علی ربیعی پاسداری از تبار خمینی، که در ابتدای دهه شصت، همپای چماقداران حزبالله چنگ بر صورت مردم کشید و همدوش اولین وزیر جنایتکار اطلاعات محمد ری شهری قلب و سینهٔ مخالفان نظام را نشانه گرفت. کسی که به واسطه خدماتش در وزارت اطلاعات به معاونت و ریاست و «وزارت کار» رسید و در همین موضع آنقدر فساد و دسیسه و سرکوب و غارت کرد که ظرف ده ماه سه بار در دعوای باندی استیضاح شد و سرانجام در ۱۷مرداد ۹۷بهزور استیضاح از کرسی وزارت پایین آمد. ربیعی ۱۰ماه در حاشیه بود و سوم خرداد بهعنوان سخنگوی دولت در صندلی خالی محمدباقر نوبخت نشست.
علی ربیعی قبل از وزارت اطلاعات
علی ربیعی در یک خانواده کارگری در جنوب تهران بزرگ شد. بعد از دبیرستان مدتی در کارخانه ارج و «قرقره پرستو» کار کرد و با قیام ضدسلطنتی وارد طریق پاسداران و حزب فاشیستی جمهوری اسلامی شد.
علی ربیعی در سال ۵۸به عضویت حزب حاکم ـ حزب موسوم به جمهوری اسلامی با مسئولیت آخوند بهشتی ـ درآمد و مدتی بعد مسئول شاخه کارگری حزب ـ با هدف سرکوب و مصادره مطالبات کارگران ـ گردید. حزبی که در همان ماههای اول حضور خمینی، بهعلت تلاش بیوقفه برای قلع و قمع مردم و آزادیها به «حزب چماق بهدستان» معروف شد.
علی ربیعی به واسطه حضور در سپاه پاسداران و سایر ارگانهای حکومتی و نقشی که در سرکوب جوانان داشت توانست بدون کنکور و پشتوانه علمی و تحصیلی وارد دانشگاه شود و با امکانات حزبی و دولتی موفق به کسب درجه دکترای ـ کوردانیسم ـ در رشته مدیریت «استراتژیک» شد.
بعد از این پاسدار علی ربیعی در قامت محقق و استراتژیست و... به سرعت مراحل ارتقا به معاون وزیر اطلاعات، مشاور رئیسجمهور و وزارت را طی کرد.
علی ربیعی رسماً در سال ۶۶به محمد ریشهری در وزارت اطلاعات پیوست و با عنوان «معاون حقوقی و پارلمانی وزیر اطلاعات» تا سال ۷۲در خدمت محمد ریشهری و علی فلاحیان دو آخوند خونریز و جنایتکار وزارت بدنام درآمد.
خودش در کارنامهاش ـ قبل از وزارت اطلاعات ـ شرکت فعال در سپاه پاسدارن و ۶۵ماه حضور در جبهههای غرب و مسئول اطلاعات سپاه در شهرهای شمالی و آذربایجان شرقی را نوشته است اما اینکه چگونه توانست همزمان در چند جبهه فعالیت کند و در دانشگاه هم مدارج عالی را تا بالاترین سطح مدیریت طی کند موضوع دیگری است که فعلاً در حوصله این بحث نیست. آنچه مهم است خوی وحشیگری و اطلاعاتی ربیعی است که او را تا همنفسی با ری شهری و همدستی با فلاحیان در بیرحمانهترین کشتارها پیش برده است.
پاسدار علی ربیعی از فعالان حزب چماقداران در سال ۵۸
«دکتر» علی ربیعی یا «عباد» شکنجهگر!؟
علی ربیعی که سخت عنوان «دکترا» را با خود یدک میکشد و فقط در سابقهٔ پژوهشی خودش چاپ ۵۶مقاله علمی، ا۷طرح پژوهشی، ۹جلد کتاب و دهها سمینار و تحقیقات و کار دانشگاهی نوشته است هیولایی است که جلادان شناخته شده وزارت اطلاعات مانند فلاحیان و حسینیان و اژهای از شدت وحشیگیری و خشونتش در شگفت بودند.
یک روایت از روحالله حسینیان.
