پس از مصاحبه تلویزیونی آخوند روحانی در ۲بهمن ۹۶ و حرفهای پوچ، کلی و بیمحتوایی که در این مصاحبه گفت، رسانهها و مهرههایی از رژیم ضمن تمسخر گفتههای او، آنها را گفتار درمانی نام نهاده و از این بابت او را زیر ضرب قراردادهاند.
سایت مشرق با اشاره به پوشال بافیهای روحانی در این مصاحبه از او میپرسد ”اگر به اولویتهای مهم اقتصاد و معیشت مردم پرداخته نشد، پس برنامه دیشب اصلاً برای چه طراحی شده بود؟“
این سایت دجالگریهای روحانی در این مصاحبه را ”گفتار درمانی“ نامیده که ”پایان عمر باور مردم“ نیز به آن به سرآمده است. (مشرق ۳بهمن ۹۶)
اگر چه این سایت حکومتی مدعی است که مردم به گفتار درمانی و به عبارتی به دجالگریهای روحانی باور داشته، و اکنون دوران این باور به سررسیده است، اما واقعیت این است که غیر از ایادی باند روحانی و لابیهای این دولت ضدمردمی که آن را تحت عنوان ”دولت اعتدال و امید“ حلوا حلوا میکردند، بهطور واقع مردم ایران به آن نه چشم دوخته بودند، نه امیدی به آن داشتند و نه دروغ های این آخوند شیاد آنان را میفریفت.
گواه این واقعیت خروش مردم در قیام ایران است که مردم یکصدا فریاد میزدند ”مرگ بر روحانی“، ”مرگ بر این دولت مردم فریب“ و ”مرگ بر دولت بیغیرت“ !
بنابراین اگر کسی هم فریب لفاظیهای این شیخ فریبکار را خورده است کسانی بوده که در این حاکمیت ذینفع و صاحب منافع کلان بودهاند، که در حال حاضر که هوا را پس میدانند از او دوری میجویند.
در این رابطه صادق زیبا کلام که از حامیان دولت روحانی بود در واکنش به پوشالبافیهای روحانی میگوید: ”
سایت مشرق با اشاره به پوشال بافیهای روحانی در این مصاحبه از او میپرسد ”اگر به اولویتهای مهم اقتصاد و معیشت مردم پرداخته نشد، پس برنامه دیشب اصلاً برای چه طراحی شده بود؟“
این سایت دجالگریهای روحانی در این مصاحبه را ”گفتار درمانی“ نامیده که ”پایان عمر باور مردم“ نیز به آن به سرآمده است. (مشرق ۳بهمن ۹۶)
اگر چه این سایت حکومتی مدعی است که مردم به گفتار درمانی و به عبارتی به دجالگریهای روحانی باور داشته، و اکنون دوران این باور به سررسیده است، اما واقعیت این است که غیر از ایادی باند روحانی و لابیهای این دولت ضدمردمی که آن را تحت عنوان ”دولت اعتدال و امید“ حلوا حلوا میکردند، بهطور واقع مردم ایران به آن نه چشم دوخته بودند، نه امیدی به آن داشتند و نه دروغ های این آخوند شیاد آنان را میفریفت.
گواه این واقعیت خروش مردم در قیام ایران است که مردم یکصدا فریاد میزدند ”مرگ بر روحانی“، ”مرگ بر این دولت مردم فریب“ و ”مرگ بر دولت بیغیرت“ !
بنابراین اگر کسی هم فریب لفاظیهای این شیخ فریبکار را خورده است کسانی بوده که در این حاکمیت ذینفع و صاحب منافع کلان بودهاند، که در حال حاضر که هوا را پس میدانند از او دوری میجویند.
