قیام آبان ۹۸ نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. این خیزش، بیشازپیش نقش حیاتی استراتژی کانونهای شورشی را در زمینهسازی و سمتدهی به مبارزه برای سرنگونی نظام ولایت فقیه آشکار ساخت. امروز، با گسترش و ارتقای پراتیک کانونهای شورشی به فعالیتهای جمعی سازمانیافته، شاهد تولد کیفیتی نوین در کارزار آنان هستیم. این پراتیکها کانونها را به پایهگذاران و تسریعکنندگان ارتش قیام برای براندازی دیکتاتوری مذهبی تبدیل کرده است.
کیفیت نوین در پراتیکهای جمعی و مسلحانه
پراتیک کانونهای شورشی در کـارزار قیـام آبـان نمونهیی برجسته از ارتقای میدانی و سطح سازمانیافتگی آنان است. این پراتیکها در شهرهای مختلف، از شیراز و اصفهان تا کرمانشاه، گرگان، کرج و زاهدان به اجرا درآمدند.
آنچه بیانگر کیفیت نوینی در کار کانونهای شورشی است، قدرتنمایی یگانهایی از کانونها با سلاح است. چنین پراتیکی، در شهرهایی مانند شیراز، زاهدان، سراوان و یاسوج این پیام روشن را منتقل میکند که «تنها ره رهایی سلاح و سرنگونی» است.
این پراتیک جمعی و مسلحانه، یک تحول کیفی است که پیوند ناگسستنی بین مقاومت سازمانیافته و هدف سرنگونی را نشان میدهد. بهعنوان مثال، در رامسر، زنان مجاهد با لباس نظامی و سلاح، پلاکارد «دموکراسی آزادی با مریم رجوی» را برافراشته و شعار «نه شاه نه شیخ، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» سر دادند. همچنین، در سراوان، یک دسته مسلح شورشی بر عزم «سرنگونی رژیم با قیام مردم ایران» تأکید کرد. این سازماندهی و رژه، نویدبخش تحقق ارتش قیام است که از دل این کانونها بیرون میآید.
قلب تپنده قیام و تحلیل توان سرکوب
کانونهای شورشی در پیوند تنگاتنگ با آلترناتیو دموکراتیک نقشی حیاتی در هدایت اعتراضات اجتماعی ایفا میکنند و بهمثابه قلب تپنده قیام عمل مینمایند. این کانونها در صحنه عمل، پتانسیل سرکوبگرانه رژیم را تحلیل میبرند و انرژی نیروهای امنیتی را به خود مشغول میکنند.
سلسله عملیات و پراتیکهای اختناقشکن آنان، نظیر گلگذاری به یاد شهیدان قیام در شهرهایی چون شهریار، ماهشهر و اصفهان، نهتنها زمینه اعتراضات اجتماعی را فراهم میکنند، بلکه با افزایش نرخ اعتراضات، نیروهای بیشتری را به صفوف کانونهای شورشی جذب میکند. ارتقای این فعالیتها به راهپیماییهای جمعی مانند رژهٔ «یکان گل سرخ» در تهران و همدان، یا «یکان دوچرخهسواران» در کرج با حرکت ستونی و آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران، نشاندهنده توانایی کانونها در شعلهور کردن قیامهای مردمی و سوق دادن آنها به سمت سازماندهی مؤثر است.
به چالش کشیدن دیکتاتوری در هر نقطه از ایران
در حال حاضر، کانونهای شورشی به سطحی از سازماندهی، توانمندی و سیالیت دست یافتهاند که میتوانند در هر نقطه از ایران، دیکتاتوری مذهبی را به چالش بکشند. گستردگی پراتیک و عملیات آنان در جغرافیای ایران از سیستان و بلوچستان و زاهدان تا کرج و شیراز گواهی بر این مدعاست.
کانونهای شورشی با آتش زدن مراکز سرکوب همچون پایگاههای سپاه و بسیج، نهادهای امنیتی، و بنرها و مجسمههای تبلیغاتی سران رژیم به جامعه انفجاری ایران این باور را القا میکنند که هیمنهٔ رژیم تنها یک پروپاگاندای رسانهیی است و ارادهٔ مردم توان درهمشکستن آن را دارد. بهعبارت دیگر وقتی تصمیم به اقدام بگیریم میتوانیم از هر امکان در پیرامون خود برای به زانو درآوردن استبداد استفاده کنیم.
بزرگداشت قیام آبان، در کارزار آبان
کانونهای شورشی با این پراتیکها در سراسر ایران، بر استمرار مسیر مقاومت تأکید میورزند. بزرگداشت قیام آبان از جانب کانونهای شورشی تأکیدی بر این واقعیت است که استراتژی کانونهای شورشی بهترین پاسخ برای استمرار خشم و خروش آبان و به ثمر نشاندن آن است. این استراتژی، از طریق سازماندهی، ارتقای پراتیکهای جمعی و مسلحانه و پیوند با ارتش آزادی، مسیر قطعی برای سرنگونی نظام ولایت فقیه را ترسیم میکند.