ایران در بین ۹۱کشور که دچار عوارض خروج نخبگان و تحصیلکردگان هستند همچنان بر سکوی اول ایستاده است، آنچنانکه در ۱۴سال گذشته ۶۴درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپیاد، از کشور مهاجرت کردهاند.
به اذعان کارشناسان اقتصادی حکومتی فرار مغزها و نخبگان از ایران باعث شده است هزاران میلیارد دلار به اقتصاد لطمه وارد شود.
بهگفته احمد خرم، وزیر راه و ترابری آخوند محمد خاتمی و رئیس سازمان نظام مهندسی، سالانه ۱۵۰۰میلیارد دلار از طریق فرار مغزها هدر میرود.
این مهره حکومتی ضمن اشاره به گزارش یونسکو میگوید: «یونسکو میگوید سالیانه ۱۵۰هزار نخبه از ایران میروند. هر تحصیلکرده دانشگاهی تا به بهرهدهی برسد یک میلیون دلار هزینهاش میشود. یعنی ما سالیانه ۱۵۰هزار میلیون دلار نیروی انسانی نخبه از دست میدهیم و ککمان هم نمیگزد».(خبرگزاری ایسنا ۳۱خرداد ۹۷)
ضربه ناشی از مهاجرت نخبگان برای کشور آنچنان بالا است که آخوند روحانی ناگزیر به آن اذعان میکند و میگوید: «البته برخی میگویند مهاجرت نخبگان بهشرطی که با برقراری تعامل دوسویه باشد، اشکالی ندارد، اما فرار مغزها با این مسأله متفاوت است و خسارتی بزرگ برای هر ملتی بزرگ خواهد بود... مایه تأسف است که این همه سرمایه را دیگران بدون اینکه هزینه کنند، از ما گرفتهاند.)سایت بنیاد ملی نخبگان سهشنبه ۱۷مهر ۹۷)
رشد فرار مغزها آنچنان است که از ۱۵۰دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف در یک دوره تحصیلی تنها یک نفر در ایران حضور دارد.
در زمینه علت فرار مغزها از کشور سایت عصر ایران ۸مهر ۹۷ مینویسد: «خوشبختانه با افزایش دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، مدیران و متخصصان، کارشناسان و عالمان ما افزایش مییابد، اما شوربختانه با این افزایش کمّی، از آنطرف با مدیریت ناکارآمد، بینظمی، بیقانونی، اقتصاد ورشکسته، معیشت نابهسامان، بیکاری، تعطیلی کارخانهها، ارتشاء و اختلاس با مهاجرت و فرار مغزها مواجه هستیم».
یکی از دلایل فرار نخبگان واگذاری مشاغل به مزدوران و بسیجیها و افراد فاقد صلاحیت و دولتی است که امید به آینده را در میان دانشجویان بهویژه دانشجویان نخبه کم کرده است.
یکی از مهمترین علل فرار مغزها، سرکوب آزادیها و ایجاد سرکوب و فضای امنیتی بیسابقه در دانشگاهها و مراکز علمی کشور است بهطوری که در جریان دعواهای باندی محمود صادقی، یک نماینده مجلس ارتجاع، گفت: «فضای امنیتی شدیدی متأسفأنه در سالهای اخیر در دانشگاهها حاکم است که نتیجه آن عملاً بیانگیزهگی است. دانشجو هیچ رغبتی نمیکرد که در سالهای اخیر در فعالیتهای فرهنگی–سیاسی مشارکت کند و حتی اجاره فعالیتهای صنفی در بعضی از دانشگاهها به دانشجو نمیدادند. متأسفأنه با چماق کمیته انضباطی عملاً دانشجو را در یک کانال خاص آموزش قرار داده بودند و متأسفانه بحث نقض هر کدام از اینها که بر همگان واضح شده و بارها مطرح شده گاهی باعث میشد که جلوی تحصیل دانشجویان گرفته میشد».
عامل مهم دیگر موضوع بیکاری فارغالتحصیلان مخصوصاً فارغالتحصیلان دختر است که حضور آنها در عرصههای اقتصادی بسیار ناچیز است تا حدی که حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی تنها ۱۲درصد است.
در زمینه مشکلات فارغالتحصیلان یک خانم فارغالتحصیل میگوید: «هر که را میبینم هر جوانی را، دنبال کار میگردد. میدانم با این درآمد آیندهام زیاد خوب نیست».
یک خانم دیگر در زمینه بیکاری فرزندان تحصیلکردهاش میگوید: «۶بچه دارم فوق لیسانس، لیسانس، فوق دیپلم، همان بچهای که دیپلم گرفته دارد کارگری میدهد بقیه ۵تا در خانه بیکار هستند. اجازه میدهند که در زندگی بقیه در همه چیز دخالت کنند، از حجاب شروع میکنند که ای خانم این چه سرو وضعی که آمدی مثلاً به مانتوت گیرمیدهند به روسریت گیرمیدهند».
وقتی دانشجو آیندهای برای خود پس از فارغالتحصیل شدن نمیبیند اگر بتواند، راهی کشورهای دیگر میشود تا آینده خود را تضمین کند.
البته این مشکلات برای فارغالتحصیلان و نخبگان کشور در رژیم آخوندی بسیار طبیعی است و دور از انتظار نیست.
زیرا خمینی سردمدار و بنیانگذار این حاکمیت هنوز یک سال از حکومت منحوسش در ایران نگذشته بود که در ضدیت با علم و مغزهای علمی و همچنین فرار آنها از کشور در ۸آبان ۵۸ گفت: «جهنم که فرار کردند این مغزها! میگویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند».
خمینی در جای دیگری در مورد دانشگاه و دانشگاهیان هم گفت: «ما صدماتی که در طول این مدت خوردیم، از دانشگاه خوردیم. دانشگاه بد، نبودش بهتر از بودنش است».
در این تفکر پلید ملاک دانشگاه و دانشجوی خوب مشخص است، یعنی اینکه دانشگاه و فارغالتحصیل دانشگاه در خدمت پیشبرد مقاصد شوم او و رژیمش باشد.
در چنین تفکر و حاکمیت جهمنی وقتی جایگاه نخبگان و مغزها باید جهنم باشد و جایگاه دانشگاه و دانشجو هم آنچنان باشد که نظام میخواهد، طبیعی است که نخبگان از کشور فرار کنند.
در نظامی که جایگاه دانشگاه و متخصص آنطور باشد که خمینی میخواست و علی خامنهای میخواهد، طبیعی است که سردمداران آن مناصب کشور را از متخصصان واقعی کشور پاکسازی کنند و این مناصب را به اراذل و اوباش بسیجی و سپاهی و سایر مزدوران رژیم بدهد و نخبگان و فارغالتحصیلان یا بیکار باشند و یا جلای وطن کنند.