
در نامتعادلترین وضعیت اقتصادی کشورهای جهان، معمولاً تلاش میشود سیستمهای آموزشی و تحصیلی و علمی تحتالشعاع چالشهای ناشی از سوداگری و معاملهگری و رانتخواری و فساد قرار نگیرند. این واقعیت که وقتی به نظام آخوندها میرسد، همچون ناهنجاریهای اجتماعی، سوژهای دستخوش دزدی و غارت و رانت و سوداگری میشود.
نمونهای از دستآوردهای جدید حاصل از چنین سیاست راهبردی در تکثیر فساد، قربانی کردن کنکور سالانه و طیفی از دانشجویان در پای مطامع سوداگران حکومتی است. این فساد آنقدر بازتاب اجتماعی دارد که روزنامهٔ رسالت که از مرتجعترین و قسم خوردهترین رسانهها به اصل ولایتفقیه است، لاجرم گزارشی از ابعاد این غارتگری را برملا نموده است. این روزنامه در شمارهٔ ۲۲مرداد ۹۸ با عنوان «معمولیها جا ماندند»، مینویسد:
«توانا بود هر که دارا بود! اینچنین عبارت مزاحآمیزی دست کم در نتایج کنکور امسال مصداق داشته، چرا که «بالآنشینها» در صدر قرار گرفتند، همانها که با ثبت نام در مدارس پولی، توانستند آموزش را مثل هر کالای دیگری بخرند و با رتبههای درخشان پز بدهند».
شتاب مافیای خصوصیسازی
بنابراین کنکور هم شامل خصوصیسازی در نظام آخوندها شده است. قریب سه دهه است که سیاست مافیایی خصوصیسازی آموزش و تحصیل گریبان خانوادهها، دانشآموزان، معلمان و جامعهٔ آموزشی ایران گرفته است و هر سال دامنه و عمق بیشتری مییابد. یادآوری میشود که معلمان ایران هر سال در تظاهرات سراسریشان خواستار برچیده شدن مافیای خصوصیسازی و پولی شدن مدارس بوده و هستند. خصوصیسازی آموزش بهمعنی طبقاتی کردن و محروم کردن بخش وسیعی از دانشآموزان از ادامهٔ تحصیل، هشداری است که بانک جهانی نیز از سالیان قبل به آن اشاره کرده است. بانک جهانی اعلام کرده بود که ایران رکورددار خصوصیسازی با فاصلهٔ زیاد در جهان است. طبعاً با گذشت سالها و گسترش مافیای خصوصیسازی، این رکورد بسا بیشتر از میزانی است که اعلام شده بود. یکی از آخرین اعترافات پیرامون نتایج خصوصیسازی آموزش و شتاب گرفتن ترک تحصیلی دانشآموزان و نیز بار سنگین آن بر شانهٔ خانوادهها، چنین است:
«خصوصیسازی آموزش نه در جهت ایجاد برابری که در جهت تشدید نابرابری در دسترسی به آموزش عمل کرده است. مهمترین شاخص شکاف طبقاتی در ایران، آموزش است. در سال ۹۵ این شکاف (طبقاتی) بین دهک بالا و پایین جامعه برای پرداخت هزینه در حوزه آموزش، ۴۷برابر بوده و طبق آمارهای خام در سال ۹۶ به ۵۸برابر رسیده است. مطابق با پژوهش انجام شده در وزارت رفاه، دسترسی سه دهک بالای جامعه به آموزش با کیفیت ۵۸درصد بوده و این سهم برای سه دهک پایین تنها ۴/۵درصد است.» (رسالت، ۲۲مرداد ۹۸)
واژهٔ «مافیا» همچون دیگر واژههای مبین گردش و رژهٔ فساد و تباهی و ابتذال در رسانههای حکومتی، به حیطهٔ آموزش و پرورش و کنکور هم رسیده است. دقت کنید:
«کنکور امسال نماد این وضعیت بود: مافیای کنکور ۸هزار میلیارد تومان پول کسب میکند و این پول از محل افرادی است که بتوانند رتبههای زیر هزار را بهدست بیاورند...مدارس غیرانتفاعی، کلاسهای زبان، مافیای کنکور، اردوهای کنکور و صدها عنوان پولی دیگر در آموزش و پرورش شکل گرفته که باعث شده طبقات بالا بهترین سهم از آموزش را داشته باشند». (رسالت، ۲۲مرداد ۹۸)