روحاله حسینیان کیست؟
حسینیان یکی از دژخیمان شناخته شده نظام است که در سمتهای مختلف امنیتی و قضایی دستاندرکار مستقیم بسیاری از جنایتها علیه مجاهدین و مخالفان رژیم بوده است. او زمانی قائممقام دادستان در وزارت اطلاعات و مدتی هم معاون وزارت اطلاعات بوده و در جریان قتلهای زنجیرهیی هم دست داشته است. روحالله حسینیان خودش در یک مصاحبه با رسانههای رژیم صریحاً اعتراف کرده که من به اندازه موهای سرم آدم کشتم. او در حال حاضر رئیس مرکز موسوم به اسناد انقلاب اسلامی است و اخیراً در یک گفتگوی مفصل ویدیویی که در فضای مجازی منتشر شده، به صحنه آمد و با شقاوت و رسوایی تمام از قتلعام۶۷و کشتار ۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز و از نقش آخوند رئیسی بهعنوان یکی از جلادان ۶۷دفاع کرد.
همین آخوند حسینیان که به اندازه موهای سرش آدم کشته است ربیعی را صدبار وحشیتر از آخوند معلومالحال محسنی اژهای میداند و در توصیفش میگوید:
«... همین آقای ”علی ربیعی“ با اسم مستعار آقای «عباد»، من که با شما همکار بودم. من بارها با شما سر خشونتتان با متهمین درگیر شدم... آقای «محسنی اژهای» [وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد و از آمران قتلهای زنجیرهای] بهخاطر خشونت همین آقای ”عباد“ با متهمین استعفا داد و رفت. اینها آمدهاند؛ شعار ضد خشونت سر میدهند. واقعاً انسان نمیداند قسم ”حضرت عباس“ را باور کند یا دم خروس را؟» (نقل از کتاب شنود اشباح رضا گلپور صفحه۷۳۰هفتهنامه «یالثاراتالحسین» ۲۹مهر ۱۳۷۹، سخنان روحالله حسینیان).
روح الله حسینیان در مصاحبهیی با هفتهنامه "یا لثارات" در ۴آبان ۱۳۷۹میگوید: «...اوایل تشکیل وزارت اطلاعات چندین سال نماینده دادستان در وزارت اطلاعات بودم و از تمام عملکردهای ایشان[علی ربیعی] با خبر هستم. در حقیقت من و آقای محسنی اژهای بهخاطر عملکردهای خشونتآمیز آقای ربیعی، سعید حجاریان و امثال اینها نتوانستیم آنجا بمانیم...»
علی ربیعی سرباز گمنام اطلاعات
علی ربیعی از روزی که در سال ۵۹با عنوان کارگر تکنسین، شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی را بهمنظور کنترل و سرکوب کارگران باز کرد تا زمانی که در سال ۷۵مدیر مسئول و صاحب امتیاز روزنامه کار و کارگر شد و روزی که در سال ۹۲با کسب کرسی «وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی» رویاهایش محقق شد یک عنصر اطلاعاتی، امنیتی و اهرمی برای سرکوب و کنترل کارگران بود. به اعتراف دوستان و همکارانش ربیعی قبل از هر چیز یک عنصر اطلاعاتی و امنیتی است. او مدتها بیسر و صدا مسئول اطلاعات سپاه در استانهای شمالی ایران و مدتی مسئول اطلاعات استان آذربایجان شرقی بود. سرباز گمنامی که طی سالهای ۱۳۶۶تا ۱۳۷۲با تابلو معاون حقوقی و پارلمانی وزیر اطلاعات مدتی از گمنامی درآمد و دوباره در جریان قتلهای زنجیرهیی و کشتار مخالفان در پرده رفت. از نظر دستگاه امنیتی و جاسوسی ولایت فقیه او با شم امنیتی و اطلاعاتی بهترین نفر برای انحراف خشم و سرکوب کارگران بود. کارگرانی که در نظام ضدکارگری و ضدانسانی ولایت فقیه روزبهروز ضعیفتر، فقیرتر و بسیاری از فرط فقر و محرومیت زمینگیر شدند اما تن به سازش و همکاری با مزدور اطلاعاتی ندادند.
علی ربیعی مهره کهنه کار وزارت اطلاعات
علی ربیعی در توصیف «کارمندان شریف وزارت اطلاعات» مینویسد: «اما آن چه هدف این سیاهه دردمندانه است دفاع و جانبداری از شریفترین، کم توقعترین و پرکارترین افرادی است که در روزها و شبهای بینام و نشان، بهتنهایی... به صیانت و حمایت از گوهرهای بزرگی چون انقلاب، اسلام و کشور از جوانی به پیری رسیدند و خود نفهمیدند که چگونه کاروان عمر گذشت».
