ایران با دوچهره!
یک چهره، بیداد فقر است؛ آنقدر که مردم، نه بهصورت تک نمود، بلکه در ابعاد کلان مجبورند نوزادانشان را بفروشند. تا جایی که گوشههایی از آن در رسانههای حکومتی هم بازتاب پیدا میکند. یکی تیتر میزند «قیمت فروش نوزاد در تهران» و از باز شدن «پای دلالان خرید و فروش نوزاد»، یعنی همان مافیای خامنهای، به بازار داد و ستد خبر میدهد که «حتی با قیمت خیلی کم» از مادران فقرزده، خریداری میشوند(همشهری آذر۱۴۰۰). آن یکی «از حکایت نوزادانی که پس از بهدنیا آمدن فروخته میشوند» مینویسد و اینکه «خرید و فروش نوزاد در اینستاگرام جنجال بهپا کرده است»(برنا تیر۹۹).
این یک چهرهٔ ایران امروز است که بهگفته رئیس مجلس رژیم ۹۶درصد مردم ایران را شامل میشود. اما چهرهٔ دیگر همان ۴درصدیهای در حاکمیت هستند؛ با ریختوپاشهای صدها میلیارد دلاری بیت خامنهای و دزدیها و اختلاسهای پیاپی یک تا چند دهمیلیارد دلاری. طبقهای فوقاشرافی که هر کدام صاحب دهها ویلا با قیمتهای نجومی و کاخهایی در باستیهیلز هستند که لاکچریهای جهان به گردشان نمیرسند.
آخرین نمود زندگی این طبقهٔ فوقاشرافی، برملا شدن خرید سیسمونی برای نوه پاسدار قالیباف، رئیس مجلس ارتجاع، از ترکیه است. روز ۳۰فروردین مردم در شبکههای اجتماعی تصاویر همسر قالیباف، بههمراه دختر و دامادش را منتشر کردند که از استانبول، با حجم زیاد بار شامل سیسمونی لاکچری، وارد فرودگاه تهران شدهاند.
انتشار این تصاویر موجی از خشم و نفرت مردم را در پی داشت و باعث وحشت قالیباف و سایر سران رژیم شد. آنچنانکه مجبور شد سراسیمه پسرش را به صحنه فرستد تا برای کاهش خشم مردم عذرخواهی کرده و اینکه چرا «در این شرایط اقتصادی مردم» کاری کرده که «زبان ضدانقلاب» و «بدخواهان» نظام(همان ۹۶درصدیها) باز شود؟
عباس عبدی هم پیامدهای افشای این خبر را «مهم و ویرانگر» نامید و گفت: «این خرید خاص طبقهٔ یک در دههزاریها است!».
آنچه که در این شرایط خشم و انزجار مردم را مضاعف میکند ریاکاری و دجالگری این جماعت آخوند پاسدار است که خود در قصرهای شاهانه زندگی میکنند و بریز و بهپاشهای آنچنانی دارند اما میگویند مردم نباید در مصرف نان اسراف کنند(خامنهای اول فروردین ۱۴۰۱).
همین قالیباف در مناظره خیمهشببازی انتخابات(۹۶) گلو پاره میکرد که دختر یکی از وزرای دولت روحانی لباسهایش را از ایتالیا خریداری میکند. ولایتی مشاور خامنهای (که پسرانش از برجسازان و مولتیمیلیاردرها هستند) به مردم میگفت از یمنیها یاد بگیرید که یک لنگ به کمر میبندند و نان خشک میخورند و آخوند جنتی هم میگفت چه اشکالی دارد مردم یک وعده در روز غذا بخورند.
نمونهٔ قالیباف در بستر یک شکاف طبقاتی بزرگ امکان بروز پیدا میکند. چرا که اکنون اختلاف طبقاتی در ایران آخوندزده، در دنیا نظیر ندارد. حتی در کشورهای سرمایهداری فاصلهٔ حداقل و حداکثر دستمزد ۷ تا ۸برابر است و در برخی کشورها به ۳ تا ۴برابر رسیده است. اما بهاذعان رسانهها، کارشناسان و مقامات رژیم، آن هم با ارقام چند بار کوچک شده، این فاصله در ایران تا ۳۰برابر رسیده است. این در حالی است که همه میدانند علت نابرابری نه حقوقهای رسمی بلکه اختلاسهای هزار میلیاردی است. از جمله همین قالیباف یک پرونده دزدی ۸هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران دارد.
آری! این دوچهرهٔ ایران امروز ماست.
همین اختلاف طبقاتی است که جامعهٔ ایران را در آستانهٔ چنان انفجاری قرار داده که از درون نظام هم آژیرهای قرمز را نسبت به خشم عظیم مردم بهصدا درآوردهاند که «از در و دیوار (جامعه) خشونت میبارد!»(همدلی ۳۱ اردیبهشت).