سازمان مجاهدین خلق ایران، اخیراً پنجاهوسومین سال حیاتش را پشت سر گذاشت. ۵۳سال رزم و نبرد. ۵۳سال زندان و شکنجه و اعدام. ۵۳سال تحت تعقیب و ۵۳سال در محاصره.
راستی راز ماندگاری این سازمان در چیست؟! چطور این همه سال دوام آورده است؟
راستی چه شد که خمینی با آن همه سبعیت و درنده خویی نتوانست این مجاهدین را نابود کند؟ چی شد که این مجاهدین نه با شکنجههای قرونوسطایی از میدان به در شدند و نه با قتلعام وحشیانه؟!
چه شد که این مجاهدین نه تنها نابود نشدند، بلکه توان گسترش پیدا کردند. صدایشان جهانی شد و روز به روز اوج بیشتری گرفتند.
چه شد که این سرخترین و ممنوعترین نام یعنی نام سازمان مجاهدین خلق ایران، این رو زها در کوچهها و خیابانهای میهن اسیر، گرامی داشته میشود و کانونهای شورشی به انتشار پیام مجاهدین مشغولند؟ راستی آن چه ویژگیهایی است که باعث ماندگاری نام مجاهدین و تکثیر رسمشان شده است؟!
صداقت و فدا
مجاهدین نه تنها سرلوحه سازمانشان را صداقت و فدا قرار دادند، بلکه در پروسه عمل هم در سختترین شرایط به آن پایبند بودند. صداقت و فدا در مجاهدین به آمادگی برای پذیرش شهادت خلاصه نمیشود. مجاهدین مفهوم جدید و عمیقتری از این دو کلمه را کشف کردند و به آن عمل کردند. این مفهوم در جریان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین بارور شد.
انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین
ارزشهای فدا و صداقت در جریان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، تداوم پیدا کرد. این انقلاب به مجاهدین توان فدای مستمر داد. مجاهدین از خانه و خانمان و تعلقات فردی گذشتند و با آزاد شدن انرژیهایشان این امکان را پیدا کردند تا تمامعیار روی مبارزه با دیکتاتوری ولایت فقیه متمرکز شوند. مجاهدین در جریان عمل به این واقعیت رسیدند که وقتی چیزی برای خودت نخواهی آن وقت میتوانی خودت را وقف آرمان آزادی کنی و هر مانعی را کنار بزنی.
نقش و جایگاه رهبری مجاهدین
سومین و مهمترین عاملی که ماندگاری مجاهدین را تضمین کرد، نقش رهبری این سازمان بوده و هست. مبارزه انقلابی در روزگار ما امر دشواری است که هر قدم آن نیازمند هوشیاری و بینش است. هدایت یک سازمان انقلابی آن هم در جریان مبارزه با دو دیکتاتوری بسیار دشوار و طاقتفرساست. تاریخچه مجاهدین پر از فرازها و تنگههایی است که عبور از آنها بدون وجود یک رهبری آگاه و صادق امکانپذیر نبوده است. از مقابله با اپورتونیستهای چپنما تا رویارویی با خمینی دجال و پشت سر گذاشتن فتنههایی مثل جنگ ضدمیهنی و اصلاحات قلابی رژیم و تغییر آرایش خاورمیانه و بسیاری از آزمایشهای دیگر. بله! رهبری اساسیترین عنصر در پیشروی و ماندگاری یک جنبش انقلابی است.
استراتژی
اگر ایدئولوژی را ریشه و تشکیلات را ساقه یک جنبش انقلابی در نظر بگیریم، استراتژی نقش میوه را دارد. استراتژی درست محصول ایدئولوژی درست و تشکیلات مستحکم است. ویژگی استراتژی مجاهدین این است که هیچوقت از تمرکز روی دشمن اصلی منحرف نشدند. از ۳۰خرداد سال ۶۰ گفتند سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه. امروز هم حرفشان همین است. در این سالها در معرض آزمایشهای مختلفی قرار گرفتند. فراز و نشیبهای زیادی داشتند. قرارگاههایشان در عراق توسط نیروهای ائتلاف بمباران شد. در پاریس علیه آنها کودتا شد. اما مجاهدین در همه حال تنها و تنها روی همین استراتژی یعنی سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه متمرکز بودند.
پایگاه اجتماعی
پایگاه اجتماعی مجاهدین و رابطه تنگاتنگشان با خلق اسیر، یکی دیگر از رازهای ماندگاری مجاهدین است. شاخص این رابطه تقدیم ۱۲۰هزار شهید از بهترین فرزندان خلق و تأمین هزینههای جنبش توسط همین مردم است. بدون وجود این پایگاه اجتماعی، مجاهدین هیچگاه نمیتوانستند از پس دشواریهای یک مبارزه انقلابی بربیایند و ۵۳سال دوام بیاورند.
نتیجهگیری
اصولی که از آنها بهعنوان رازهای ماندگاری مجاهدین نام بردیم در تشکیلات و مناسبات درونی مجاهدین متبلور شده است. مناسباتی دموکراتیک که مبنای آن بر اساس معیارهای انسانی است و نه زد و بندها و توطئهها و دسیسهها. مناسباتی که در آن انسانها به جای فکر کردن به خود و منافع شخصیشان به هدف مشترکی که دارند فکر میکنند. مناسباتی عاری از جنسیت و فردیت فروبرنده. مناسباتی شکلگرفته بر اساس فرهنگی جدید که در آن ارزشهای انسانی حرف اول را میزند.
این مصداق همان گنجینه میهنی است. همان دارایی بیجایگزین مردم ایران در نبرد سرنگونی. با این کشتی، مردم ایران توفانهای استبداد را پشت سر خواهند گذاشت و به ساحل آزادی خواهند رسید.