در این رابطه صادق زیبا کلام که از حامیان دولت روحانی بود در واکنش به پوشالبافیهای روحانی میگوید: ”
روحانی یک جوری صحبت میکند که گویی مخاطبانش یک مشت کودکان خردسال هستند که با قشنگ صحبت کردن و لبخند زدن میتوان این کودکان را راضی کرد. مشکل دیگر مصاحبههای آقای روحانی این است که یا تعمداً یا سهواً اساساً وارد مسائل واقعی نمیشوند. آقای روحانی طوری صحبت میکند که گویی هیچ مشکل و مسألهای وجود ندارد... “ (سایت فرارو ۳بهمن ۹۶)
عزت الله ضرغامی رئیس سابق رادیو و تلویزیون حکومتی نیز سخنان روحانی را ”تکراری، کلیشهای“ می داند (خبرگزاری تسنیم ۳بهمن ۹۶)
سایت حکومتی رجا نیوز ۳بهمن ۹۳ هم مینویسد: ”در سخنان روحانی جز یکسری «باید بشود» های همیشگی دیده نشد باید پرسید اگر به اولویتهای مهم اقتصاد و معیشت مردم پرداخته نشد، پس برنامه دیشب اصلاً برای چه طراحی شده بود؟ روحانی کدام حرف مهم را داشت“..
نقوی حسینی عضو مجلس ارتجاع نیز در واکنش به لفاظیهای روحانی میگوید: ”روحانی اینکه دولت بگوید اگر به مجلس پیشنهادی بدهیم و تصویب کند برای حل مشکل اشتغال اقدام خواهیم کرد و در غیراینصورت اقدامی نخواهیم کرد؛ پاسخ ملت نیست. اینها پاسخهای قانع کنندهای نیست ما گردو بازی نمیکنیم بلکه کشور اداره میکنیم باید حرف اساسی و منطقی زده شود. (سایت حکومتی دانشجو ۴بهمن ۹۶)
سوال این است که روحانی با پوشالبافی چه کار میتواند بکند و اصولاً مگر روسای دولتهای قبلی این حاکمیت پلید جز شیادی، حرافی چیز دیگری تحویل مردم میدادند؟
واقعیت این است که مشکل روحانی این نیست که نمیداند چطور حرف بزند زیرا او در حرافی ید طولایی دارد. مشکل او این است که معضلات و مشکلات و به عبارت دیگر بحرانهایی که حکومت آخوندی و از جمله دولت روحانی را فراگرفته، به قدری بزرگ است که نه روحانی و نه هیچ کس دیگر از مقامات حاکمیت پلید قادر به حل آن نیست. بنابراین کار نظام آخوندی و دولت روحانی از این حرفها گذشته که بتوانند بهطور عملی با این بحرانها مقابله کنند.
بنابراین روحانی بهتر از هر کسی میداند که نمیتواند کمترین اقدام موثری در برداشتن موانع و مقابله با بحرانهای گریبانگیر را بهعمل آورد.
شاید روحانی بهتر از هر مقام دیگر رژیم میداند که در حالی که شرایط اقتصادی و اجتماعی روز به روز دارد انفجاریتر میشود، راهحل عملی و واقعی برای مقابله با آن را ندارند و لذا چارهیی جز لفاظی ندارد. البته فریبکاری و ابراز سخنان میان تهی تنها منحصر به روحانی نیست بلکه سلف او نیز در گفتار درمانی میخواست نفت را بر سر سفره مردم بیاورد، اما عملاً فقر را بهطور مساوی بر سرسفره مردم تقسیم کرد.
به فرض اینکه روحانی هم از مشکلات مورد نظر مهرهها و رسانههایی که از آنها نام برده شد، حرفی به میان میآورد، مگر با حرف زدن از مشکلات واقعی توسط روحانی، گرهی ازاین همه گرههای کور گشوده میشد.
تنها حرف زدن از مشکلات واقعی و راه عمل نداشتن برای مقابله با آنها نیز خود یک نوع گفتار درمانی است.
در حاکمیت پلید آخوندی که اساس آن بر سرکوب و غارت مردم استوار است هیچ راهحل عملی برای مشکلات بهطور واقعی وجود ندارد و هیچ کس هم قادر به حل آنها نخواهد بود.
ضمنا تا زمانی که این رژیم سرپا است از آنجایی که هیچ راهحلی برای مقابله با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ندارد، نه تنها پوشالبافی و حرافی کم نخواهد شد، بلکه بیشتر هم خواهد شد. خواه گوینده آن روحانی باشد و یا مقام دیگری و این مضحکه در نظام آخوندی پایان پذیر نیست.
