رئیسی جلاد در گفتگوی بهاصطلاح زنده تلویزیونی (۱۸ اردیبهشت) یک ماراتون دروغ و بلوف با چاشنی وقاحت حداکثر را بهنمایش گذاشت. از دروغهای همیشگی مثل کاهشی شدن رشد نقدینگی و مهار تورم و از رشد تولید تا افزایش مبلغ یارانهها، تا فقرزدایی، آب و برق و گاز رایگان و بیمه سلامت و مبارزه با فساد و غیره... بگذریم. ادعاهایی یک از یک سخیفتر و مشمئزکنندهتر که ارزش پرداختن ندارند. اما در ادعاهای جلاد ۶کلاسه، یک مورد هست که میارزد کمی بر آن درنگ کنیم. آنجا که نامبرده از بابت حملهٔ مفتضح موشکی پهپادی رژیم، باد بهغبغب انداخت و گفت: «با جلوهیی که جمهوری اسلامی با حرکت وعده صادق و این عملیات بزرگی که انجام شد، سایه جنگ از کشور برداشته شده، با همین قدرت سایه جنگ برداشته شد. این جلوه ایران قوی است که میتواند گزینه نظامی را از روی میز حذف کند». اینکه چطور با جنگ و حمله (اگر جدی باشد) میشود سایهٔ جنگ را دور کرد، سؤالی است که ۶کلاسهٔ دروغگو خودش باید بهآن جواب بدهد. اما رئیسی در شرح فواید موشک بههمین اندازه بسنده نکرد و گفت: «این نقطهٔ اقتدار (موشکی) آثارش را در حوزههای اقتصادی اجتماعی خواهید دید». سپس اضافه کرد: «حمله موشکی حقیقتاً از نقاط عطف اجماع ساز بود، اجماع همه جریانها، این عملیات توانست اجماعساز باشد همه گرایشها این اقدام را پسندیدند. این حتماً میتواند در حوزههای دیگری هم زمینه رفع مشکلات را اجماعسازی کند».
یکی از این حوزهها اقتصاد است و رئیسی در این باره تصریح کرد که «سرریز همین اقتدار (موشکی) را میشود در وضعیت اقتصادی و در کارهای دیگر هم جلوههایش را دید».
طبعاً از دروغگوی ۶کلاسه نباید انتظار داشت که توضیح دهد چگونه اقتدار موشکی سرریز کرده بهاقتصاد؟! شاید منظورش از اقتصاد، وضعیت مالی و اقتصادی آقاها و آقازادههاست که از قبل قاچاق قطعات و تجهیزات موشکی و هستهیی بهآلاف و الوف میلیاردی رسیدهاند.
بهگفتهٔ رئیسی، موشک نه تنها جواب موشک است، بلکه موشک جواب و حلالمسائل تمام مشکلات نظام از بحرانهای اقتصادی اجتماعی تا بحران درونی نظام است. آنچنانکه مجری دستآموز ولایت هم در گفتگوی تلویزیونی، از این دستاورد مشعشع بهوجد میآید و برای چهارمیخه کردن آن نتیجه میگیرد: «بههرحال راهحل مشکلات کشور موشک است!» و رئیسی هم این نتیجهگیری را تأیید میکند.
اظهارات رئیسی، صرفنظر از دروغها و باد و بلوفهای مسخره، اما بیانگر این واقعیت است که «استراتژی رژیم برای بقا و ادامهٔ حکومت مبتنی بر سه اصل زیر است:
اول: سرکوب وحشیانه، شکنجه و اعدام؛
دوم: ساختن بمب اتمی؛
سوم: جنگافروزی و تروریسم در خارج از ایران...» (بیانیهٔ سالانهٔ شورای ملی مقاومت ـ مرداد۱۴۰۲).
شدت و غلظت بلوفهای رئیسی برای اینکه موشک را جواب همه بحرانهای گریبانگیر رژیم اعم از اقتصادی و اجتماعی و سیاسی قلمداد کند، بهطور ضمنی اقرار به این واقعیت است که رژیم ولایت برای مهار این بحرانها، هیچ راهحلی ندارد. اما وقتی صورت مسأله این باشد، در جنگ اصلی رژیم، جنگ سرنوشت با مردم ایران، موشک و برنامهٔ موشکی نه تنها هیچ کارآیی ندارد؛ بلکه بهطور معکوس بر آتش خشم و غضب تودههای محروم و بهجان آمده دامن میزند؛ چرا که میبینند رژیم با تشدید بهرهکشی آنها و حتی با ربودن نان از سفرههایشان، حاصل این غارتگری را بهچاه ویل موشکی و اتمی خود سرازیر میکند، تا موجودیت ننگینش را چند صباحی دیگر ادامه بدهد. مردم آگاه و اقشار معترض و بهپاخاسته، رو در روی هایوهوی جنگافروزانهٔ رژیم فریاد میزنند: «دشمن ما همین جاست!».