استفاده از این عبارات برای شکنجهگران اطلاعات و ژست حقوقبشری علی ربیعی و دلسوزی برای آنان که «در وزارت اطلاعات از جوانی به پیری رسیدند...» آنقدر مشمئز کننده و خندهدار بود که صدای پاسدار لاریجانی هم درآمد و در مطلبی با عنوان ««آنان که در وزارت اطلاعات از جوانی به پیری رسیدند» نوشت امثال ربیعی مخالفان را به «صلابه کشیده بودند»
به گفتهٔ عبدالله شهبازی از همکاران علی ربیعی یا همان عباد وزارت اطلاعات وی در کمال خونسردی به شهبازی در حالتی طنز تعریف نموده که چون نیرو نداشتهاند که ۱۸زندانی سیاسی آذربایجانی را از آستارا به گیلان منتقل نمایند با دخالت مستقیم ربیعی، زندانیها را درتابوت گذاشته و در تابوتها را نیز میخ نمودند و هنگامی که در جعبهها را در مقصد باز نمودند تمامی ۱۸جوان تورک آذربایجانی از شدت خفگی کشته شده بودند. (سایت عبدالله شهبازی)
استیضاح علی ربیعی از وزارت کار
علی ربیعی بهعلت سیاستهای ضدکارگری باعث خشم و نفرت بیشتر جامعه کارگری از نظام و هیزمی بر آتش قیام کارگران شد. همین موضوع در جنگهای باندی به عاملی برای استیضاح تبدیل شد. بهنحوی که ظرف کمتر از یک سال ۳بار (در دعوای غارت و قدرت) وی را به جرم بیکار کردن کارگران و سیاستهای ضدکارگری استیضاح و سرانجام در ۱۷مرداد ۹۷برکنارش کردند.
یادآوری چند نمونه از اظهارات ناگزیر موافقان استیضاح در جلسه ۱۷مرداد ۹۷نشان میدهد علت اصلی و مبنای رفت و برگشت علی ربیعی در وزارت کار چیزی نبود جز تلاش برای سرکوب کارگران ـ در ورود ـ و ترس از قیام و شورش کارگران ـ در خروج و برکناری ـ.
به اختصار فقط ۲نمونه از جلسه استیضاح:
جاسمی عضو کمیسیون امنیت: «آقای ربیعی شما وزیر بیکارها هستید، در مورد هشت میلیون جوان بیکار سخن بگویید؛ پدر این مملکت را همین آمار و ارقام دروغ درآورده است، همین آمارهای دروغی که ما پشت تریبون ها اعلام میکنیم، اعم از دختر و پسر جوان بیکار در کشور داریم و اینهایی که در کف خیابان میآیند همه از خوشبختیشان است!...»
مقصودی عضو دیگر مجلس ارتجاع: «آقای ربیعی شما اند لابیگری و با احساسات مردم بازیکردن هستید، شما اند همه فتنههای اصلی بوده اید که امروز مردم را به نظام بیاعتماد کرده است؛ آقای وزیر شما از اوایل انقلاب تاکنون در مملکت مسئولیت داشتهاید، چه گلی بر سر این مملکت زدهاید جز اینکه در بین این کارگران و کارفرمایان اختلاف ایجاد کردهاید... جوانان عزیز خود را بهخاطر سومدیریت و کابینه فرسوده فدا کردهایم؛ آقای وزیر آیا از شرکت شستا خبر دارید؟ گروههای هدفی که در شرکت شستا جز بیبضاعتترین اقشار جامعه هستند از آنها خبر دارید چگونه فعالیت میکنند؟ و انتصابات بر چه نحوهای است؟ از کارگرانی که با حقوق ۵۰۰هزار تومانی کار میکنند خبر دارید؟جناب آقای وزیر کارگرانی که بهخاطر دفاع از حقوق خود شلاق خوردهاند. کارگرانی که توسط کارفرما شلاق خوردهاند و همچنین کارگران که در کشتی، در هواپیما از بین رفتهاند شما چه کرده اید؟
آقای ربیعی وزیر بیکاری، فقر و نداری و همچنین وزیر کانونهای ورشکسته برای کارگران چه کرده اید؟»