در ایران آخوندزده که همهٔ پدیدهها بستهبندی حکومتی شده و مْهر مافیایی بر آنها میخورد، آموزش هم تهی از محتوا و هدف آن گشته است و وضعیت مدارس دولتی و دانشآموزان چنین مدارسی به چنین سرنوشتی در کنکور گرفتار میشوند:
«مدارس ما به بنگاههای اقتصادی شباهت بیشتری دارند تا محیطی برای فراگیری علم. امسال (۹۸)در رشتههای ریاضی، تجربی و علوم انسانی از میان ۳۰رتبه برتر کنکور، حتی یک نفر از مدرسه دولتی عادی نبوده و بالغ بر ۷۰درصد رتبههای برتر از مدارس سمپاد هستند. سهم غیرانتفاعیها و نمونه دولتیها در این رقابت نابرابر به ترتیب ۱۴و ۱۳درصد بوده است». (همان منبع)
پیام حکومت به مردم و دانشآموزان چیست؟
با چنین تصویری از آموزش و تحصیل طبقاتی، کنکور طبقاتی، مدارس طبقاتی، معلمان طبقاتی و دانشآموزان طبقاتی، مردم محروم ایران چه پیامی را باید از جانب دولت و حاکمیت ولایتفقیه دریافت کنند؟ پیامی که هماکنون هم در مرداد ۹۸میگوید قطار خصوصیسازی و آموزش طبقاتی و مافیای هماهنگ در دولت تدبیر و امید هم سرعت بیشتری میگیرد:
«مدارس خصوصی تا قبل از دولت تدبیر و امید ۱۰درصد بود و ظرف ۶سال گذشته به ۱۶درصد رسیده است. این امر حاصل سه دهه سیاستهای آموزشی در کشور است که امروز نمونه آن را در نتایج کنکور میبینیم». (همان منبع)
و روزنامهٔ ابتکار در ۲۱دی ۹۷نوشته است:
«در شهر تهران هیچ مدرسه ابتدایی نیست که شهریه آن کمتر از ۴میلیون تومان باشد».
این در حالی است که: «در بودجه ۹۸خط فقر برای خانواده در تهران زیر ۴میلیون و پانصد و نود و دو تومان است». (سایت آخرین خبر، نقل از احمد امیرآبادی فراهانی عضو هیأترئیسه مجلس، ۱بهمن ۹۷)
بنابراین مردم محروم ایران یا باید دار و ندار خود را بفروشند به حداقلهای بخور و نمیر بسازند تا بچههایشان درس بخوانند. در این صورت باید به اندامفروشی و کودکان نیمه کار و نیمه تحصیل و نظایر آن روی آورند ـ که باز هم پاسخگوی هزینه درسخواندن لای چرخدندههای مافیای غارت نخواهند بود ـ و یا عطای درس و تحصیل را به لقایش ببخشند و از خیر پیشرفت و ترقی بگذرند. واقعیت کنونی اما این است که خانوادهها کرور کرور دانشآموزان را از مدارس بیرون میکشند و لباس فرم تحصیل را از تنشان درمیآورند و جامة کودکان کار به تنشان کرده و روانهٔ بازار میکنند.
چشمانداز شتاب گرفتن مافیای طبقاتی
با بررسی آموزش و کنکور در چنبرهٔ نظامی مافیایی، میتوان به گسترش روزافزون دامنه و عمق فساد و تباهی در تمامی زمینههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در حاکمیت ولایتفقیه پی برد. مشاهده میشود که تعارض و نبرد طبقاتیِ همهجانبه از سفرة غذا گرفته تا آموزش و تحصیل و کنکور بین مردم ایران و دستاربندان ایرانخوار قوام و دوام گرفته است. پیداست که مردم ایران بهای سنگینی را در هر دم و بازدم این زندگی پرمشقت و مدام در تنگنا میپردازند. اما تمامی واقعیتهای سیاسی و اجتماعی ـ اعم از داخلی و منطقهیی و بینالمللی ـ گواهی میدهند که شتاب گرفتن ماشین جنایت و مافیای چپاول سلطهگر آخوندیسم، هیچ چشمانداز و ایستگاهی جز سقوط و انهدام ندارد...