ستمکاری و سرکوب وحشیانه زنان از اولین اقدامات حاکمیت آخوندی در زمینه غصب حقوق مردم ایران بود.
سیاست یا روسری یا توسری که دارودسته خمینی یک ماه بعد از انقلاب ضدسلطنتی راه انداختند منجر به تظاهرات عظیم زنان شد.
در ۲۱اسفند۵۷، زنان مجاهد در حمایت از زنانی که به حجاب اجباری معترض بودند، به خیابانها آمدند. تظاهرات به خشونت گرایید اما آنها، مقاومت کردند و سپر دیگر خواهرانشان شدند.
نخستین شعار «یا روسری یا توسری» توسط چماقداران خمینی، سنگ بنا و آغاز سیاستی شد که زنان را از بسیاری حقوق شناخته شده و مهمتر از همه از حق انسانی خود محروم کردند، طوری که طی ۴۰سال گذشته رژیم آخوندی برای سرکوب آنان ۲۶ نهاد سرکوب را طراحی کرد.
طرد و انزوای زنان در سیاست
سلب زنان از حقوق اجتماعی تا آنجا پیشرفت که بهگفته سمیه محمودی عضو مجلس ارتجاع: «هیات هفت نفره متشکل از اعضای هیات رئیسه مجلس بعد از بررسی درخواست زنان نماینده برای حضور در هیات رئیسه کمیسیونها تأکید کردند که زن باید بچهداری کند و به امورات خانه رسیدگی کند… وقتی در مجلس از ظرفیت زنان در ترکیب هیات رئیسه مجلس و کمیسیونها استفاده نمیشود و یا کارمندان زن حتی نمیتوانند در آزمون دبیری کمیسیونها شرکت کنند چطور میتوان با سیاستهای ضدخانواده مقابله کرد در حالی که زن رکن اصلی آن است» (روزنامه همشهری ۱۷تیر ۹۹).
وقتی زنان اعضای مجلس ارتجاع با سرسپاریشان به ولایت مطلقه باید «بچهداری کنند و به امورات خانه رسیدگی کنند» وضعیت عموم زنان ایران که در تظاهرات و قیامها شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و شعار مرگ بر خامنهای میدهند روشن است.
این زنان آگاه و مبارز در منطق ارتجاعی و زنستیزانه آخوندی حق زندگی در کنج خانه را هم ندارند بلکه جایشان در زندان و مجازاتشان تیرک اعدام است.
بیدلیل نیست که رتبه جهانی نظام آخوندی در زمینه رعایت حقوق زنان در قعر جدول جهانی است.
در این رابطه روزنامه جهان صنعت در مطلبی با عنوان «نگاه تبعیضآمیز به زنان» به قلم طیبه سیاوشی عضو سابق مجلس ارتجاع مینویسد: «در سایت معاونت زنان، اگر دقت کنید طبق ارزیابی جهانی در هر موردی ایران در به کارگیری زنان جزو چهار کشور آخر است. حتی آمار منطقهیی نشان میدهد با وجود تلاش، دغدغه، توانمندی و تحصیلات به زنان اجازه داده نشده در عرصه مدیریت کلان ایفای نقش کنند.
اجازه ندادهاند هیچ خانمی سمت معاون وزیری داشته باشد… این در حالی است که کویت ۵۰ نماینده زن در مجلس دارد و سهمیه ۵۰درصدی برای زنان تعیین کرده است. موضوع این است که مجلس با آن نگاه مردسالارانه نمیپذیرد که یک زن در کرسی و جایگاه هیات رئیسه بنشیند. برایشان عجیب است این گلایه وجود دارد که در مجلس دهم به هیچوجه ورود زنان به هیات رئیسه را برنتابیدند، حتی برخی میگفتند زنان چطور میخواهند چهار ساعت بالا بنشینند در حالی که باید بسیاری موارد را رعایت کنند؟» (جهان صنعت ۱۷تیر۹۹).
در زمینه ستم بر زنان ایرانزمین فائزه هاشمی دختر هاشمی رفسنجانی اعتراف کرد: «حقوق ضایعشده زنان زیاد است، در قسمتهای عرفی، فرهنگی، قانونی، مدیریتی، تشکیلات اداری و غیره… چند تا مشکل اصلی که وجود دارد و موانع اصلی را بهویژه در سالهای اخیر زیاد کرده است، این است که موضوعات زنان به مسائل سیاسی و امنیتی تبدیل شده است».