علی ربیعی و قیام
در جریان همین استیضاح علی ربیعی با طرح غیرمستقیم هنرهای دهه شصتش در دستگیری، شکنجه، بازجویی و کارهای اطلاعاتی و امنیتی تلاش میکند مخاطبانش را هشیار کند که دشمن اصلی در راه است و باید از تجربههای چهل سالهاش در همین مسیر استفاده شود. وی ضمن توضیح، بیمقدمه در وحشت از مجاهدین گفت:
«من ۴۰سال خدمت کردم در این ۴۰سال بحرانهای زیادی دیدم. یادم است یک روز در تهران ۱۲۰۰۰نفر میلیشیا در توپخانه رژه میرفتند. در هر شهری۱۰۰۰تا میلیشیا رژه رفتند... ما امروز داریم اعتمادمان رو تو جامعه از دست میدهیم نقاط اتصال مون رو داریم تو جامعه از دست میدهیم»
علی ربیعی در وحشت از خشم عمومی و تداوم قیام سراسری ۹۶گفت:
«حادثه دیماه ۹۶را حادثهیی بسیار مهمی در چهل سالگی (نظام) تلقی میکنم و معتقدم که تجربهای کم نظیر از نا آرامیهای اجتماعی در این ماه رخ داد که مشابه آن را در چهل سال گذشته تجربه نکرده بودیم. اتفاقی که در دیماه ۹۶رخ داد شباهت زیادی از نظر حجم، اندازه، وسعت و جمعیت درگیر در نا آرامی و همچنین خصوصیت این افراد با نا آرامیهای قبل نداشت» (علی ربیعی در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی ایسنا)
مهره کهنه کار اطلاعات در ادامه مصاحبهاش ضمن اعتراف به خشم و نفرت عمومی و ادامه قیام، آژیر خطر را برای سایر نیروها و مزدوران رژیم به صدا درآورده و به صراحت گفت:
«در پاسخ به این پرسش که آیا این اعتراضات و اتفاقات قابل تکرار هستند و میتوانند نقش یک آژیر خطر را ایفا کند جواب من این است که بله، این اتفاقات محتمل و تکرار پذیر هستند؛ چرا که همچنان علت بروز آنها باقیست و با هر اثر پروانهای امکان بروز آنها وجود دارد... جنس نا آرامیهای سال ۹۶شورش از نوع محدود و منطقهای اما خطرناک است و آژیر خطری را به صدا درمیآورد که میتواند گستردهتر شود».
علی ربیعی و پروندهها فساد و اختلاس
جلاد کهنهکار اطلاعات که امروز با تنپوش اصلاحات کرسی نوبخت و سخنگوی دولت را اشغال کرده، مانند سایر همکارانش تا آنجا که توانست درید و کشت و دزدید و غارت و جعل و تحریف کرد.
برخی از همکارانش که در جریان رقابت در غارت اموال ملی به رقیبش تبدیل شدند با اشاره به شرکتی به نام «الفت» که ربیعی تأسیس کرد به فساد و فعالیتهای کلان و مشکوک اقتصادی وی اشاره کردند.
در جریان استیضاح ربیعی عزتالله یوسفیان ملا عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس آخوندی خبر از اختصاص ۱۱میلیارد دلار ارز دولتی داد و گفت: «از این مقدار تنها ۲و نیم میلیارد دلار افشا شده و متأسفانه مشخص نیست نزدیک به ۹میلیارد دلار چه شده است».
ربیعی پورابراهیمی عضو مجلس ارتجاع وی را متهم به عدم ارائه ارز پتروشیمیها کرد که در نظام اقتصادی کشور اخلال ایجاد کرده است. تعدادی گفتند ربیعی به آنها پیشنهاد رشوه داده است.
یکی دیگر از نمایندگان موافق استیضاح ربیعی، علی رستمیان، گفت: «توسط یکی از فرستادگان جناب آقای بندپی [معاون ربیعی] به بنده گفته شد ۵۰۰میلیون تومان به شما میدهیم به نام یک خیریه»...