عزت الله ضرغامی رئیس سابق رادیو و تلویزیون حکومتی نیز سخنان روحانی را ”تکراری، کلیشهای“ می داند (خبرگزاری تسنیم ۳بهمن ۹۶)
سایت حکومتی رجا نیوز ۳بهمن ۹۳ هم مینویسد: ”در سخنان روحانی جز یکسری «باید بشود» های همیشگی دیده نشد باید پرسید اگر به اولویتهای مهم اقتصاد و معیشت مردم پرداخته نشد، پس برنامه دیشب اصلاً برای چه طراحی شده بود؟ روحانی کدام حرف مهم را داشت“..
نقوی حسینی عضو مجلس ارتجاع نیز در واکنش به لفاظیهای روحانی میگوید: ”روحانی اینکه دولت بگوید اگر به مجلس پیشنهادی بدهیم و تصویب کند برای حل مشکل اشتغال اقدام خواهیم کرد و در غیراینصورت اقدامی نخواهیم کرد؛ پاسخ ملت نیست. اینها پاسخهای قانع کنندهای نیست ما گردو بازی نمیکنیم بلکه کشور اداره میکنیم باید حرف اساسی و منطقی زده شود. (سایت حکومتی دانشجو ۴بهمن ۹۶)
سوال این است که روحانی با پوشالبافی چه کار میتواند بکند و اصولاً مگر روسای دولتهای قبلی این حاکمیت پلید جز شیادی، حرافی چیز دیگری تحویل مردم میدادند؟
واقعیت این است که مشکل روحانی این نیست که نمیداند چطور حرف بزند زیرا او در حرافی ید طولایی دارد. مشکل او این است که معضلات و مشکلات و به عبارت دیگر بحرانهایی که حکومت آخوندی و از جمله دولت روحانی را فراگرفته، به قدری بزرگ است که نه روحانی و نه هیچ کس دیگر از مقامات حاکمیت پلید قادر به حل آن نیست. بنابراین کار نظام آخوندی و دولت روحانی از این حرفها گذشته که بتوانند بهطور عملی با این بحرانها مقابله کنند.
بنابراین روحانی بهتر از هر کسی میداند که نمیتواند کمترین اقدام موثری در برداشتن موانع و مقابله با بحرانهای گریبانگیر را بهعمل آورد.
شاید روحانی بهتر از هر مقام دیگر رژیم میداند که در حالی که شرایط اقتصادی و اجتماعی روز به روز دارد انفجاریتر میشود، راهحل عملی و واقعی برای مقابله با آن را ندارند و لذا چارهیی جز لفاظی ندارد. البته فریبکاری و ابراز سخنان میان تهی تنها منحصر به روحانی نیست بلکه سلف او نیز در گفتار درمانی میخواست نفت را بر سر سفره مردم بیاورد، اما عملاً فقر را بهطور مساوی بر سرسفره مردم تقسیم کرد.
به فرض اینکه روحانی هم از مشکلات مورد نظر مهرهها و رسانههایی که از آنها نام برده شد، حرفی به میان میآورد، مگر با حرف زدن از مشکلات واقعی توسط روحانی، گرهی ازاین همه گرههای کور گشوده میشد.
تنها حرف زدن از مشکلات واقعی و راه عمل نداشتن برای مقابله با آنها نیز خود یک نوع گفتار درمانی است.
در حاکمیت پلید آخوندی که اساس آن بر سرکوب و غارت مردم استوار است هیچ راهحل عملی برای مشکلات بهطور واقعی وجود ندارد و هیچ کس هم قادر به حل آنها نخواهد بود.
ضمنا تا زمانی که این رژیم سرپا است از آنجایی که هیچ راهحلی برای مقابله با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ندارد، نه تنها پوشالبافی و حرافی کم نخواهد شد، بلکه بیشتر هم خواهد شد. خواه گوینده آن روحانی باشد و یا مقام دیگری و این مضحکه در نظام آخوندی پایان پذیر نیست.