در ابلاغیه ۱۶ مادهیی خامنهای که نظر گاه ارتجاعی او را تحت عنوان «سیاستهای کلی خانواده» منعکس میکند در محور ۱۲ آن در مورد نقش زنان آمده است: «حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانهداری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و مسئولیت تربیتی و معنوی زنان و مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسئولیتپذیری، تعاملات خانوادگی و ایفاء نقش و رسالت خود». (سایت خامنهای ۱۳شهریور۹۵)
به این ترتیب علی خامنهای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را برای زنان کاری حاشیهیی و فرعی دانسته، چرا که اس و اساس اندیشه پلید ارتجاعی آخوندی در زمینه حقوق زنان بر پایه تبعیض جنسیتی بنا نهاده شده است.
اندیشه پلیدی که در تقسیم کار زنان را خانهنشین و مفتخر به شغل همسرداری و بچهداری میکند و آنچه به اقتصاد و جامعه برمیگردد از آن مردان میشود.
در زمینه همین تفکر ارتجاعی نسبت به زنان روزنامه ستاره صبح ۳شهریور۹۸ اعتراف میکند: «تفکر مردسالار همچنان از ذهن قانونگذاران ما بیرون نرفته است… مجلس مردسالار و دولت مردسالار یا بهتر بگوییم حکومت مردسالار، نظام اجتماعی و قوانین مردسالار را حاکم میگرداند».
وقتی نظام ولایت فقیه با زنان ایادی خودش اینگونه رفتار میکند رفتار با سایر زنان کشور مشخص است.
خودکشی در نظام مردسالار
واقعیت این است که زنان از تبعیضات قانونی، اقتصادی و اجتماعی که بر آنها اعمال میشود حتی در خانههایشان در امان نیستند.
فشارهای خردکنندهای که در جهنم آخوندی بر زنان وارد میشود هر روز شمار بیشتری از آنان خصوصاً دختران جوان را به دستشستن از زندگی و خودکشی میکشاند.
تبعیض، تحقیر، یأس، سرکوب، اهانت، خشونت، و ناامیدی نسبت به آینده از عوامل تمایل به خودکشی در میان دختران است.
در زمینه میل به خودکشی در میان زنان روزنامه همدلی در مطلبی با عنوان «خودکشی هر روز جوانتر از دیروز» مینویسد: «اقدام به خودکشی در بین زنان چندین برابر مردان کشور است. در حالی که زنان کشور آغوش خود را بر روی مرگ گشودهاند که در بیشتر مکانهای جهان میزان خودکشی زنان پایینتر از مردان است» (همدلی ۲۴شهریور۹۸).
البته دلیل این همه ستم بر زنان و دختران خیلی پوشیده نیست. علت را بهسادگی میتوان در همان جملهای دید که دختر رفسنجانی به آن اشاره کرد: «موضوعات زنان به مسائل سیاسی و امنیتی تبدیل شده است».
اقدامات زنستیزانه این نظام ارتجاعی علیه زنان و تحت فشار قرار دادن آنها در واقع ناشی از وحشتی است که در قدم اول بار سیاسی و امنیتی برای رژیم دارد و پاسداران از همین عامل اهرمی برای گسترش اختناق و فضای سرکوب میسازند.
خصوصا اینکه طی سالهای اخیر زنان همراه مردان در حرکات اعتراضی و قیامها شرکت کرده، و در بسیاری از مناطق آنها بودند که شعار مرگ بر خامنهای را به تجمعات اعتراضی آوردند.
این زنان آگاه و مبارز که شهادت در میان خیابانها را در قیامهای سال۹۸ به جان خریدند، از مصادیق این شعر فدایی شهید مرضیه احمدی اسکویی هستند که سرود:
«من یک زنم...
زنی که مرادف مفهومش در هیچ جای فرهنگ ننگآلود شما وجود ندارد».
پشتوانه چنین زنان قهرمان و شجاعی الگویی رهاییبخش از برابری واقعی زن و مرد در مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران است. آخوندها از پیشروی این اندیشه در میان زنان میهن میترسند چرا که پیشروی زنان مساوی است با جارو شدن اندیشه زنستیزانه و فاسد ولایت فقیه. این همان واقعیتی است که مسأله زنان برای رژیم قبل از هر چیز مقوله سیاسی و امنیتی است یعنی با موجودیت رژیم سر و کار دارد.
مریم رجوی در این رابطه میگوید: آخوندهای حاکم میدانند که اگر از حجاب اجباری یا هر یک از قوانین و سیاستهای خود علیه زنان دست بردارند، نیروی زنان بهسرعت پیشروی میکند و تمام جامعه را بهحرکت در میآورند. . «سخنرانی در روز جهانی زن، پاریس- ۱۸اسفند ۱۳۹۴- ۸مارس ۲۰۱۵»
با الهام از این ایدئولوژی است که زنان و دختران در کانونهای شورشی همدوش با برادرانشان، در کارزاری سترگ علیه حاکمیت منحوس آخوندی شرکت دارند، و برای محو رژیم ضدبشری و زنستیز آخوندی در رزم مستمر هستند.