علی ربیعی در مصاحبه با خبرگزاری حکومتی ایسنا در پاسخ به سؤال خبرنگار ناگزیر به فساد سیستمایک و فضاحتی که سرتاپای نظام و مجلس آخوندی را فراگرفته اشاره میکند:
«شما از سال ۹۲که به وزارت کار معرفی شدید آن بسترهای فساد روی خودش را به شما نشان داد. همان سال ۹۲آقای پیرموذن در مجلس نهم گفت که یک نفر از طیف عاملان فتنه قم! به آقای دکتر ربیعی مراجعه کرده و ۵۰میلیارد تومان پیشنهاد میدهد تا مدیریت شستا را بگیرد. درست است؟
بله. درست است. خاطرم نیست برای یک سال گفت یا ۴سال. در همان مقطع یک آدم شناخته شدهای قبل از رأی اعتماد گفت که ۱۲۰رای پیش من است و از من یک کار خواست. گفت من در هیأتامنای تأمین اجتماعی بمانم...» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ ۲آبان ۱۳۹۷)
علی ربیعی و پرونده جعل و سندسازی و تروریسم در خارج کشور
ربیعی علاوه بر هنر سندسازی و جعل مدارک آکادمیک در داخل کشور برای خود و خاندانش، در زمینه سندسازی برای مخالفان و دشمنان اصلی نظام در خارج کشور هم ید طولایی دارد. در اینجا فقط به یک نمونه در پروندهیی که به کودتای فاشیستی ۱۷ژوئن در فرانسه منجر شد اشاره میکنیم.
یک میلیون دلار برای تأثیرگذاری بر روند قضایی پرونده مجاهدین در فرانسه
در ژوئن۲۰۰۳دولت وقت فرانسه با یک زد و بند چند میلیارد یورویی که توسط شیراک رئیسجمهور وقت و دومینیک ویلپن نخستوزیر وی با رژیم آخوندی صورت گرفت به مقر مقاومت ایران در اورسوراز و چند خانه و مرکز پناهندگان در پاریس حمله و ۱۶۸تن از مجاهدین و هوادارانشان را دستگیر کرد.
گذشتهاز ماهیت این حمله توسط دولت شیراک، رژیم آخوندی دست به تلاشهای بسیاری میزند تا از هرطریق ممکن بروند قضایی این پرونده تأثیر بگذارد. اقدامات گسترده از قبیل شکایتهای متعدد و به کار گرفتن عناصر خودفروخته و طرح دعاوی گوناگون از جملهٔ این کارها است. اما تا آنجا که این مقوله به بحث ما مربوط میشود همه این توطئهها زیر نظر دستگاههای اطلاعاتی رژیم صورت میگیرد و بودجه آن هم زیر نظر علی ربیعی، دبیر اجرایی شورای امنیت ملی، تأمین میشود.
مقاومت ایران در ۱۵اردیبهشت۸۳یک کنفرانس بزرگ مطبوعاتی در پاریس برگزار میکند. در این کنفرانس محمد محدثین، مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت، میگوید: «دستگاهاطلاعاتی رژیم از قبل از ۱۷ژوئن۲۰۰۳تلاش میکند شکایتهای متعددی علیه مجاهدین مطرح کند. هیأتهای مختلفی را برای تحقیق و استمزاج به فرانسه فرستادهاست. گزارشهای آنها موجود است. این گزارش سفر یکی از هیأتهاست که یک مقام وزارت اطلاعات بهنام شکرالله شکری به همراه یک وکیل ایرانی بهنام عباسی که برای وزارت اطلاعات کار میکند، به فرانسه آمدهاند…
در وزارت اطلاعات یک ستاد ویژه برای مداخله در پرونده ۱۷ژوئن تشکیل شده است. در این ستاد افرادی از وزارت خارجه هم حضور دارند. در شورای عالی امنیت ملی رژیم علی ربیعی، معاون سابق وزارت اطلاعات و دبیر اجرایی این شورا این موضوع را دنبال میکند. کسی که همین شکایت بهاسم او انجام شده است قبل و بعد از ثبت شکایت بارها توسط مقامات وزارت اطلاعات توجیه شده است. بودجه این فعالیتها توسط شورای عالی امنیت تأمین میشود. در این متن سندی وجود دارد که بهتاریخ ۲۶شهریور۸۲و به امضای علی ربیعی؛ وی برای مخارج قضایی در فرانسه خواستار اختصاص یافتن یک میلیون دلار از محل سهمیهارزی ریاستجمهوری میشود».
نشریه مجاهد شماره ۶۵۸به تاریخ ۲۹اردیبهشت ۱۳۸۳
متن نامهٔ ۲۶شهریور۸۲را که طی آن یکمیلیون دلار بودجه با مسئولیت علی ربیعی برای اینکار درخواست شده، و در نشریه شماره ۶۵۸منعکس گردیده را در زیر ملاحظه میکنید:
بولتن داخلی وزارت اطلاعات _
شمارهٔ ۳۷۲۶/د_تاریخ ۲۳/۰۶/۲۰۰۳
«عملیات مذکور که در نوع خود بیسابقهاست، از بیش از دوونیمسال قبل توسط سرویس امنیت داخلی فرانسه (DST) برنامهریزی شده بود و جزئیات امر در جلسات تبادل سرویس مذکور برای ما تشریح میشد. بر اساس برنامهریزی بهعملآمده، ۱۶نفر از اعضای اصلی منافقین در فرانسه بهجرم مشارکت در اقدام تروریستی محاکمه خواهند شد»
سند دیگر:
شماره: ۴۲۳۶/۸۲
تاریخ: ۲۶/۰۶/۸۲
موضوع: پیگیری قضایی پرونده مطروحه در دادگاه فرانسه
با عنایت به تصمیمات متخذه در شورایعالی امنیت در خصوص پیگیری قضایی مطروح در دادگاههای فرانسه، که برای تأمین هزینههای مربوطه مبلغ یک میلیون دلار از محل سهمیهارزی نهاد ریاستجمهوری طی نامه شماره: ۶۹۸/ ۳۰۲س ر مورخ: ۰۲/۰۶/۸۲اختصاص و مراتب به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ابلاغ شود.
مسول اجرایی دبیرخانه شورایعالی امنیت ـ علی ربیعی
در ادامه نشریه مجاهد در مطلبی تحت عنوان «نقش ربیعی در ۱۷ژوئن» نوشت: «بعد از یورش به مقاومت ایران در فرانسه و تشکیل پرونده قضایی، حکومت آخوندی یک کمیته مرکب از نمایندگان وزارت اطلاعات، وزارتخارجه، قوة قضاییه و سازمان ارتباطات اسلامی تشکیل داد که زیر نظر شورای عالی امنیت ملی رژیم کار میکند. الهام، سخنگوی قوه قضاییه بهنمایندگی از جانب شخص شاهرودی و قوة قضاییه در جلسات این کمیته شرکت میکند. این کمیته بهعنوان یکی از کمیتههای فرعی شورایعالی امنیت، زیرنظر ربیعی، دبیر اجرایی شورای امنیت تشکیل میشود و وزارت اطلاعات در آن نقش محوری دارد. این کمیته ۱۵۰۰برگ سند از اکاذیب و دعاوی سراپا ساختگی و مدارک مجعول و دروغپردازیهای عناصر نفوذی بریدهمزدوران علیه مجاهدین را بهعنوان اسناد، سرهمبندی کرده است تا در پیگیریها و اقدامات رژیم برای مداخله در پرونده ۱۷ژوئن مورد استفاده قرارگیرد»
نشریه مجاهد شماره ۶۵۸به تاریخ ۲۹اردیبهشت ۱۳۸۳
در ادامه این مطلب میخوانیم:
«مسؤلیت علی ربیعی و نقش محوری وزارت اطلاعات.
... کلیهٴ شکایت و موارد مربوط به پرونده دادگاهها فرانسه، مستقیماً بهدست علی ربیعی، بهعنوان دبیر اجرایی شورایعالی امنیت میرسد و وی بعد از بررسی آن را به کمیسیونی در وزارت اطلاعات ارجاع میدهد... خط رژیم این است که در این پروندهسازیها همهچیز را به اشخاص شاکی نسبت دهد و آنها را ولو با تطمیع و تهدید جلو بفرستد. به توصیه و تأکید علی ربیعی، مهرههای وزارت اطلاعات که در این زمینه فعالند، بسیار مراعات میکنند که با اسامی مستعار کار کنند تا سازمانیافته بودن این اقدامات بهاصطلاح قضایی برملا نشود و کوچکترین اقدامی باید با ادارهٔ حقوقی وزارت اطلاعات هماهنگ شود. حتی ارتباطات بخشهای مختلف همین کمیته نیز زیر نظر وزارت اطلاعات است»
البته اینها بخشی از فعالیتهای برونمرزی ربیعی و تاراج میلیونی سرمایههای مردم در مسیر تروریسم و جعل و پروندهسازی و کشتار است.
بیتردید کسی که از جانب هیولایی مانند روحالله حسینیان و آخوند گوشخوار اژهای، فردی سنگدل و بیرحم معرفی میشود خدا میداند چه شقاوتها در پشت پرده و چه جنایتها در خفا انجام داده است. کسی که زجرکش کردن ۱۸زندانی در تابوت برایش یادی و خاطرهای ساده است و با آب و تاب تعریف میکند امروز در مقام و جایگاه واقعی خودش در نظام نشسته است.
او سخنگوی دولت آخوند روحانی است.